ایران در کدامین مسیر؟
لیبیالیزه شدن؟ یا سومالیزه شدن؟ یا بالکانیزه شدن؟ یا لبنانیزه شدن؟
1 - حاکمیت مطلقه فقاهتی گرفتار گردباد بحران سیاسی و بحران اقتصادی؟ تورم سه رقمی و بحران در چرخه تولید به علت شکست پروژه حذف یارانهها (یا به اصطلاح طرح هدفمندی یارانهها) و حاکمیت رکود بر اقتصاد وارداتی رژیم مطلقه فقاهتی به علت عدم توانائی تولید کننده داخلی در رقابت تولیدی با کالاهای وارداتی که خود معلول افزایش قیمت تمام شده کالای داخلی از بعد از اجرای طرح حذف یارانهها (یا به اصطلاح پروژه طرح هدفمندی یارانهها) میباشد، طغیان سونامی بیکاری که طبق آمارهای رسمی رژیم مطلقه فقاهتی آمار آنها از مرز 4 میلیون گذشته است، افزایش فقر به علت تثبیت درآمد طبقه کارگر و قشر گسترده خرده بورژوازی شهری اعم از کارمند و... در کوران تورم سه رقمی حاکم بر اقتصاد کشور و دلار 40000 ریالی که بسترساز افزایش سرسام آور قیمت مواد اولیه کالاهای تولید داخلی شده است، به همراه تعطیلی تانکرهای فروش نفت رژیم مطلقه فقاهتی در کانتکس اقتصادی که بیش از 80% تولید ناخالص ملی آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم به شلنگهای فروش نفت خارجی آن وابسته است، حاکمیت دوباره بورژوازی بزرگ سپاه در بستر اقتصاد پادگانی رژیم مطلقه فقاهتی بر شریانهای تجاری کشور توسط بیش از بیست اسکله نامرئی و فرودگاههای خارج از سیطره گمرک رژیم مطلقه فقاهتی، آنچنانکه تنها در عرض یک ماه سود برنج وارداتی که با ارز دولتی وارد شدند و با ارز آزاد به فروش رسیدند بیش از سه هزار میلیارد تومان بوده است، توزیع ناعادلانه ثروت که معلول نظام رانتی بر دستگاههای اداری رژیم مطلقه فقاهتی میباشد، به طوری که طبق آمار خود رژیم بیش از سه چهارم ثروتهای مملکت در دست کمتر از یک چهارم جمعیت ایران میباشد و یک چهارم ثروت باقیمانده در دست سه چهارم جمعیت است، حاکمیت نظام سهمیه بندی شده بر دانشگاهها و نظام استخدامی کشوری که از بعد از تعطیلی جنگ 8 ساله به صورت یک اپیدمی فراگیر نظام آموزشی و استخدامی کشور را زمینگیر کرده است و باعث تعطیلی اصل رقابت سازنده در عرصه آموزش و استخدام نیروی کار شده است، بطوریکه مطابق تئوری ماکیاول رانت خواهی جایگزین شایسته سالاری شده است، سرازیر شدن بیش از 360 هزار میلیارد ریال نقدینگی تحت عنوان یارانه نقدی به مردم به طرف بازار فاقد تولید داخلی (که از آنجائیکه این حجم ریالی نقدینگی نه تنها در خدمت تولید داخلی نمیباشد و به صورت مستقیم وارد بازار و خرید کالا میشود، یکی از عوامل تورم زا اقتصاد بیمار امروز کشور شده است که خود به خود زمینه ساز بیکاری در عرصه تولید روستائی کشور میباشد) از آنجائیکه که دولت به علت متوقف شدن مرحله دوم پروژه حذف یارانهها توسط مجلس دیگر توان کسب این حجم نقدینگی نجومی از طریق افزایش قیمت بنزین، گازوئیل، گاز، برق، آب و... را ندارد، از طریق پولشوئی به روشهای فروش آزاد دلار و طلا در بازار و مصرف سپردههای بانکی مردم و چاپ اسکناس و قرض از بانک مرکزی و فروش سرمایههای ملی در بازار نمایشی بورس به بورژوازی درباری سپاه و فروش روزانه اوراق مشارکت و... میکوشد که این حجم نقدینگی را تهیه و به اقتصاد کشور پمپاژ کند، که خود این امر بسترساز تورم لجام گسیخته اقتصاد رژیم مطلقه فقاهتی