مانیفست اندیشه‏های «نشر مستضعفین» :اسلامیات - اقتصادیات - سیاسیات - اجتماعیات - اخلاقیات – فلسفیات، «نشر مستضعفین»

«نشر مستضعفین»  در ترازوی سی و پنج سال تجربه گذشته خود

 

به مناسبت سرآغاز چهارمین سال «نشر مستضعفین» - قسمت سوم

ب - اقتصادیات «نشر مستضعفین»:

در عرصه اقتصادیات «نشر مستضعفین»  در ادامه «آرمان» و اندیشه شریعتی، سوسیالیسم علمی را سرلوحه اقتصادیات خود قرار داده است و در مدت سه سال گذشته «نشر مستضعفین»  بر پایه علت اصول دیدن، «اصل عدالت» به عنوان یک اصل فرافقهی و فرادینی و عمده کردن شاخه عدالت اجتماعی بر دیگر شاخه‏های آن، موضوع عدالت اجتماعی را ایجاد تعادل در جامعه تعریف می‌کند که این جامعه که همان اجتماع انسانی می‌باشد، به علت اینکه دارای دینامیزم ذاتی است و وجودی حقیقی و کنکریت و مشخص از دیگر جوامع و مستقل از فرد دارد و دارای حرکتی دیالکتیکی می‌باشد که در بستر زمان در کلیت خود، تاریخ را می‌سازد تنها عاملی که می‌تواند در این جامعه دارای دینامیزم ذاتی و حرکت دیالکتیکی و مستقل از فرد و کنکریت تعادل ایجاد کند، سوسیالیسم است. از دیدگاه «نشر مستضعفین»  سوسیالیسم علمی در چارچوب اشتراکیت دولتیتعریف نمی‌شود، بلکه به معنای سوسیالیست اجتماعی است که به خاطر همین جایگزینی اجتماع به جای دولت است که با توجه به تاریخی بودن موضوع اجتماع سوسیالیست علمی در هر زمانی قابل تحقق نمی‌باشد بلکه تنها در شرایطی از تاریخ قابل تحقق می‌باشد که:

اولا زندگی اجتماعی تحقق پیدا کرده باشد.

در ثانی «تولید و توزیع و خدمات» صورت اجتماعی پیدا کرده باشد و این مهم در جامعه‏ائی تحقق پیدا نمی‌کند مگر با بسترسازی که نظام سرمایه‏داری در عرصه ماشین در آن جامعه جهت اجتماعی کردن «تولید و توزیع و خدمات» می‌کند. بنابراین اگرچه از نظر «نشر مستضعفین»  «علمی بودن سوسیالیسم» غیر از «سوسیالیسم یک علم است» می‌باشد و در همین رابطه «نشر مستضعفین»  «سوسیالیسم را علمی می‌داند نه یک علم»، تا آنچنانکه سوسیالیسم قرن نوزده و قرن بیستم معتقد بودند تحقق آن مانند سرمایه‏داری امری جبری باشد بلکه بالعکس، «نشر مستضعفین»  علاوه بر اینکه سوسیالیسم را بر پایه اجتماعیات تعریف می‌کند و تحقق آن را در تاریخ مستلزم تحقق زندگی اجتماعی توسط نظام سرمایه‏داری و پیدایش ماشین می‌داند و ماشین عامل عمده بسترساز سوسیالیسم علمی حتی مهم‌تر از نظام سرمایه‏داری می‌داند و آن را ابزار تولیدی تکامل یافته در طول مراحل گذشته ابزار تولید ارزیابی نمی‌کند، بلکه بالعکس ماشین را در راستای بازوی تولید تبیین می‌نماید که مالکیت آن از آن جامعه می‌باشد که باید توسط نهادهای مدنی و صنفی و اجتماعی اعم از شوراها و سندیکاها و... به جامعه واگذار شود و در همین رابطه تفاوت سوسیالیسم اشتراکی با سوسیالیسم اجتماعی از نظر «نشر مستضعفین»  در این می‌باشد که سوسیالیسم اشتراکی:

