سخن روز:
دولت پزشکیان و «پروژه جدید خامنهای»
آن چنانکه در شمارههای گذشته نشر مستضعفین (ارگان عقیدتی، سیاسی، جنبشی، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) مطرح کردهایم، از بعد از دولت پادگانی ابراهیم رئیسی، «خامنهای بهدنبال آن بوده که در ادامه پروژه یکدست کردن قدرت در دست خودش، قالیباف را جایگزین رئیسی بکند» اما آن چنانکه خبرگزاری رویترز هم مطرح کرد، در اردیبهشت ماه 1403 قبل از شروع انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم مقامات اطلاعاتی رژیم مطلقه فقاهتی، «گزارش تلخی» به خامنهای دادند، طبق این گزارش اکثر ایرانیان بهدلیل مشکلات اقتصادی و سرکوب آزادیهای اجتماعی خشمگین هستند «و قصد تحریم گسترده انتخابات را دارند، در این صورت میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، حدود 13 درصد خواهد بود». با مشاهده این گزارش خبرگزاری رویترز بود که خامنهای نسبت به تصمیم گذشتهاش (که در ادامه پروژه یک دست کردن قدرت توسط انتخاب قالیباف به ریاست جمهوری بود) «تجدید نظر کرد و تصمیم گرفت، طی یک انتخابات کاملاً مهندسیشده پروژه جدیدی در دستور کار خود قرار بدهد.»
مطابق این پروژه آن چنانچه گزارش خبرگزاری رویترز نشانمیدهد، خامنهای در جلساتی با نزدیکان خودش گفتهاست، «ایران به رئیس جمهوری نیاز دارد که بتواند اقشار مختلف جامعه ایران را جذب کند، اما حکومت دینی شیعه را به چالش نکشد». همچنین در این شرایط خامنهای «نگران بود که حضور کم رونق مردم در انتخابات به اعتبار نظام و روحانیت لطمه بزند. و از آنجایی که رژیم با اختلافنظرها و تشدید تنشهای با غرب و اسرائیل بر سر غزه دست پنجه نرم میکند، و با توجه به مشارکت پروژههای نیابتی رژیم از جمله حزب الله و حوثیهای یمن در جنگ غزه این تنشها افزایش پیدا کند،» لهذا، به همین دلیل بود که او بالاخره پس از بحثهای فراوان، «تصمیم گرفت که مسعود پزشکیان که فردی میانهرو و کمتر شناخته شدهاست، طی یک انتخابات کاملاً سازماندهیشده، و در رقابتی که در ابتدا تحت سلطه جریانهای راست اصولگرا بود به ریاست جمهوری برساند». بنابراین، انتخابات پزشکیان کاملاً «در چارچوب پروژه جدید خامنهای مهندسیشده، زیرا خامنهای برای کاهش تنشهایی که پس از موجی که از اعتراضات مردمی ناشی از قتل حکومتی مهسا امینی در سال 1401 ایجاد شده و همچنین محدودیتهای سختگیرانه در آزادی اجتماعی اعمال شده توسط در دوران دولت پادگانی ابراهیم رئیسی صورت گرفته است.»
یادمان باشد، که خود پزشکیان از تصمیمات پشت صحنه حزب پادگانی خامنهای بی اطلاع بود، یکی از منابع نزدیک به پزشکیان میگوید «او حتی انتظار نداشته که از سوی شورای نگهبان تائید صلاحیت بشود. زیرا او در انتخابات مجلس دوازدهم، توسط شورای نگهبان خامنهای رد صلاحیت شده بود.»
باری، آنچه مشخص شده اینکه تنها رسالتی که پزشکیان برای خود قائل شده و این اجازه پیشاپیش خامنهای به وی داده است «تلاش برای حل و فصل نزاع هستهای و برچیدن تحریمهای مرتبط با آن است» که در این رابطه خبرگزاری رویترز معتقد است که: «انتظار نمیرود که رئیسجمهور جدید بتواند تغییر عمدهای در سیاست هستهای با غرب ایجاد کند. زیرا هر گونه تغییر رابطه با غرب، در گرو تغییر حمایت رژیم ایران از شبه نظامیان در منطقه میباشد». اما پزشکیان «از نزدیک در انتخابات جانشینی خامنهای مشارکت خواهد داشت». همچنین «پزشکیان با شخصیت ملایم خود میتواند تا اندازهای ایرانیان ناراضی را آرام کند، و ثبات داخلی را در بحبوحه فشارهای خارجی فزاینده تضمین کند.»