حاکم شده است. ایجاد نهادهای اقتصادی موازی نهادهای رسمی دولت توسط دولت در سایه دستگاه مطلقه ولایت در بستر رانتهای حوزههای فقاهتی و آقازادههای درباری و بورژوازی بزرگ سپاه و نظام اداری و سیاسی و اقتصادی پادگانی رژیم مطلقه فقاهتی همراه با فرسایشی شدن جنگ داخلی سوریه و فرقهائی شدن این جنگ در عرصه تضاد هژمونی طلیانه منطقهائی بین دو صف شیعه فقاهتی و تسنن دولتی و بدل شدن سوریه به عنوان خاکریز اول جنگ بین صف تسنن دولتی و تشییع فقاهتی و مادر خرج شدن دستگاه رژیم مطلقه فقاهتی ایران در تامین هزینههای جنگ داخلی سوریه همراه با قرار گرفتن کشور عراق تحت حاکمیت شیعیان و دولت مالکی در سراشیبی بالکانیزه شدن و تلاش امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا جهت بالکانیزه کردن کشور ایران در کانتکس شکست نشستهای آژانس اتمی و سیاست چماق و هویج امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا جهت تنگتر کردن کمربند تحریمهای جهانی بر علیه ایران و بحران محیط زیست که باعث شده تا بیش از 80% جغرافیای ایران (از ریزگردهای مهمان نواز بیابانهای عراق گرفته تا سیرکوئل هوای دودآلود و منواکسید کربن شهرهای بزرگ) 8 ماه از سال در حال بحران اکو سیستمی به سر ببرند و ندانم کاریهای رژیم مطلق فقاهتی در برخورد با این بحران باعث گردیده تا بحران فوق هر چه زمان میگذرد صورتی پیچیده تر به خود بگیرد، چراکه پیوند مالی بورژوازی بزرگ سپاه و دربار فقاهتی با صنایع خودروسازی مانع از اجرای پروژههای بهینه سازی این بحران شده است. بحرانهای گوناگون اجتماعی اعم از بحران طلاق و اعتیاد و جنایت و... که امروز در جامعه ایران به صورت یک اپیدمی و امر فراگیر روتین در آمده است، چرخه بحران داخلی ایران را به صورت یک گردباد طوفان زای و یک سونامی ویران کنندهائی در آورده است که نخستین فونکسیون این گردباد دهشتناک فراهم شدن بستر جهت اجرای سیاستهای مداخله گرایانه منطقهائی و بینالمللی در داخل ایران شده است که از آنجائیکه این پروژههای مداخله گرایانه منطقهائی و بینالمللی صورت یکسانی ندارد، لذا فونکسیونهای اجرای این پروژههای تجاوزگرایانه، از ایران بالکانیزه شده تا ایران لیبیالیزه شده و ایران سومالیزه شده و ایران لبنانیزه شده نیز متفاوت میباشد.
2 - ایران بالکانیزه شده، ایران لیبیالیزه شده، ایران سومالیزه شده، ایران لبنانیزه شده: آنچنانکه فوقا اشاره کردیم:
الف – بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی فعلی رژیم مطلقه فقاهتی در کشور ایران باعث شده تا این کشور آبستن تحولهای نوینی بشود، زیرا از آنجائیکه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران توان هدایتگری دموکراتیک و سوسیالیستی این بحرانها را ندارد، پیوسته میکوشد بر پایه دیپلماسی فرصت طلبانه و اپورتونیستی از آبهای گل آلود در راه منافع هژمونی طلبانه و فرقه گرایانه سیاسی خود دست به ماهیگیری بزند و به خیال خود در عرصه تضادهای منطقهائی و بینالمللی به حل تضادهای داخلی خود بپردازد که برای نمونه در این رابطه آنچنانکه امروز در سوریه شاهد آن هستیم، رژیم مطلقه فقاهتی به عنوان مادر خرج این جنگ داخلی تا آنجا پیش رفته است که تمام بود و نبود کشور را در راه حفظ رژیم خانواده اسد بر سوریه در حال به آتش کشیدن میباشد.