اولا از طریق دولت بر جامعه تزریق می‌گردد و همین امر باعث می‌گردد تا دولت به صورت یک طبقه جدید و یک بوروکراسی غیرقابل کنترل درآید[1]، از نظر «نشر مستضعفین»  تنها امکان تحقق سوسیالیسم علمی، سوسیالیسم اجتماعی می‌باشد نه سوسیالیسم اشتراکی. البته اصل مهمی که از نظر «نشر مستضعفین»  حائز اهمیت وافر می‌باشد اینکه تحقق سوسیالیسم علمی[2] شریعتی و «آرمان مستضعفین» و «نشر مستضعفین»  به صورت جبری تحقق پیدا نمی‌کند بلکه بالعکس باید ابتدا توسط پیشگام سوسیالیسم علمی به صورت یک آگاهی درآید و این آگاهی علمی دیالکتیکی در بستر دیالکتیک اجتماعی وارد خودآگاهی توده‌ها گردد در آن شرایط است که امکان برپائی سوسیالیسم علمی بوجود می‌آید[3]. بنابراین از نظر شریعتی و «آرمان مستضعفین» و «نشر مستضعفین»  سوسیالیسم علمی که تنها عامل ایجاد تعادل در جامعه می‌باشد تنها بر پایه خودآگاهی جنبش سوسیالیستی که در راس آن‌ها طبقه کارگر قرار دارد تحقق پیدا می‌کند که تعریف این سوسیالیسم علمیبرعکس سوسیالیسم اشتراکی که عبارت بود از «دولتی شدن مالکیت، تولید، توزیع و خدمات» سوسیالیسم علمی عبارت خواهد بود از «اجتماعی کردن مالکیت، تولید، توزیع و خدمات در بستر نهادهای مدنی و صنفی و اجتماعی اعم از شوراها و سندیکاها و...»، البته اصل مهم دیگری که شریعتی و «آرمان مستضعفین» و «نشر مستضعفین»  به آن اعتقاد دارند اینکه بر پایه سوسیالیسم علمی و یا سوسیالیسم اجتماعی در جامعه سرمایه‏داری شعارهای آزادی و استقلال و ملیت و اسلامیت معنا پیدا می‌کند. بنابراین در این رابطه است که «نشر مستضعفین»  معتقد است که در این شرایط در جامعه سرمایه‏داری طرح شعار «آزادی منهای سوسیالیسم علمی» یک شعار فرصت طلبانه و در خدمت لیبرال سرمایه‏داری جهانی می‌باشد و هرگز نباید به طرح شعار آزادی منهای سوسیالیسم بپردازیم، چراکه آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی گفت «در نظام سرمایه‏داری که عده‏ائی سواره‌اند و جمعی پیاده، شعار آزادی در خدمت سوارهای قدرت است و بر علیه پیاده‏های از قدرت که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند می‌باشد» و در همین رابطه است که «نشر مستضعفین»  در طول سه سال گذشته معتقد بوده و هست که طرح شعار «آزادی منهای سوسیالیسم» از طرف هر جریان و جناحی که صورت بگیرد در خدمت لیبرال سرمایه‏داری جهانی خواهد بود.

بنابراین، بر طبل سوسیالیسم کوبیدن مداوم «نشر مستضعفین»  در طول سه سال گذشته «هم یک شعار استراتژیک است، هم یک شعار تاکتیک، هم یک شعار دموکراتیک است و هم یک شعار سوسیالیستی، هم یک شعار سیاسی است، هم یک شعار اقتصادی، هم یک شعار دموکراسی خواهانه است و هم یک شعار عدالت خواهانه». حال بر پایه این تبیین از سوسیالیسم علمی «نشر مستضعفین»  به خوبی می‌توانیم به پیوند این سوسیالیسم علمی «نشر مستضعفین»  با اسلام تاریخی پی ببریم، چراکه تنها در بستر اسلام تاریخی است که در جامعه مذهبیو مسلمانی مثل جامعه ما، سوسیالیسم علمی در چارچوب جامعه کنکریتی مثل جامعه ایران می‌تواند در بستر اسلام تاریخی به عنوان سر پل انتقال به صورت یک آگاهی به متن خودآگاهی توده‌ها گردد.

 

ج - سیاسیات «نشر مستضعفین» :

