پرسش و پاسخ 5– بخش آخر

شعارهای ارتجاعی و انحرافی بود و بعلت همین امر هم بود که ضرورت تاریخی آنها بسر رسید و از بین رفتند و هیچکدام نتوانست رشد و نموی از خود نشان دهد البته علت حیات شعار ملی شدن صنعت نفت در ایران توسط دکتر مصدق پشتوانه تئوریک آن بود که توسط مصدق یا فاطمی و یا جبهه ملی ... تئوریزه شده بود و برای توده های ما هم قابل فهم و قابل هضم بود چراکه شرکت نفت انگلیس در ایران حکومت می کرد و فقط یک شرکت اقتصادی نبود که دنبال کشف و استخراج و غارت نفت باشد بلکه بالعکس این شرکت هم عزل و نصب و هم کودتا و خط و خطوط برنامه حکومت ایران را تعیین می کرد

یا در انقلاب مشروطیت تا زمانیکه شعار مشروطیت بر پایه شعار عدالتخواهانه مردمی استوار بود،  از آنجائیکه این شعار از طرف مردم قابل احساس و قابل شناخت بود مشروطیت در حال اعتلا بود و لی از زمانیکه با ورود روحانیت به مشروطیت شعار مشروعه از طرف امثال شیخ فضل الله نوری جانشین شعار مشروطیت گردید و شعار عدالتخواهانه مردمی هم جای خود را به حکومت فقاهتی و مشروعه داد از آنجائیکه شعار مشروعه هیچ پایه تئوریک حتی برای خود روحانیت طرفدار آن نداشت و مردم هیچگونه شناختی از این شعار نداشتند ( لذا این شعار فقط یک فونکسیون داشت و آنهم نفی کننده مشروطیت و هژمونی روشنفکران و شعار عدالتخانه مردمی داشت که توده ها با گوشت و پوست خود آنرا احساس می کردند و روشنفکر منادی آن با آشنائی که با دیسکورس انقلاب کبیر فرانسه داشتند می دانستند که از مشروطیت نفی حکومت توتالیتر و فراهم کردن زمینه مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود همچنین نظارت مردم توسط نمایندگانش بر حکومت می خواهند ) ماحصل اینکه از زمانیکه روحانیت وارد مبارزه مشروطه خواهی مردم شد و با طرح شعار ناشناخته و بدون پایه تئوریک کوشید تا زمینه حاکمیت خود بر هژمونی مشروطه را فراهم سازد مشروطیت مرد و گردونه انقلاب از دست روشنفکران و توده ها خارج گردید و در دست روحانیت و استبداد قاجار و استعمار انگلیس و روس افتاد آنچنانکه همین ماجرای شوم در مرحله نهضت مقاومت ملی مردم در سالهای دهه بعد از شهریور 20 و مجلس شانزدهم تکرار شد چراکه تا زمانیکه روحانیت وارد صحنه مبارزه نهضت مقاومت ملی ایران برهبری مصدق نشده بود و هژمونی مبارزه در دست مصدق و روشنفکران ملی طرفدار او بود جنبش و نهضت مقاومت ملی تحت شعار ملی شدن صنعت نفت و شعار شاه باید سلطنت کند نه حکومت بشدت پیش می رفت و توده ها و روشنفکران می دانستند چه می خواهند لذا مردم تحت رهبری مصدق و ملیون روشنفکر طرفدار مصدق توانستند امپراطوری انگلیس را بزانو در آورند و شرکت نفت انگلیس را از ایران بیرون کنند و شاه و استبداد در بار در برابر خواسته خود در عرض 12 ساعت با سقوط دولت احمد قوام السلطنه در سی تیر ماه 31 بزانو درآورند.  