ب - بحران اقتصادی فعلی رژیم مطلقه فقاهتی که باعث فلاکت بیش از 80% جمعیت کشور 75 میلیونی ایران شده است زائیده:
1 - شکست پروژه حذف یارانهها یا طرح هدفمندی یارانههای رژیم مطلقه فقاهتی میباشد؛
2 - شکست چرخه تولید داخلی ایران به علت افزایش قیمت تمام شده کالا در داخل در رقابت با واردات بیش از 50 میلیارد دلاری کالای خارجی (که در راس آنها سیاست تهاتری با کالاهای چین، نفت در برابر کالا قرار دارد) که البته خود این امر معلول حاکمیت جناح بورژوازی تجاری سرمایهداری ایران اعم از بورژوازی سپاه و بورژوازی حوزه و بورژوازی آقازادهها و بورژوازی سنتی چهارصد ساله بازاری ایران میباشد؛
3 - پمپاژ بی در و پیکر 360 هزار میلیارد ریال یارانه نقدی به بازار، بدون پشتیبان تولید داخلی و تامین آن توسط دولت از طریق پولشوئی فروش آزاد دلار و چند نرخی کردن ارز و استقراض از بانک مرکزی و فروش سرمایههای مردم مثل مخابرات و... در بازار نمایشی بورس به بورژوازی سپاه؛
4 - حاکمیت اقتصاد قاچاق توسط اسکلهها و فرودگاههای بیرون از دایره نظارت گمرک، بورژوازی بزرگ سپاه و تامین سوددههای باد آورده بورژوازی بزرگ سپاه و یا بورژوازی سنتی و یا بورژوازی حوزه و یا بورژوازی آقازادهها توسط نفوذ رانتی به بازار، دو نرخه ارز دولتی و غیر دولتی توسط خرید با ارز دولتی و فروش در بازار با نرخ آزاد (که برای نمونه این امر باعث گردیده که در طول یکماه گذشته بورژوازی تجاری ایران بیش از 30 هزار میلیارد تومان از برنج وارداتی سود ببرد).
5 - تکیه رژیم مطلقه فقاهتی بر استراتژی اتمی و موشکی و نظامی که بسترساز شکست مذاکرات آژانس شده است، عاملی گردیده تا سرمایهداری جهانی به رهبری امپریالیسم آمریکا توسط کمربند تحریمهای فراگیر اقتصادی نظام تولیدی کشور ایران را در منطقه در سراشیبی اضمحلال و نابودی قرار دهد.
3 - ورود رژیم مطلقه فقاهتی به صف بندی نظامی سیاسی منطقه که معلول سیاست هژمونی طلبانه شیعه گری این رژیم میباشد، باعث:
الف - آتش جنگ فرقه گرائی بین شیعه و سنی در منطقه شعله ور شود و شیعه کشی از لبنان تا پاکستان به صورت یک امر جهادی از طرف تسنن دولتی درآید.
ب - ورود رژیم مطلقه فقاهتی در جنگ داخلی سوریه جهت حفظ رژیم خاندان اسد بر سوریه به عنوان مادر خرج در عرصه نظامی و سیاسی و اقتصادی و حتی اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی همراه با ورود نظامی این رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه جنگ موشکی با رژیم اسرائیل در کنار حزب الله لبنان و حماس نوار غزه شده است.