آنچنانکه قبلا هم به اشاره رفت، «آرمان مستضعفین» اولین جریانی بود که در سال 58 تا 60 در فاز اول حرکت برونی خود سیاسیات را وارد اجتماعیات شریعتیکرد، چراکه از نظر «آرمان» عامل اصلی که باعث گردید تا اندیشه شریعتی چه در عرصه اسلامیات آن، چه در عرصه فلسفیات، چه در عرصه اقتصادیات، چه در عرصه کویریات یا اخلاقیات گرفتار زندان کلی گوئی و عام گوئی بشود و از طرف دیگر بسترساز رابطه مکانیکی بین مؤلفه اسلامیات، کویریات و اجتماعیات شریعتی بشود و شرایط برای تکوین هسته اندیویدوآلیسم تشکیلاتی فراهم کند، خلاء مؤلفه سیاسیات در اندیشه شریعتی است و البته همین موضوع باعث گردیده که آنجائی هم که شریعتی بام کلیات و عام‏گرائی را در عرصه اجتماعیات و اسلامیات رها می‌کند و وارد سیاسیات می‌شود، چون سیاسیات او رابطه ارگانیک با دیگر مؤلفه‏های اندیشه او ندارد به جاده خاکی بزند، مثل کنفرانس «امت و امامت و دموکراسی متعهدانه»، بنابراین در این رابطه بود که «آرمان مستضعفین» تنها راه نجات مکانیک‏گرائی و اندیویدوآلیسم‏گرائی و کلی و عام‏گرائی اندیشه شریعتی را در ورود مؤلفه سیاسیات به اندیشه شریعتی دانست. البته مقصود ما از سیاسیات: «تحلیل مشخص مداوم از شرایط سیاسی ایران و جنبش‌های چهارگانه اجتماعی، دموکراتیک، سیاسی و سوسیالیستی منطقه و جهان» می‌باشد که البته این تحلیل مشخص مداوم علاوه بر اینکه بستری می‌باشد جهت ارائه تاکتیک‌های مشخص در راستای استراتژی تحزب‏گرایانه، خود عامل تعیین برنامه حداقلی و کوتاه مدت نیز می‌باشد و در همین رابطه تعیین برنامه حداقل در بستر سیاسیات و تحلیل مشخص از شرایط مشخص است که باعث می‌گردد تا اسلامیات، اجتماعیات، کویریات، اقتصادیات و فلسفیات در بستر پراکسیس اجتماعی ایجاد شده توسط این برنامه حداقلی از آسمان به زمین بیاید و عام‏گرائی و کلی گوئی رها کنند و به صورت کنکریت در پیوند با یکدیگر قرار گیرند. البته این جایگاه سیاسیات در شرایطی می‌تواند دارای فونکسیون فوق یعنی بسترساز ارائه تاکتیک در راستای استراتژی و برنامه حداقلی و پیوند بین مؤلفه‏‏های اندیشه گردد که بتواند پراکسیس اجتماعی ایجاد کند و گرنه اگر سیاسیات در بستر تحلیل‌های مشخص از شرایط مشخص جهت تعیین تاکتیک‏های مشخص یا برخورد مشخص به کار گرفته نشود تا تولید پراکسیس اجتماعی برای حزب و تشکیلات عمودی بکند در آن صورت خود سیاسیات به صورت یک موضوع سترون شده درمی‌آید که نه تنها نمی‌تواند ارائه تاکتیک و برنامه حداقلی و پیوند بین مؤلفه‏های اندیشه بکند، بلکه عامل ذهنیت‏گرائی و رشد اندیویدوآلیسم تشکیلاتی و نظری نیز می‌گردد. همان آفتی که در سال 59 و 60 گریبانگیر «آرمان مستضعفین» شد. «آرمان» در فاز دوم حرکت خود درست تشخیص داد که با ورود سیاسیات به اندیشه شریعتی می‌تواند گره اندیویدوآلیسم تشکیلاتی و مکانیکی شدن رابطه بین مؤلفه‏های اندیشه شریعتی را درمان کنند، اما سازی که «آرمان» در سال 58 تا 60 جهت نواختن بدست گرفت، به جای اینکه از دهان خودش بنوازد از دهان گشادش نواخت، چراکه سیاسیات در «آرمان» با این همه گستردگی و این همه انرژی نفس گیر که از «آرمان» می‌گرفت توان ایجاد تولید یک مثقال پراکسیس اجتماعی نداشت[4]. لذا حاصل این عدم توانائی سیاسیات «آرمان» جهت اتخاذ تاکتیک و برنامه حداقلی و ایجاد پراکسیس اجتماعی همان مصیبتی شد که قبل از «آرمان» گریبانگیر شریعتی در ارشاد را گرفت، یعنی «آرمان» و شریعتی نیروها را آزاد می‌کردند اما پر واضح است که نیروی سیاسی آزاد شده بدون پراکسیس اجتماعی امکان نگهداری آن‌ها وجود ندارد[5].