ولی از زمانیکه روحانیت تحت شعار حکومت مشروعه کاشانی یا حکومت اسلامی نواب صفوی کوشید هژمونی نهضت را بدست بگیرد سرنوشت نهضت مقاومت ملی از خانه مصدق به خانه زاهدی - کاشانی - بروجردی - طیب - شعبان جعفری منتقل گردید  زمينه کودتای امپریالیستی امریکائی - انگلیسی - شاه 28 مرداد 32 فراهم  شد و باز در جنبش اجتماعی 15 خرداد از زمانیکه روحانیت کوشید با زن ستیزی و محروم کردن زنان ایران در تعیین سرنوشت خویش هژمونی جنبش اجتماعی را بدست بگیرد جنبش اجتماعی 15 خرداد مرد اگرچه بعدا روحانیت جهت تثبیت هژمونی خود بر جنبش اجتماعی 15 خرداد شعار ناشناخته مخالفت با کاپیتالاسیون را جانشین شعار زن ستیزانه قبلی خود بکند ولی بعلت اینکه همین شعار کاپیتالاسیون روحانیت هم برای روحانیت وهم برای مردم و منادیان آن نا شناخته بود و تحت این شعار رهبری روحانیت سعی می کرد اعلیحضرت را نصحیت کند که توجهی به روحانیت بکند نه به مردم حاصلش آن گردید که رهبری جنبش 15 خرداد در دست طیب و حاجی اسماعیل و حاجی مهدی عراقی و چند تا لات و لوت نوچه طیب بیافتد که با یک حمله رژیم توتالیتر پهلوی نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان  و باز در انقلاب فقاهتی 22 بهمن 57 هم همین ماجرا تکرار گردید ،  چراکه تا قبل از اینکه روحانیت با بار فقاهت حوزه ای خود از راه برسد و هژمونی این جنبش اجتماعی را بدست گیرند شعار توده ها حول محور آزادی و نفی استبداد شاه و آزادی زندانیان سیاسی بود که با گوشت و پوست خود این شعار را تجربه کرده بودند و میدانستند چه چیزی را نفی می کنند و چه چیزی را می خواهند و تاریخ ستم کشی آنها پشتوانه تئوریک این شعار آنها بود اما از زمانیکه روحانیت در جنبش اجتماعی مردم ظاهر شد و هادی غفاری نخستین شعار انحرافی این جنبش که عبارت بود از حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله در نماز عید فطر قیطریه مطرح کرد جنبش اجتماعی 22 بهمن منحرف شد تا اینکه بالاخره سر از شعار استقلال آزادی و حکومت اسلامی درآورد و از آنجائیکه روحانیت هیچ تئوری سیاسی در باب حکومت اسلامی نداشت و تنها می خواست توسط این شعار هژمونی انقلاب را قبضه کند و حکومت را بدست گیرد و تنها سرمایه تئوریک روحانیت در تبیين این شعار چهارصد سال کار فقاهتی یا بقول امام محمد غزالی علم الحیل بود در نتیجه در این شعار سه مؤلفه ائی روحانیت در جنبش اجتماعی 57 یعنی استقلال و آزادی و حکومت اسلامی پس از اینکه حکومت اسلامی توسط منتظری و مجلس خبرگان بدل به حاکمیت ولایت مطلقه فقاهتی شد و این ولایت مطلقه فقاهتی توسط کپی بر داری از قانون اساسی فرانسه بوسیله حسن حبیبی نهادینه گردید بخاطر اینکه روحانیت نه برای آزادی یک مثقال تئوری داشت و نه برای استقلال لذا هر دو مؤلفه آزادی و استقلال در آستانه مؤلفه حکومت اسلامی یا حکومت مطلقه فقاهتی نابود گشتند و مهیب ترین نظام اتوکراتیک و توتالیتر تاریخ بشر از دل این شعار سه مؤلفه ائی انقلاب 22 بهمن فقاهتی روحانیت زایش کند.