علی ایحال، آن چنانکه قبلاً مطرح کردیم، پیشبینی میشد که در دو لت چهاردهم، «پروژه یکدست کردن قدرت» توسط ریاست جمهوری قالیباف ادامه پیدا کند، اما با شکست سیاسی «یکدست سازی هیئتحاکمه کابینه رئیسی» آن چنانکه خبرگزاری رویترز میگوید، این بار خامنهای تلاش دیگری آغاز کرده است تا با ایجاد یک کابینه ائتلافی، متشکل از اصلیترین باندهای وابسته به خودش در دولت پزشکیان، شاید او به خیال خودش بتواند تا اندازهای «از این طریق، از بحران بزرگی که تمام سیستم موجود را فرا گرفته است، رهایی پیدا کند». لهذا، از اینجاست که:
اولاً خامنهای از آغاز «از پزشکیان حمایت کرد و از جناحها و ارگانها و نهادهای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم نیز خواستهاست که از وی حمایت کنند و موفقیت او را، موفقیت خود بداند». همچنین خامنهای در جلسه 31 تیر ماه 1403 که با نمایندگان مجلس دوازدهم داشت، مکرر بر حمایت از پزشکیان تأکید کرد و گفت: «ارگانهای مختلف نظام باید یک مجموعه واحد تشکیل دهند، که تحقق این هدف نیازمند تعامل و همکاری و حتی گاهی اغماض و چشم پوشی است. باید همه به رئیسجمهور منتخب در ادای وظایف کمک کنند. همچنین باور کنیم که موفقیت ایشان پیروزی همه ماست. برخی در دنیا گوشتیز کردهاند تا نشانههای اختلاف را در حرفهای مسئولان پیدا کنند، ارگانهای نظام باید با صدای واحد آنها را مأیوس کنند». در همین جلسه که پزشکیان حضور داشت، «خامنهای بر نقش مجلس برای مهار پزشکیان در شرایطی که بخواهد از خط و خطوط مورد توافق تخطی کند تأکید کرد»، و افزود: «همچنان که همیشه مجلس را به تعامل سازنده با دولتها خواندهام، به دولتها نیز همکاری با مجلس را سفارش و تأکید کردهام.»
در مراسم تنفیذ که در 7 مرداد 1403 برگزار شد خامنهای در حکم تنفیذ خود نوشت: «شخصیت فرزانه و صادق و مردمی و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم. یادآوری میکنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هر زمان که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب برقرار باشد ادامه خواهد داشت». خامنهای همچنین در همان جلسه در تعریف عبارات «صراط مستقیم اسلام و انقلاب» که در حکم تنفیذ آمدهبود گفت: «بهرهگیری از ظرفیت عظیم مردمی، کار جهادی با الگوسازی از شهید رئیسی میباشد». پزشکیان هم در جلسه تنفیذ در پاسخ به حکم تنفیذ خامنهای گفت: «یاد حضرت امام خمینی و سپهبد قاسم سلیمانی را گرامی میدارم، و به روان رجائی، باهنر و رئیسی و همه خدمتگزاران نظام درود میفرستم و سپاسگزار لطف و تدبیر رهبر معظم هستم... من و دولت آینده رسالت و مسئولیتمان تعهد به آن چشم اندازی است که مقام معظم رهبری تعریف فرمودند و سیاستهای کلی است که ابلاغ نمودند.»
ثانیاً مسعود پزشکیان در اولین سخنرانی خود پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری چهاردهم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، در مقبره خمینی گفت: «اگر شخص رهبری نبود، نام من از صندوق بیرون نمیآمد». صحبتهای پزشکیان بعد از پیروزی در انتخابات «در باره نقش رهبری در صیانت از آرا، نشانمیدهد که حتی لایههای درونی نظام هم تمایل چندانی به پیروزی پزشکیان ندارند» و باز در این رابطه است که در این شرایط پزشکیان برای نجات از مخمصهای که در مجلس با آن روبهرو شده اعلامکرد که: «قصد دارد اعضای کابینه را با مشورت رهبری انتخاب و به مجلس معرفی کند دستگاه امنیتی و قوهقضائیه (که همیشه خود خامنهای تعین میکند) هم که تکلیفشان روشن است.»