حاصل این عمل چه خواهد شد؟ طبیعی است که نیروی آزاد شده به طرف جایگاهی می‌رود که دارای پراکسیس اجتماعی باشند و این موضوع یکی از بسترهائی بود که کوران بحران «آرمان» در سال 59 - 60 فراگیر و داغ می‌کرد و به خصوص این مسئله زمانی به نقطه اوج خود رسید که با آنتاگونیست شدن تضاد بین مجاهدین خلق و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران از بعد از 30 خرداد سال 60 و به موازات آن بسته شدن فضای فعالیت سیاسی در جامعه و قلع و قمع کردن تمامی حداقل آزادی‏های به جا مانده از انقلاب 57 توسط رژیم مطلقه فقاهتی به بهانه مبارزه با چریک‌گرائی و تروریسم، که دیگر امکان حداقل مبارزه غیرمسلحانه و دموکراتیک برای هیچ جریانی باقی نماند و تنها راهی که برای جریان‌های سیاسی باقی می ماند اینکه جهت جلوگیری از پاسیف و منفعل شدن خود یا فرار را برقرار از این کشور ترجیح دهند و یا اینکه به حداقل پراکسیس موجود در جامعه به پیوندند، - که همین کار هم کردند-. بنابراین یکی از بسترهای بحران ساز و بحران پرور «آرمان» در سال 59 - 60 همین سیاسیات عقیم و سترونی بود که توان تولید پراکسیس اجتماعی را نداشت، البته باز هم تاکید می‌کنیم که خود وجود سیاسیات در حرکت حزبی به عنوان یک امر حیاتی می‌باشد اما فقط آن سیاسیاتی در استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی می‌تواند حیات ساز بشوند که بتواند با حلول در عرصه جنبش‌هایچهارگانه به صورت تطبیقی نه انطباقی، ایجاد پراکسیس اجتماعی بکند تا توسط آن توان این را پیدا بکنند تا تحت ظل تشکیلات عمودی حزب به هدایتگری تشکیلات افقی بپردازند.

در همین رابطه در زمان انتشار الکترونیکی «نشر مستضعفین» یکی از دغدغه «نشر مستضعفین» همین موضوع بود که نکند مؤلفه سیاسیات در «نشر مستضعفین»  هم سر انجامی مانند مؤلفه سیاسیات «آرمان» پیدا بکند، یعنی مؤلفه سیاسیات در خدمت تولید پراکسیس اجتماعی قرار نگیرد. به عبارت دیگر سوال فربهی که از همان آغاز شروع کار «نشر مستضعفین»  برای «نشر مستضعفین»  مطرح بوده و مطرح است اینکه چه کنیم تا مؤلفه سیاسیات «نشر مستضعفین»  در خدمت تولید پراکسیس اجتماعی باشد؟

تنها پاسخی که «نشر مستضعفین»  از همان آغاز به این سوال داده و تاکنون همه به این پاسخ اعتقاد دارد عبارت از اینکه تنها راهی که برای پراکسیس ساز شدن سیاسیات «نشر مستضعفین»  وجود دارد عبارت از اینکه این سیاسیات در خدمت جنبش‌های چهارگانه اجتماعی، سیاسی، دموکراتیک و سوسیالیستی باشد و فقط از این طریق است که سیاسیات می‌تواند تاکتیک ساز و برنامه حداقلی ساز برای استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی بشود، وگرنه غیر از این اگر سیاسیات «نشر مستضعفین»  مانند سیاسیات «آرمان مستضعفین» راهی در پیش بگیرد سرنوشت «آرمان» برای «نشر مستضعفین»  امری محتوم خواهد. بود در همین رابطه بود که از همان آغاز ما سیاسیات «نشر مستضعفین»  را به دو بخش تقسیم کردیم:

1 - اخبار

2 - تحلیل

در بخش اخبار کوشیدیم که در طول سه سال گذشته آخرین اخبار مربوط به جنبش اجتماعی، جنبش دموکراتیک، جنبش سوسیالیستی تحت عنوان اخبار کارگران، اخبار زنان و اخبار دانشجوئی مطرح کنیم که البته هدفی که ما از این کار خود دنبال می‌کردیم و حال هم می‌کنیم این است که توسط این عمل:

اولا به مرور از مرحله توزیع خبر به مرحله تولید خبربرسیم[6].

در ثانی از طریق توزیع و تولید اخبار جنبش‌های اجتماعی، سیاسی، دموکراتیک و سوسیالیستی یا کارگری بتوانیم با این جنبش‌ها پیوند تنگاتنگ پیدا بکنیم و جهت تشکیلات افقی استراتژی تحزب‏گرایانه بسترسازی بکنیم. طبیعی است که پیوند و همکاری متقابل نیروهای جنبش‌های اجتماعی، سیاسی، دموکراتیک و سوسیالیستی می‌تواند در این رابطه بسترساز پیشرفت سریع ما جهت نیل به اهداف فوق بشود و تنها عاملی که می‌تواند در این رابطه نجات بخش ما جهت در نغلطیدن در عرصه سیاسیات به ورطه «آرمان» سال 58 تا 60 باشد، همین پیوند متقابل جنبش‌های فوق با «نشر مستضعفین»  می‌باشد.