 

بنا براین آنچه باعث حیات و نمو یک شعار میشود فقط و فقط تئوری پشتوانه آن شعار است. اگر شعاری از پشتوانه تئوریک برخوردار باشد می ماند واگر از پشتوانه تئوریک برخوردار نباشد از میان میرود هر چند این شعار انقلابی و رمانتیک باشد برای همین امر بود که شعار زر و زور و تزویر شریعتی بخاطر اینکه پشتوانه تئوریکی داشت باقی ماند و روز بروز این شعار قوی تر و ریشه دار تر می شود ولی شعار سنت گرائی آل احمد در همان زمان حیات خود جلال نابود گشت هر چند جلال سعی می کرد با شعار غرب ستیزی خود به این شعر رنگ و لعاب تئوریک بدهد ولی بخاطر اینکه شعار سنت گرائی جلال تئوری پذیر نبود از میان رفت و امروز فقط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم سعی می کند برای پایه تئوریک بخشیدن به حاکمیت خود این شعار جلال آل احمد را از گورستان به شهر بیاورد و به آن حیات دو باره بخشد پس قبل از اینکه بخواهیم شعار یک حرکت یا یک جریان را ارزیابی کنیم باید تئوریهای تبيین کننده آن شعار را ارزیابی تئوریک بنمائیم و در همین راستا استکه برای استخراج و کشف یک شعار اصولی بجای اینکه مانند روحانیت اول شعار بدهیم و بعدا حول آن شعار به سفسطه پردازی یا فقه پردازی بپردازیم باید اول به تدوین مانیفست تئوریک بپردازیم و پس از تدوین مانیفست حرکت به استخراج شعار از دل آن مانیفست اقدام کنیم.  طبیعی استکه هرچه این تدوین مانیفست ما ریشه دار تر باشد شعار ما پابرجا تر خواهد بود وهر چه سست باشد شعار استخراجی ما از این مانیفست سست خواهد بود و بر این مبنا این اصل برای ما روشن میشود که علت انحراف از شعار ها در هر جنبش و حرکتی بن بست های تئوریک پایه ائی آن شعارها می باشد و برای نجات شعارها پیش از آنکه به بررسی شکل شعارها بپردازیم باید تئوری تکوینی آن شعارها مورد کنکاش قرار گیرد حال با توجه به  اين مقدمه میتوانیم به بررسی شعار آگاهی - آزادی - برابری نشر مستضعفین بپردازیم چراکه مطابق این مقدمه باید بینیم که آیا شعار آگاهی - آزادی - برابری نشر مستضعفین از دل تئوری آن بیرون آماده یا نه.

اگر شعار آگاهی - آزادی - برابری نشر مستضعفین از دل تئوریهای آن درآمده باشد باید تمامی تئوریهای نشر مستضعفین تبیین کننده این شعار باشد و بتوانیم در آن تئوری نمایش این شعار ببینیم آنچنانکه ما درهر جای تئوری شریعتی که مثلث شعار زر و زور و تزویر که مرور کما اينکه  در تئوریهای حج دکتر در مرحله رمی جمرات ،  در حسین وارث آدم ، در تفسیر سوره های ناس و فلق و ... همه جا ریشه تئوری این شعار را مشاهده می کنیم .  آنچنانکه خود شریعتی میگوید " من غیر از این سه کلمه چیزی ندارم که بگویم و هرچه هم که می گویم باز توضیح همین سه کلمه است " بقول حافظ - یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب - از هر زبان که می شنوم نا مکرر است - حال اگر بپذیریم که تمامی تئوری پردازی نشر مستضعفین حول سه محور سوسیالیسم و دمکراسی و پلورالیسم مادّیت پیدا می کند و هر جای تئوری نشر مستضعفین که این شعار را وارد کنیم بتوانیم آن تئوری ها را نمایش این شعار و تبین کننده یکی از مؤلفه ها این شعار بینیم در آن صورت می توانیم باور کنیم که این شعار آگاهی - آزادی - برابری نشر مستضعفین یک شعار پایه دار و با پشتوانه تئوریک می باشد که آگاهی در اینجا عبارت است از اجتماعی کردن فرهنگ آزادی و سوسیالیسم می باشد و آزادی در این شعار بر پایه دو مؤلفه اثباتی و نفی ائی آن عبارت است از:

  1. صورت نفی ائی آن که همان رهائی می باشد شامل نفی زر و نفی زور و نفی تزویر.
  2. صورت مثبت آزادی عبارت است از اثبات آزادی اجتماعی یا دمکراسی اثبات آگاهی اجتماعی یا پلورالیسم معرفتی و حزبی و دینی و اثبات برابری یا سوسیالیسم تولیدی و توزیعی و مصرفی.

