ما و نشر مستضعفین – بخش 9
ضرورت تاریخی تاسیس جریان پیرو معلم شهید در سالهای پایانی رژیم پهلوی
با توجه به این شرایط بود که سال 55 یعنی چهار سال پس از بسته شدن حسینیه ارشاد شرایط تاریخی جامعه ما - جامعه ایران را در سر یک تند پیچ تاریخی قرار داده بود که تبین کننده ضرورت تاریخی تشکیل جریان سلف نشر مستضعفین بود که مشخصه های مهم این شرایط عبارت بودند از:
1- بن بست سوبژکتیو و ابژکتیو نهضت چریک گرائی مدرن که از آغاز دهه چهل پس از سرکوب جنبش اجتماعی 15 خرداد در سال 42 در ایران شکل گرفته بود و مدت ده سال بعنوان گفتمان غالب عینی - ذهنی جامعه ما درآمده بود و تمامی حرکتهای دیگر اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داده بود و این بن بست و بحران نهضت چریک گرائی در سال 55 به اندازه ای گسترده و عمیق و همه جانبه بود که تمامی جریانهای چریک گرائی مارکسیستی و مذهبی کلا به نقطه صفر نظری - عملی در جامعه ایران رسیده بودند.
2- حرکت تحزب گرای شریعتی پس از چهار سال که از بسته شدن حسینیه ارشاد می گذاشت نشان داده بود که دیگر امکان شکل گیری آن با توجه به شرایط تاریخی امکان پذیر نیست و تازه اگر امکان پذیر هم باشد دیگر سودمند بحال جامعه نخواهد بود چراکه با این شکل و مکانیزم حرکت امکان هدایتگری حرکت ابژکتیو جامعه برایش ممکن نبود زیرا در بستر هدایت نظری و سوبژکتیو توسط تشکیلات ارشاد در سالهای 48 تا 51 امکان هدایتگری وجود داشت اما در عرصه هدایتگری عینی و عملی و ابژکتیو جامعه بجز حزب سراسری سازمان گرایانه هیچ تشکیلات دیگری بصورت غیر کاریزماتیک و غیر فردی نمی توانست هدایتگر باشد.
3- با توجه به رکود چهار ساله حرکت سازمان گرایانه شریعتی و عدم وجود کادرهائی که در غیبت شریعتی توان سازمانگری توده ها و جامعه و بنیانگذاری تشکیلات حزبی را داشته باشند این حقیقت به اثبات رسید که تمامی تلاش شبانه روزی شریعتی در مدت سه سال حتی آنچنان که خود او پیش بینی میکرد، نتوانست به اندازه نصف انگشتان یک دست هم تولید کادر سازمانده و حرکت ساز و اندیشه پرور بکند و دلیل آن هم ضعف در استراتژی شریعتی نبود بلکه ضعف در تشکیلات و سازماندهی و فقدان پراکسیس سازمانگر و آموزش ده در حرکت شریعتی بود بدین شکل که با حرکت اکادمیک ارشادی کادر سازمانگر و حزبی و اندیشه پرور و دینامیک ساخته نمی شود تنها با پراکسیس سازمان گرایانه حزبی است که ما می توانیم کادر سازمانگر اندیشه ساز و هدایتگر بسازیم.
4- با توجه به بحران اقتصادی که در سال 55 بدلیل بن بست نظام سرمایه داری کمپرادور حاکم کشور را فرا گرفت، رکود و بیکاری و تورم جامعه ایران را در بر گرفت که توسط آن زحمت کشان ایران با رونق کاذب اقتصادی بوجود آمده در سالهای بعد از جنگ اعراب و اسرائیل که باعث افزایش قیمت نفت شده بود وداع کرد در نتیجه این تحولات اقتصادی باعث فراهم شدن زمینه عینی برای تحولات اجتماعی توسط توده ها گردید.
5- ضعف تاریخی جریانهای سازمانگر حزبی در بستر نهضت مقاومت ملی و بخصوص پاسیفیسم و سکتاریستی که پس از کودتای 28 مرداد گریبانگیر این جریانها شده بود که حاصل آن فرار از کشور و وجود خلاء تشکیلاتی در داخل و بدبینی توده ها نسبت به این جریانها همه و همه ضرورت تاریخی ایجاد یک تشکیلات سازمان گرای حزبی در ادامه استراتژی تحزب گرایانه و سازمانگر و خودآگاهی بخش ارشاد شریعتی می کرد تا توسط آن:
اولا: رکود و خمود حاکم بر جنبش ایران که از بعد بن بست نهضت چریک گرائی مدرن حاصل شده بود متحول گردد.