اما در بخش تحلیل سیاسیات هدف و برنامه ما از این تحلیل‌های سیاسی این است که توسط این تحلیل‌های سیاسی:

اولا بتوانیم تحلیلی مشخص از شرایط مشخص جنبش‌های چهارگانه فوق بدست بیاوریم.

در ثانی بر پایه این تحلیل‌های مشخص از جنبش‌های چهارگانه بتوانیم:

به وضعیت‌های ساختاری، تشکیلاتی، مبارزاتی، صنفی، ذهنی و عینی جنبش‌های چهارگانه شناخت پیدا کنیم.

بتوانیم بر پایه این تحلیل‌ها به ارائه برنامه مشخص و اتخاذ تاکتیک‌های مناسب بپردازیم.

به هر حال تمام موفقیت «نشر مستضعفین»  در مرحله دوم حرکت خود در گرو این مؤلفه قرار دارد که آیا واقعا «نشر مستضعفین»  می‌تواند توسط مؤلفه سیاسیات در راستای تشکیلات افقی پیش برود یا نه؟ آیا «نشر مستضعفین»  می‌تواند از مؤلفه سیاسیات در جهت پیوند بین تشکیلات عمودی و افقی استفاده بکند؟ آیا «نشر مستضعفین»  می‌تواند از مؤلفه سیاسیات در جهت تولید پراکسیس اجتماعی برای تشکیلات عمودی و افقی پیش برود؟ آیا «نشر مستضعفین»  می‌تواند از مؤلفه سیاسیات جهت پیوند بین مؤلفه‏های اسلامیات تاریخی، اجتماعیات استراتژی، اقتصادیات سوسیالیسم علمی و کویریات اخلاقی استفاده بکند؟ آیا مؤلفه سیاسیات می‌تواند «نشر مستضعفین»  را از گرایش به اندیویدوآلیسم تشکیلاتی که سال 59 - 60 «آرمان» را تا مرز نابودی پیش برد، نجات دهد؟ این‌ها و چندین سوال دیگر از جمله سوال‏هائی است که در آینده پاسخ «نشر مستضعفین»  به آن‌ها مشخص می‌شود.

 

ادامه دارد



[1]. که در این رابطه از نظر «نشر مستضعفین»  عامل فرو پاشی و بحران سوسیالیسم قرن بیستم در همین ماهیت اشتراکی بودن سوسیالیسم قرن بیستم نهفته است که «نشر مستضعفین»  معتقد است که این اشتراکیت ماهیت سوسیالیسم قرن بیستم باعث گردید تا دولت به صورت یک طبقه جدید استثمارگر درآید و همین شکل گیری طبقه جدید و دولت غیرقابل پاسخ گو بود که سوسیالیسم دولتی قرن بیستم را به بحران کشانید و بالاخره آن را متلاشی کرد.

[2]. برعکس علم بودن سوسیالیسم قرن نوزدهم که معتقدند سوسیالیسم مانند سرمایه‏داری به صورت جبری تحقق پیدا می‌کنند چه جامعه بخواهد و چه نخواهد به صورت جبری تحقق پیدا می‌کند.

[3]. البته جا دارد که در همین جا به این نکته اشاره‏ائی داشته باشیم که از نظر شریعتی و «آرمان» و «نشر» وقتی می گوئیم سوسیالیسم علمی است به معنای این است که سوسیالیسم اولا به صورت یک پدیده اجتماعی می‌باشد، در ثانی این پدیده اجتماعی مانند دیگر پدیده‏های اجتماعی قانونمند و دیالکتیکی و تاریخی و کنکریت می‌باشد نه عام مجرد و کلی، ثالثا قوانین آن برای بشر قابل شناخت است.

[4]. دلیل آن هم این بود که سیاسیات به جای اینکه در بستر جنبش‌های چهارگانه و در راستای اعتلای آن‌ها شکل گیرد، خود به صورت یک هدف درآمد که لازمه این هدف شدن او مجرد و عام و کلی شدن سیاسیات شد.

[5]. و به قول ارسطو: «جهانگیری آسان است جهانداری سخت است.»

[6]. که جهت نیل به این مقصود لازم است که رابطه بین نشر با جنبش‌ها از صورت یک طرفه فعلی توسط جذب نیرو از بستر جنبش‌ها به صورت دو طرفه درآید.