یا بعبارت دیگر آزادی مثبت عبارت است از سوسیالیستی کردن یا اجتماعی کردن آگاهی و معرفت توسط پلورالیسم معرفتی و حزبی و دینی و سوسیالیستی کردن یا اجتماعی کردن آزادی های اجتماعی توسط دمکراسی برپایه آزادی بیان و آزادی قلم و آزادی رای و آزادی تشکلات صنفی و سیاسی و ... و سوسیالیستی کردن اقتصاد توسط سوسیالیسم علمی یا اجتماعی کردن تولید و توزیع و مصرف تحقق پیدا می کند بنا بر این آزادی اثباتی عبارت است از:

اول - اجتماعی شدن تولید و توزیع و مصرف اقتصادی یا سوسیالیسم

دوم - اجتماعی شدن معرفت برپایه پلورالیسم اپیستمولوژی و پلورالیسم اجتماعی یا احزاب و پلورالیسم عقاید یا ادیان و مذاهب

سوم - اجتماعی شدن آزادی یا دمکراسی شکل می گیرد لذا این شعار با پشتوانه تئوریک نشر مستضعفین در صورتی منحرف می شود که تئوری های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نشر مستضعفین دچار انحراف گردد و گرنه به هیچ وجه نمی تواند توسط خود شعار بصورت مکانیکی دچار انحراف شد مطابق این دیدگاه نشر مستضعفین تا زمانیکه جامعه ما بلحاظ فرهنگی ضد استبداد نشود و بلحاظ فرهنگی خواهان آزادی نگردد هر رژیمی که سر و کار بیاید پس از مدتی از نظام جدید یک دیکتاتوری و توتالیتر زایش خواهد کرد و بهمین ترتیب تا زمانیکه جامه بلحاظ فرهنگی ضد استثماری نگردد هر رژیم سوسیالیستی هم که سر کار بیاید پس از مدتی این رژیم نوبنیاد بصورت دولتی و حکومتی در خواهد آمد که مانند فاشیسم آلمان و استالین تمام جامعه را در خویش خواهد بلعید پس ما مطابق این شعار اول باید توسط آگاهی و فرهنگ و حرکت سوبژکتیو دو مؤلفه آزادی و برابری در جامعه نهادینه سوبژکتیو کرد و سپس پس از نهادینه کردن آن توسط فرهنگ به مادّیت بخشیدن ابژکتیو آن اقدام ورزید و تنها در این شکل استکه امکان تحقق برابری و آزادی خواهد بود و باز تنها در این صورت استکه ما توسط آگاهی و فرهنگ می توانیم به اعتلای خواسته های مردم در عرصه آزادی خواهی و برابری طلبی بپردازیم و باز در اینصورت استکه جامعه در هر مرحله از حیات تاریخی خود استبداد ستیز خواهد بود چه استبداد فقاهتی باشد و چه استبداد سلطنت و قس علیهذا و در این رابطه استکه استبداد برای چنین جامعه ای زشت ترین پدیده فرهنگی - سیاسی و اجتماعی می شود چراکه بزرگترین فونکسیونی که استبداد دارد مانع اعتلای تقاضا و خواسته های مردم می شود استبداد و توتالیتر خواسته های مردم را ( آنچنانکه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می کند ) مطابق خواسته های حاکمین رنگ و لعاب می دهد استبداد ذائقه مردم را بر پایه سلائق حاکمیت شکل می دهد استبداد مانع اجتماعی شدن فرهنگ دمکراسی خواهی و برابری طلبی توده ها می شود این استکه بزرگترین آفت یک جامعه استبداد