ج - شعله ور شدن جنگ فرقه گرائی در عراق که معلول فرسایشی شدن جنگ فرقه گرایانه سوریه و استراتژی هژمونی طلبانه رژیم مطلقه فقاهتی است، آنچنان عراق را به ورطه بالکانیزه شدن (شمال کرد و مرکز سنی و جنوب شیعه) پیش میبرد که پیش بینی میشود که حتی سیاست غیر هژمونی طلبانه آیت الله سیستانی هم نتواند آن را کنترل نماید، طبیعی است که با بالکانیزه شدن عراق تنها کشوری که از آن سود خواهد برد دولت رجب طیب اردوغان در ترکیه خواهد بود، که امروز برای شکستن حصار شیعه گری اطراف خود به هر در و دیواری خود را میکوبد.
د - شکست مبارزه حق طلبانه و آزادیخواهانه و دموکراتیک مردم بحرین به علت نفوذ هژمونی طلبانه و فرقه گرایانه رژیم مطلقه فقاهتی که باعث گردیده تا مبارزه دموکراتیک مردم بحرین وجه المعامله حضور هژمونی طلبانه و فرقه گرایانه رژیم مطلقه فقاهتی در سوریه بشود.
4 - بحران اقتصادی و بحران استراتژی فرقه گرایانه و هژمونی طلبانه رژیم مطلقه فقاهتی در داخل و در سطح منطقه باعث شده تا:
الف - از یک طرف یک صف آرائی فرقه گرایانه در سطح منطقه بوجود بیاید که در یک طرف آن رژیم مطلقه فقاهتی و دولت نوری مالکی عراق و رژیم بعث سوریه و حزب الله لبنان قرار دارد و از طرف دیگر سه جناح تسنن دولتی که عبارتند از جناح اخوانیهای مصر و قطر و جناح وهابیگری عربستان و جناح لائیک ترکیه قرار گیرند؛
ب - و از طرف دیگر بهار عربی یا جنبش دموکراتیک خلق عرب به علت همین صف آرائی منطقهائی گرفتار ورطه فرقه گرائی و فقه گرائی بشوند که انقلاب مصر و لیبی و تونس در شرایط فعلی مشتی از نمونه این خروار است که یا گرفتار فرقه گرائی مذهبی شدهاند و یا گرفتار فقه گرائی،
ج - فرقه گرا و فقه گرا شدن جنبشهای بهار عربی پس از پیروزی در بستر جنگ فرسایشی سوریه باعث شده تا جهت متلاشی کردن هلال شیعه که از جنوب لبنان تا ایران ادامه دارد، برنامههای متفاوتی از طرف جناح سه گانه تسنن دولتی و جهان سرمایهداری به رهبری امپریالیسم آمریکا ارائه گردد، بطوریکه در این رابطه عربستان و قطر تلاش میکنند تا توسط فرقهائی کردن جنبش کشورهای شیعه، زمینه بالکانیزه کردن و تجزیه کشورهای شیعه اعم از سوریه و عراق و ایران را فراهم کنند و ترکیه میکوشد با وارد کردن ناتو به این جنگ داخلی و جهانی کردن حمله به کشورهای شیعه از سوریه تا عراق و ایران با لیبیالیزه کردن کشورهای شیعه از سوریه تا عراق و ایران شرایط جهت حاکمیت تسنن دولتی و لائیک به رهبری رجب طیب اردوغان و حزب توسعه و عدالت ترکیه و شکل گیری امپراطوری عثمانی فراهم کند و البته سیاست جهان سرمایهداری به رهبری امپریالیسم آمریکا از آنجائیکه در راستای استراتژی خاورمیانه بزرگ تحت هژمونی کشور اسرائیل میباشد، لذا از آنجائیکه بزرگترین مانع استراتژی خاورمیانه بزرگ در شرایط فعلی هلال شیعه از حزب الله لبنان تا رژیم مطلقه فقاهتی ایران و خاندان اسد در سوریه و دولت مالکی در عراق میباشد، در این رابطه نوک پیکان حمله آمریکا نه مانند ترکیه و عربستان و قطر در جهت حذف هلال شیعه