ثالثاً با همه این ادعا هنوز چند روزی از صحبتهای خامنهای نگذشته بود که خود «پزشکیان اولین کسی بود که بنبست تشکیل کابینه (بهاصطلاح ائتلافی و یا به گفته او و فاق ملی) را پیش از شکلگیری دولت اعلامکرد». زیرا پزشکیان در جلسه اعضای ستاد انتخاباتیاش گفت: «انتخاب مسئولان به یک معضل تبدیل شدهاست، ما شعار انتخاب برتر دادهایم، و به همه میگوییم کمک کنید، همه افراد خود را معرفی میکنند، نمیدانم چه باید کرد؟»
پر پیداست که پزشکیان در معرفی کابینه خود «در تلاش است که برای پیشبرد سیاست خامنهای گام بردارد». فراموش نکنیم که پزشکیان قبل از معرفی کابینه خود به مجلس (در دوم مرداد 1403) در جمع اعضای ستاد انتخاباتی خود گفت: «ما باید کابینه و فاق ملی را انتخاب کنیم و کاری کنیم تا وفاقی که از آن حرف میزدیم و شعار اینکه کشور با یک گروه و جناح اداره نمیشود را محقق کنیم و پایبند یک گروه و دسته و جناح نشویم». و باز در همین رابطه است که سعید جلیلی این روزها «کابینه موازی خود را تحت عنوان کابینه سایه سازماندهی کرده است» و در خصوص باندبازیهای درون دولت پزشکیان، نایب رئیس کمیسیون امنیتی ملی مجلس اخیراً در گفتگو با خبرگزاری مهر به پزشکیان هشدار داد که «مجلس با کسی تعارف ندارد، و افرادی را که با معیارهای مجلس همخوانی ندارند، به مجلس معرفی نشوند». همچنین او گفت: «افرادی که در گذشته نتوانستند برای مردم کاری انجام دهند نباید به مجلس معرفی شوند. طبق قانون، وزرا از طرف دولت به مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند، اما جلسات رأی اعتماد در مجلس برگزاری میشود و بر این اساس تعیین وزرا با رأی نمایندگان است و نمایندگان باید در این کار دخالت داشتهباشند و مسئول هستند. نمیشود که ما هر وزیری را بپذیریم، باید ویژگیهایی که رهبر برای وزرا تعیین فرمودند در جلسات رأی اعتماد حتماً مدنظر قرار گیرند. افراد مؤمن، متدین، کارآمد و انقلابی میتواند مشکلات مردم را حل کنند، فردی که دل بسته خارج از کشور است و یا فرزندان وی در خارج از کشور به سر میبرند، یا بهراحتی دروغ میگویند، اهل اختلاس و سوء استفاده است و میگوید مسکن سازی برای مردم مزخرف است و حاضر است که هر روز 700 نفر از مردم بر اثر بیماری کرونا کشته شوند اما واکسن وارد نکند کار آمد نیست و مجلس به افرادی که این روحیات دارند رأی اعتماد نمیدهند». وی همچنین تأکید کرد که «مجلس در جلسات رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم با هیچکس تعارف ندارد.»
باز در این رابطه است که جانشین فرمانده کل انتظامی کشور در جلسه شورای تأمین استان قزوین در رابطه با طرح موسوم به طرح نور گفت: «قانون ملاک کار است و با تغییر دولتها خللی در اجرای این طرح به وجود نمیآید. برخورد با جرم مشهود از وظایف ذاتی انتظامی است. ما اسیر امواج نخواهیم شد. ما در حوزه عفاف و حجاب وظیفه قانونی و تکلیف شرعی داریم. لازم است شورای تأمین هم در راستای حمایت از این طرح گام بردارد. بنابراین طرح نور تعطیلبردار نیست، چراکه امر به معروف و نهی از منکر یکی از فروع دین است و نمیتوان فروع دین را تعطیل کرد». بر این مطلب بیافزاییم که این موضعگیری جانشین فرماندهی کل انتظامی «پاسخ صریح به شخص پزشکیان است که در تبلیغات انتخابیاش ظاهراً خواستار کم شدن از فشارهای سرکوب علیه زنان شده بود.»