ثانیا: رکود و خمودی که از بعد از بسته شدن حسینیه ارشاد در 14 آبان سال 51 بر حرکت تحزب گرا و سازمانگر شریعتی بوجود آمده بود متحول گردد.
ثالثا: امکان تعلیم عملی - نظری کادرهای همه جانبه حزبی سازمانگر و هدایتگر جنبش های اجتماعی و کارگری و سیاسی و ... فراهم گردد بدین صورت بود که در تابستان 55 با تصمیم نیروئی چند از پیروان ارشاد که بغیر از ارشاد شریعتی حتی در زندان شاه هم سابقه پیوند تشکیلاتی با هیچ جریان دیگر چریکی و غیر چریکی و مذهبی و ملی و ... نداشتند بنیان هسته اولیه جریان سلف نشر مستضعفین گذاشته شد و طبق تصمیماتی که در همان تابستان تاسیس جهت تنظیم استراتژی تشکیلات گرفته شد مقرر شد بلحاظ زمانی این حرکت مدت پنج سال یعنی تا سال 60 فقط تکیه صرف بر پرورش کادرهای همه جانبه سازمانگر حزبی و تنظیم و تدوین تئوریهای عام و خاص و مشخص حزبی بکند و از سال 60 حرکت سازمان گرایانه حزبی اجتماعی خود را از سر بگیرد که پس از مدتی و سیر بر این استراتژی با فرا رسیدن سال 56 و شروع جنبش فراگیر اجتماعی و اعتلای آن در سال 57 و پیوند جنبش دانشجوئی و بخصوص جنبش کارگری از 18 شهریور سال 57 به جنبش اجتماعی و وجود خلاء جنبش سیاسی پیشگام جهت هدایتگری این جنبش همه جانبه در حال اعتلاء که لقمه ائی مناسب شده بود برای میوه چینان از راه رسیده لذا این شرایط متحول اجتماعی آرامش درونی جریان را جهت پیمودن آن استراتژی پنج ساله برهم می زد و رفته و رفته ضرورت حضور در جنبش اجتماعی توده ها حتی در شکل فردی و غیر تشکیلاتی بیشتر می کرد بعبارت دیگر اعتلای جنبش اجتماعی و کارگری جامعه ایران را به شرایطی رسانیده بود که بجای اینکه نیروی پیشرو هدایتگر جامعه باشد جامعه هدایتگر پیشرو شده بود اینجا بود که بموازات نزدیک شدن به بهمن ماه 57 آنچنانکه با حاکمیت هژمونی فقاهتی بر جنبش اجتماعی خود ، جنبش اجتماعی در حال سزارین کردن بود حرکت جریان را هم بصورت ناخواسته وادار به سزارین میکرد ( و به همین دلیل بود که از بعد از پیروزی انقلاب اجتماعی و ضد استبدادی 22 بهمن 57 و حاکمیت ولایت مطلقه فقاهتی بر این انقلاب ضد استبدادی که باعث متوقف کردن انقلاب فوق پشت دروازه های فقاهتی شد که نتیجه آن منحرف شدن حرکت جنبش و انقلاب از گردونه ضد استثماری و ضد استبدادی و ضد استحماری به گردونه جنگهای داخلی با دشمنان رژیم مطلقه فقاهتی و جنگهای هشت ساله برونی گردید ) لذا در این راستا بود که در اسفند ماه 57 جریان سلف نشر تصمیم به تجدید نظر در استراتژی گذشته خود گرفت و مصمم شد تا کلا حرکت را برونی و علنی و حرفه ای کند تا توسط شرکت مستقیم در جنبش های اجتماعی و سیاسی و طبقاتی و دانشجوئی خلاء پراکسیس درونی سزارین شده قبلی خود را مرتفع سازد. البته این تصمیم اگرچه تحمیلی بود ولی بود و نبود و حیات جریان اصلا به آن وابسته بود یعنی اگر جریان اقدام به این تجدید نظر در استراتژی خود نمی کرد و می خواست بر پایه استراتژی قبلی خود حرکت کند مرگ برای آن امر محتومی بود هرچند در رابطه با تصمیم جدید استراتژیک فوق،جریان مجبور به پرداخت بهای سنگینی در سال 60 شد که بعدا به ذکر آن خواهیم پرداخت ولی به هر حال در اسفندماه سال 57 تصمیم بحرکت علنی و برونی و حرفه ای با همان اندک ره توشه ای که توانست بود ، در عرض همان مدت یکسال و نیم بدست آورد گرفته شد و در راستای این تصمیم جدید بود که امر فراهم کردن تمهیدات حرکت برونی و علنی و حرفه ای و سازمان گرایانه حزبی در دستور کار جریان قرار