است و بزرگترین مانع رشد و اعتلا و تکامل یک جامعه استبداد است چرا که جامعه را در بودن خود نگه می دارد و مانع رشد و اعتلای جامعه میشود بنابراین تا زمانیکه دموکراسی و سوسیالیسم توسط فرهنگ در یک جامعه نهادینه نشود امکان تحقق علمی دموکراسی و سوسیالیسم در یک جامعه نخواهد بود همچنین تا زمانیکه توسط فرهنگ تحزب گرائی و سازمانگری اصل پلورالیسم اجتماعی در اجتماع نهادینه نگردد امکان تشکیل حزب مستضعفین یا حزب پائینی نخواهد بود پس علت اینکه استبداد بد است و از بدترین بدها می باشد به این خاطر استکه استبداد ذائقه های مردم را تغییر می دهد و مانع نهادینه شدن دمکراسی و آزادی در جامعه می گردد و از اجتماعی شدن سوسیالیسم جلوگیری می نماید پس نشر مستضعفین توسط مؤلفه آگاهی معتقد است که بر پایه حرکت فرهنگی و خودآگاهی بخش خود دمکراسی و سوسیالیسم را در جامعه نهادینه می کند و سپس بر پایه این نهادینه کردن شرایط آزادی پایدار و سوسیالیسم پایدار فراهم میشود پس با این نگاه به شعار سه مؤلفه ائی نشر مستضعفین در می یابیم که این شعار سه مؤلفه ای با هم پیوند تنگاتنگ دارد و امکان جدائی هر مؤلفه آن از دیگر مؤلفه هایش وجود ندارد و بدون یکی از مؤلفه ها مؤلفه های دو گانه دیگر فرو خواهد ریخت سوسیالیسم بدون دمکراسی بدون معنی خواهد بود و علت انحراف دموکراسی و سوسیالیسم در تحولات گذشته بشر بخاطر جدائی این سه مؤلفه از یکدیگر بوده است و تا زمانیکه این سه مؤلفه با یکدیگر آشتی و الفت نداشته باشند امکان نیل به آزادی و سوسیالیسم برای بشر نخواهد بود پس اگر آزادی را عمده کنیم سوسیالیسم و برابری را در پایه مجسمه آزادی قربانی می شود و اگر برابری را عمده کنیم آزادی و دموکراسی را در پایه سوسیالیسم دیوان سالار قربانی می گردد و اگر آزادی و سوسیالیسم را عمده کنیم و آگاهی را فراموش کنیم بستر اجتماعی کردن و نهادینه کردن سوسیالیسم و دموکراسی که همان فرهنگ دموکراسی و فرهنگ سوسیالیسم می باشد نابود خواهد شد.

زنده باد آگاهی - آزادی – برابری
زنده باد پلورالیسم - دمکراسی - سوسیالیسم
زنده باد پلورالیسم اجتماعی - معرفتی و دینی
زنده باد سوسیالیسم تولیدی و توزیعی و مصرفی
زنده باد دموکراسی اجتماعی و سیاسی و طبقاتی
زنده باد خودآگاهی اعتقادی - اجتماعی و طبقاتی
سلام بر آزادی - سلام بر عدالت - سلام بر آگاهی
پیش بسوی فرهنگ سازی دموکراسی و سوسیالیستی بر پایه خودآگاهی اعتقادی - اجتماعی - طبقاتی جامعه
پیش بسوی حرکت سازمانگرایانه توده ها بر پایه سوسیالیسم - دموکراسی و پلورالیسم
پیش بسوی تکوین حزب مستضعفین ایران در جهت تحقق سه خواسته تاریخی پلورالیسم - دموکراسی – سوسیالیسم

نشر مستضعفین بعنوان ارگان عقیدتی سیاسی حزب مستضعفین تلاشی در این راستا می کند

والسلام