باری، باز در این رابطه میتوانیم در اینجا به طرح یک نمونه دیگر بپردازیم و آن اینکه پزشکیان رئیسجمهور در روز 11 مرداد 1403، محمد جواد ظریف را بهعنوان معاون راهبردی منصوب کرد. پزشکیان در ابلاغیه خود از ظریف خواست «با بر عهده گرفتن مسئولیت مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری وظایف و کار ویژههای این مرکز را به تشکیلات مناسب برای معاونت راهبردی ریاست جمهوری تبدیل کنی و با بهره گیری از تجربه مدیران ارشد ادوار گذشته سند چشمانداز و سیاستهای کلی مصوب مقام معظم رهبری مد ظله را رصد نموده و مستقیماً به خود من گزارش کنید». از فردای انتخاب محمد جواد ظریف، توسط جریانهای درونی راست اصولگرا آنقدر فحش و توهین شنید که در حداقلی مدتی عطایاش را به لق ایاش بخشید و استعفا خود را اعلامکرد.»
رابعاً وارد شدن به بحث مذاکره برجام و پرونده هستهای، عجالتاً موکول است به «نتیجه انتخابات آمریکا»، اگر ترامپ و حزب جمهوریخواه پیروز بشوند، نه فقط چشم اندازی برای حل آن وجود ندارد، بلکه تحریمها هم بیشتر میشوند. چراکه «از نظر ترامپ و جمهوریخواهان حل مسئله هستهای مرتبط است با حل اختلافات بر سر سیاست منطقهای رژیم مطلقه فقاهتی». اما اگر کامالا هریس و حزب دموکرات پیروز بشود، «این احتمال است که با توجه به تمایل اتحادیه اروپا برای حل پرونده برجام و اختلافات هستهای، دولت آمریکا هم پای توافق بیاید». البته همه این مفروضات مشروط به آن است که «رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تا کجا حاضر به عقب نشینی است». معهذا، در این رابطه است که روزنامه جهان صنعت در شماره 8 مرداد خود در مقالهای خطاب به پزشکیان نوشت: «مشکلات و بحرانهایی که بی اغراق به مرز انفجار رسیده و کشتی نظام را با خطر به گل نشستن و غرق شدن مواجه کرده است، نیازمند به آن است که دست به یک جراحی اساسی و نجات بخشی در نحوه اداره امور کشور در عرصه داخلی و بینالمللی زده شود، قبل از هر اقدامی سدها و موانعی را که سالهای متوالی بر سر راه روابط کشور با جهان خارج به وجود آمده، از سر راه برداشته شود و به انزوای دیرینه و بسیار پرهزینه و کمرشکن که کشور دچار آن شده پایان داده شود که بهجز این هر قول و وعده ای که در ارتباط با رفع مشکلات اقتصادی به مردم داده شده کمترین ضمانت اجرایی پیدا نخواهد کرد و دو راه بیشتر پیش رو نخواهد داشت، یک راه این است که با توسل به انواع راه و روشها و تجربیاتی که در سالیان طولانی نمایندگی مجلس از نقاط ضعف بیشمار شیوه اداره امور مملکت بهدست آوردهاید، راه عبور از موانع و راهبندانهای قانون اساسی را در ظرف مدت زمانی نه چندان طولانی برای خود و دولت خود پیدا کنید و اگر هم دیدی که راه به جایی نمیبری و آب در هاون میکوبی، مراتب ناتوانی خود را در عبور از سد موانع و راهبندانهای ساختاری را اعلام و با کسب اجازه از رهبری نظام و دیگر مراجع اصلی تصمیمگیری به حرفه مقدس پزشکی باز گردید.»
خامسا پزشکیان باید توجه داشتهباشد که علی رغم اینکه پس از سرکوب ابر خیزش ملی 1401، تا به امروز شاهد وقوع حرکتهای بزرگ خیزشی و جنبشی (که یکی از شاخصهای مهم بحران سیاسی است) نبودهایم، این موضوع بهمعنای آن نیست که «بحران سیاسی از میان رفتهاست، زیرا تضادها و مطالباتی که محرک روی آوری تودههای به مبارزه گسترده خیزشی و جنبشی میشوند همچنان پابرجاست و به همین دلیل امواج گسترده جنبشی و خیزشی در راه است.»