گرفت. اندک زمانی بعد، یعنی در فردای روز 12 اردیبهشت (همان روزی که مرتضی مطهری توسط گروه فرقان ترور شد)شبانه تمامی بچه های جریان را به اتهام فرقانی بودن جمع کردند و با بازگشائی زندان اوین در 12 اردیبهشت آنان را به اوین بردند ( طرح اتهام فرقانی بودن توسط رژیم فقاهتی حاکم نه بدلیل وجود رابطه فکری یا حرکتی یا تشکیلاتی جریان با فرقان بود بلکه به دلیل آشنائی که سردمداران بگیر و ببند رژیم فقاهتی در زندان شاه از پیرو اندیشه شریعتی بودن جریان داشتند و از آنجائیکه فرقان از اوایل حرکت فکری خود که از سال 56 شروع شده بود سعی میکرد حرکت خود را با نمایه شریعتی به جامعه معرفی نماید لذا در این راستا بموازات شروع ترور های فرقان در فروردین 58 ،رژیم تصمیم گرفت جهت مقابله با این جریان بگیر و ببند خود را شروع کند .از همین رو در 12اردیبهشت 58 برای بار دوم درب های زندان اوین باز بشود و بچه های جریان بعنوان نخستین متهمان رژیم فقاهت وارد زندان اوین گردند. این بگیر و ببند باعث گردید که مدت سه ماه حرکت برونی جریان سلف نشر به تعویق بیافتد. از این رو در تابستان سال 58 رسما حرکت علنی و برونی و سازمان گرایانه حزبی و حرفه ای جریان سلف نشر مستضعفین آغاز شد . البته بزرگترین پارادوکسی که جریان در سرآغاز شروع حرکت با آن مواجه گشت ، همان پارادوکسی بود که بین ماهیت جریانی که طرفدار تحزب گرائی و سازمانگری و مبارزه دمکراتیک که از دیدگاه آنان مضمون حقیقی حرکت شریعتی هست و تبلیغاتی که توسط رژیم مطلقه فقاهتی صورت می گرفت ( با اینکه رژیم مطلقه فقاهتی می دانست که پیوندی بین آن جریان و جریان فرقان وجود نداشت ) در جامعه ما بعنوان حامیان سیاسی جریان چریک گرای سنتی گروه فرقان مطرح شدند البته آنچه به ایجاد این پارادوکس در تابستان سال 58 دامن میزد تبلیغات دو سویه رژیم فقاهتی حاکم و گروه فرقان بود چراکه از یکطرف بلندگو های تبلیغاتی رژیم فقاهتی حاکم سعی می کردند جهت فریب توده ها به توده ها اینچنین تفهیم کنند که جریان یادشده شاخه سیاسی فرقان است و از طرف دیگر گروه فرقان در داخل تشکیلات خود چنین تبلیغ می کرد که جریان سلف نشر ، جریانی است که حاکمیت فقاهتی جهت به محاق کشیدن حرکت فرقان بر پا کرده است و این پارادوکس به اندازه ای شدید بود که قاتل مفتح در دادگاه خود اعلام کرد که من دارم اعدام می شوم و می میرم ولی هنوز گرفتار این تناقض هستم که نمی دانم که جریان سلف نشر، ساخته فرقان است یا ساخته رژیم حاکم. چراکه تا در تشکیلات فرقان در بیرون بودیم به ما می گفتند جریان نشر ساخته رژیم فقاهتی برای به محاق کشیدن فرقان است حالا که به زندان آمدیم زندانبان فقاهتی حاکم به ما می گویند که آنان شاخه سیاسی گروه فرقان است بهر حال سلف نشر مستضعفین در تابستان 58 با پارادوکس بین چریک گرائی یا تحزب گرائی و یا ترور و سازمانگری حزبی کار خود را شروع کرد البته پایه های استراتژی جریان سلف نشر مستضعفین در این زمان بر مبنای ایجاد خودآگاهی اجتماعی - طبقاتی بر مبنای خودآگاهی اعتقادی - سیاسی توسط نقد سه گانه منفی و مثبت قدرت زور ( استبداد - دمکراسی ) و قدرت زر ( استثمار- سوسیالیسم ) و قدرت تزویر ( استحمار - پلورالیسم معرفتی - حزبی - دینی ) جهت ایجاد اقدام عملی سازمان گرایانه حزبی در راه ایجاد حزب فراگیر و سراسری مستضعفین ایران بود لذا در بستر پلورالیسم معرفتی و حزبی و دینی حرکت سازمان گرایانه حزبی جریان سلف نشر مستضعفین از تابستان 58 از سر گرفته شد.
ادامه دارد