و حاکمیت تسنن دولتی میباشد، چراکه طبق تجربهائی که جهان سرمایهداری به رهبری امپریالیسم آمریکا از بعد از سقوط رژیم کمونیستی افغانستان و حاکمیت طالبان در کشور افغانستان به دست آوردند، حاکمیت تسنن دولتی زمینه حاکمیت اسلام ارتدوکسی و وهابیگری فراهم میکند که رژیمی به غایت فاشیستتر از رژیم فقاهتی کشورهای شیعه میباشد در این رابطه است که جهان سرمایهداری حاضر به ریسک کردن و تجربه دوباره افغانستان دیگر در همسایگی اسرائیل نمیباشد. بنابراین استراتژی جهان سرمایه در این شرایط در جهت تضعیف هلال شیعه بر پایه سومالیزه کردن این کشورها است نه بالکانیزه کردن و نه لیبیالیزه کردن و در همین رابطه است که امروز تمامی دپیلماسی منطقهائی جهان سرمایه داری به رهبری امپریالیسم آمریکا در جهت ایجاد توازن قدرت بین جریانهای مخالف و حاکمیت غیر دموکراتیک کشورهای هلال شیعه و آنتاگونیست کردن برخورد بین آنها میباشد.
3 - بحران سیاسی حاکمیت و انتخابات دولت یازدهم: بحران اقتصادی رژیم مطلقه فقاهتی در داخل و به موازات آن بن بست استراتژی فرقه گرایانه و هژمونی طلبانه این رژیم در سوریه و بحرین و عراق باعث گردیده تا این رژیم توان حل تضادهای داخلی خود در بستر تضادهای منطقهائی و بینالمللی مانند گذشته پیدا نکند، که خود این امر عاملی شده تا آتش این بحرانهای داخلی به داخل خانه دستگاه حاکمیت نیز سرایت بکند که خود این امر باعث گشته تا به موازات نزدیک شدن انتخابات دولت یازدهم که این بار برای نخستین مرتبه با انتخابات شوراها هم همراه میباشد، از آنجائیکه در نظام مطلقه فقاهتی تقسیم قدرت بین نهادهای غیر انتخابی و انتصابی با نهادهای انتخابی 85 به 15 میباشد، یعنی طبق قانون اساسی فعلی رژیم مطلقه فقاهتی 85% قدرت سیاسی و قضائی و تقنینی و اجتماعی و حتی اقتصادی این مملکت در ید ولایت مطلقه فقاهتی قرار دارد که در برابر هیچ نهادی خود را مسئول به پاسخگوئی نمیداند و این حجم از قدرت خود را محصول جایگاه دینی و مذهبی خود میداند که از طریق خدا و رسول و امام زمان به او تفویض شده است نه مردم و مادام العمر این صلاحیت او پا بر جا خواهد بود و مقام عظمای او خط قرمز تمام جریانها میباشد، چراکه این اوست که شورای نگهبان شاه کلید تمامی انتخابات را انتخاب میکند و این اوست که فرماندهی قوه قضائیه را انتخاب میکند و این اوست که فرماندهی مطلق کل قوای نظامی و انتظامی کشور را در دست دارد و این اوست که تمامی نهادهای اجتماعی با تعیین ائمه جمعه و... در کف میگیرد و این اوست که تمامی نهادهای اقتصادی غیر دولتی از اوقاف تا بنیادها و آستانههای ائمه و ائمه زاده و نهادهای اقتصادی سپاه در دست دارد و باز این اوست که فرمان جنگ و صلح میدهد و این اوست که و... و طبیعی است که در جامعهائی که بیش از 85% قدرت در دست یک فرد غیر منتخب مردم میباشد که توسط خدا و پیامبر و امام زمان بر او تفویض شده است، صحبت از دموکراسی و مردم سالاری کردن امری خنده آور میباشد. بنابراین در عرصه تقسیم این 15% باقیمانده قدرت