سادسا مشارکت پایین در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم نشان داد که «حتی با حضور اصلاحطلبان و با رأیهای مهندسیشده، به 50 درصد هم نرسید» و باز نشان داد که «اصلاحطلبان دیگر مرجعیت گذشته را ندارند، اگر چه آنان راه حل را درون نظام میبینند اما مردم چنین نگاهی ندارند حتی شرکت آنان بهدلیل باور به نظام نیست». در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، مرحله اول «بیش از 60 درصد» و در مرحله دوم «بیش از 50 درصد» شهروندان ایرانی، جریان انتخابات را تحریم کردند. در این مقطع «جبهه اصلاحات حکومتی بهعنوان یک عامل تثبیت کننده بهسمت ائتلاف با جناحهای داخل قدرت رفتند، و نقشی کاملاً متفاوت با گذشته ایفا میکنند». ادامه همین نقش در صورت استمرار حیات این رژیم میتواند «در تعیین و تثبیت رهبری بعدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هم نقش بازی کنند». کل این ساختار سیاسی با همه ابزار مهندسیشده رژیم «حداکثر 40 درصد جامعه را نمایندگی میکنند، و بلوک 60 درصدی معترضان جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران دارای نماینده سیاسی نیستند و وزن شاخص معترضان در تقسیم بندی این بلوک 60 درصدی مشخص نیست». بنابراین در این شرایط «علی رغم بزرگی این بلوک، توان کنش ایجابی هماهنگی آنها وجود ندارد.»
سابعاً «دولت پزشکیان در این شرایط نه در تقابل با نظام، بلکه بخشی از آن دیدهمیشود و عملکرد آن مستقل از نظام قابل ارزیابی نیست». چراکه همه ناظران سیاسی و مردم عادی «نسبت به اختیارات رئیسجمهور تلقی حداقلی دارند، و بر آمدن او و تشکیل ائتلاف ضد پایداری بهعنوان نشانهای از تغییر رویکرد نظام در نظر میگیرند». پزشکیان با شعار: «اجرای سیاستهای نظام آمد و با حمایت آشکار و پنهان نزدیکان رهبر پیروز شدهاست». کسوت پزشکیان باعث میشود که حزب پادگانی خامنهای «نتواند ادعایی در باره رهبری داشتهباشد، و نگرانی زیادی از موفقیت او ایجاد نمیشود». انتظار این است که «جز جبهه پایداری، دشمن دیگری مقابل خود نبیند». انتخاب پزشکیان نشان داد که برای اولین بار «نامزد جبهه اصلاحات نه بر ضد جریان حاکم، بلکه در همراهی با جریان حاکم میباشد. و سبد رأی این نامزد هم برخلاف گذشته ترکیبی از گروه مختلف سنتی و یا طبقه محروم و طبقه متوسط است.»
رأی اندک قالیباف و رأی بالای جلیلی نشان داد که «پایگاه رأی جناح راست اصولگرا، راست رادیکال شدهاست نه راست میانهرو و نه راست تکنوکرات و بوروکرات،». رأی اندک قالیباف معنای دیگر آن «ریزش این جناح نسبت به گذشته میباشد». بدونتردید، دوره اول انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، «یک وزنکشی مهم سیاسی بین جریانهای اصولگرا بود و میزان مشارکت خبر از قطبی شدن جامعه به مخالفین نظام و طرفداران نظام میباشد.»
ثامناً هدف دیگر خامنهای از پروژه پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم آن است که «مردم ایران سرکوب هولناک خیزش 1401 را به فراموشی بسپارند. ولی مشارکت اندک مردم ایران چنان بازی را تغییر داد، زیرا حزب پادگانی خامنهای با همه شیطنت و سابقه خویش در تقلب انتخاباتی، این بار با مشارکت اندک مردم این هدف او برعکس گردید». بدون شک در آینده برای مردم ایران مشخص میشود که «پزشکیان منتخب نظام است نه منتخب مردم، که در یک فرایند کاملاً برنامهریزی شده توسط حزب پادگانی خامنهای به قدرت رسید». همچنین در آینده برای مردم ایران مشخص میشود که در این انتخابات «خامنهای قصد اصلاحات ندارد، بلکه بهدنبال دستکشی است برای سیاست جدید خارجی و برای سرکوب داخلی.»
پایان