است که جنگ قدرت بین جناحهای قدرت از سر گرفته میشود که البته در میان نهادهای قدرت 15% دو نهاد رئیس جمهوری و شوراها از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد. لذا در این رابطه است که به محض نزدیک شدن زمان انتخابات این دو نهاد جنگ قدرت بین جناحهای قدرت حاکمیت از سر گرفته میشود و هر کدام برای خود در این رابطه سهم شیر طلب میکند و برای رقیب خود سهم روباه، که از آنجائیکه این دو انتخابات در طول 34 سال گذشته برای اولین بار با هم انجام میگیرد این امر سبب شده است تا جنگ قدرت یا به عبارت دیگر گاز گرفتن اسبهای درشکه در سر بالائی قدرت صورت بی رحمانه تری به خود بگیرد که مشخصه کلی جنگ قدرت در این مرحله عبارتند از:
الف - در این مرحله رژیم مطلقه فقاهتی با عنایت به تجربهائی که از انتخابات دولت دهم در سال 88 دارد تلاش میکند تا عرصه رقابت قدرت توسط شورای نگهبان محدود به نیروهای خود بکند و آن را به شدت محدودتر بکند تا مانند سال 88 اوضاع از کنترلش خارج نشود.
ب - در این مرحله رژیم مطلقه فقاهتی میکوشد تا با تکیه بر تجربه سال 88 در مرحله رقابت بین کاندیداها توسط دستگاه تبلیغاتی ارباب جمعی تضادهای درون حاکمیت قدرت به مردم منتقل نشود.
ج - از آنجائیکه هم حاکمیت مطلقه فقاهتی و هم جناح به اصطلاح اصلاح طلب (اعم از جنبش سبز میرحسین موسوی و جریان اصلاح طلب محمد خاتمی و جریان بینابینی کارگزاران هاشمی رفسنجانی و جریان کروبی) به علت انحصاری بودن انتخابات آینده قصد ندارند در انتخابات آینده شرکت کنند، رژیم مطلقه فقاهتی میکوشد که با نهادینه کردن جناح اصلاح طلبان زرد زیر بیرق افراد معلوم الحالی مثل کواکبیان بازار خیمه شب بازی انتخابات آینده خود را دود و دم مصنوعی بخشد.
د - از آنجائیکه با فاصله گرفتن جناح اصلاح طلب از حاکمیت قدرت از سال 88 تضاد تقسیم قدرت بین جنا حهای جریان خودی که همان جریان به اصطلاح اصول گرایان میباشد، منتقل شده است و لذا در این رابطه است که در میان جناح بندی جدید قدرت مهمترین جناح جریان احمدی نژاد میباشد که میکوشد در صورت عبور اسفندیار رحیم مشائی از فیلتر شورای نگهبان، آنچنانکه گفته شهر به شهر در حمایت او به تبلیغات بپردازد و در صورتی که اسفندیار رحیم مشائی نتواند از فیلتر شورای نگهبان عبور بکند با تکیه بر صالحی وزیر امور خارجه کابینه و الهام سخنگوی دولت و... به عنوان جریان اصلی رقیب قدرت وارد مبارزه کاندیداتوری بشود.
ه – جریانهای دیگر خیمه شب بازی انتخابات یازدهم در خرداد 92 یکی جریان اصلی پیروان ولایت هستند که کاندیداهای آنها عبارتند از ولایتی و حداد عادل و قالیباف و دیگر جناح لاریجانی است که بین خود علی لاریجانی و سعیدی شورای امنیت و... در نوسان میباشد.
و - ماحصل اینکه انتخابات دولت یازدهم خرداد 92 نه تنها عامل انتقال دموکراتیک قدرت از حاکمیت به مردم ایران نخواهد شد تا بستر آشتی ملی فراهم بکند بلکه بالعکس وسیلهائی جدید در جهت شعله ور شدن تضاد بین جناحهای داخلی قدرت حاکمیت خواهد شد.
والسلام