سر سخن

11 و 12 اردیبهشت، روز جهانی کارگر و روز معلم در ایران را گرامی میداریم

 

پیوند جنبش کارگران و جنبش معلمان ایران در این شرایط، باعث گرانیگاه پیوند دو جبهه عظیم مبارزه دموکراتیک و سوسیالیسم میشود

 

1 - اصول مشترک استراتژی جنبش کارگران و جنبش معلمان یا دو جبهه بزرگ دموکراتیک و سوسیالیسم در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در این شرایط عبارتند از:

الف – تکوین دموکراسی در جامعه بزرگ ایران از پایین.

ب - برابری زن و مرد در تمامی امور.

ج – حل بحران قومی و مذهبی و بحران زیست‌محیطی در جامعه ایران.

2 - زمانی در جامعه بزرگ ایران جنبش کارگری و معلمان در استراتژی خود موفق میشوند که بهجای اینکه «سوسیالیسم و دموکراسی بدل به ایدئولوژی بشوند، به‌صورت جنبشهای عظیم دینامیک تودهای در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران درآیند» لازم به ذکر است که «علت اصلی شکست جریان‌های دموکراسی‌خواه و سوسیالیست‌طلب خارج‌نشین در 45 سال گذشته در خصوص جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران این است که، تمام جریان‌های سیاسی دموکراسی‌خواه و سوسیالیست‌طلب خارج‌نشین، قبل از اینکه دموکراسی و سوسیالیست به‌صورت جنبش‌های توده‌ای تعریف بکنند، به‌صورت ایدئولوژی‌های متضاد تعریف می‌نمایند، که دائماً در حال چالش با همدیگر می‌باشند». علی ایحال، «هر گونه سوسیالیسم و دموکراسی ایدئولوژیک در هر شرایطی محکوم به شکست هستند

3 - بزرگ‌ترین عامل موفقیت جنبش معلمان در سه دهه گذشته در جامعه بزرگ ایران این بوده که، پیوسته و علی الدوام به مبارزه دموکراتیک و آزادی‌خواهانه به‌صورت «جنبشی» نگاه می‌کنند، نه به‌صورت «ایدئولوژیک»، برعکس جنبش کارگران ایران که در 45 سال گذشته پیوسته تحت‌تأثیر جریان‌های مارکسیستی در انواع رویکرد آن بوده‌اند، و در همین رابطه علاوه بر «رهبری برون‌ی» به‌جای «رهبری درون‌زای جمعی»، پیوسته مبارزه را به‌صورت «ایدئولوژیک» نگاه می‌کنند.

4 - در سال 57 در خلأ «جامعه مدنی جنبشی مولود پیوند دو جبهه آزادی‌خواه و برابری‌طلب» بود که خمینی توانست «رهبری جنبش ضد استبدادی» جامعه بزرگ ایران را در دست بگیرد، نفوذ جریان‌های ایدئولوژیکی مارکسیستی در اشکال مختلف و لیبرالیستی، «در کنش‌گران جنبش ضد استبدادی» سال‌های 57 و 58، باعث تفرقه و پراکندگی بیشتر در جنبش ضد استبدادی شد، که البته خود این تفرقه و تشتت باز بستر مناسبی برای رهبری خمینی گردید.

5 - ایدئولوژیک کردن «هویت معلمان و کارگران» علاوه بر ایجاد تشتت و پراکندگی در صفوف آنها و خراب‌کاری در امر وحدت جنبش معلمان و جنبش کارگران، «استقلال طبقاتی» هر کدام از دو جنبش را هم به چالش می‌کشد.

6 - ایدئولوژیک کردن «سوسیالیسم» و «دموکراسی» توسط مارکسیست‌های خارج‌نشین باعث شده که مردم ایران از جنبش برابری‌طلب کارگری و جنبش آزادی‌خواه معلمان ایران، «حمایت عظیم توده‌ای» نکنند، و باز این امر باعث گردیده تا کنش‌گران تظاهرات خیابانی کارگران و معلمان و بازنشستگان «برای اجتماعی کردن تظاهرات خیابانی» خود، خانواده‌های خودشان را به عرصه تظاهرات خیابانی بیاورند.

7 - علت اینکه «هر گونه گفتگوی جدی منتقدانه بین جریان‌های مارکسیستی و جریان‌های دموکراسی‌خواه خارج‌نشین به جدایی و پراکندگی تمام می‌شود، به‌خاطر ایدئولوژیک کردن سوسیالیسم و دموکراسی است.»

8 - «بدون تکوین جامعه مدنی جنبشی، هرگز نمی‌توان به دموکراسی و سوسیالیسم پایدار در جامعه بزرگ ایران رسید». تنها بر پایه جامعه مدنی جنبشی قوی است که «توازن قوا» بین نیروهای دموکراتیک و سوسیالیستی با بالایی‌های قدرت حاصل می‌شود.

9 - وظیفه کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط آن است که «به‌جای ایدئولوژیک کردن دموکراسی و سوسیالیسم، آنها را به‌تمامی عرصه‌ای مبارزان سیاسی جامعه بزرگ ایران بکشانند.»

10 - یکی از وجه مشترک‌های جنبش کارگری با جنبش معلمان این است که کنش‌گران هر دو دارای رویکرد «جنبش‌گرای درون جوش و درون زای دینامیک» هستند، نه تحزب‌گرا و نه سازمان‌گرای مکانیکی و برون‌ی.

11 - شعار استراتژیک مشترک جنبش معلمان و جنبش کارگران ایران در این شرایط عبارتند از: «معلم بیدار است، از تبعیض بیزار است»، «کارگر بیدار است، از تبعیض بیزار است.»

12 - جنبش پیشگامان ایران در 48 سال گذشته حیات درونی و برون‌ی خود، چه در فاز عمودی و سازمانی آرمان مستضعفین ایران، و چه در فاز افقی و جنبشی نشر مستضعفین ایران، وظیفه کنش‌گران خود را شامل: «آگاهی‌یابی، تدوین نقشه راه برای کنش‌گران دموکراتیک و سوسیالیستی جامعه بزرگ ایران اعم از تاکتیک و استراتژی، راهبری نه رهبری این جنبش‌های خودجوش و خودسازمان‌ده و درون‌زای تکوین یافته از پایین، گفتمان‌سازی و تئوری‌پردازی بر پایه حرکت جنبش‌های دموکراتیک و سوسیالیسم خواه، جهت‌دهی به شعار آنها» می‌داند.

علی‌هذا، در این رابطه است که گفتمان خود جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 48 سال گذشته حیات درونی و برو نی‌اش، در تریلوژی «آگاهی، آزادی، برابری» خلاصه می‌شود و باز در همین رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران هرگز در 48 سال گذشته «جامعه کارگری ایران را ایده‌آلیزه و قدسی نکرده‌است»، چرا که در این رابطه پیوسته معتقد بوده‌ایم که «ایده‌آلیزه و قدسی کردن جامعه کارگران و شیفتگی نسبت به آنها» به تحلیل غیر واقعی «از توان جامعه کارگران ایران» می‌رسیم و همچنین در خصوص جامعه معلمان ایران هم باز با همین رویکرد می‌شناختیم و ماحصل آن در همین رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 48 سال گذشته پیوسته و علی دوام اعتقاد داشته است که مبارزه آنگاه «واقعیت» می‌یابد، که پایه‌های خویش بر «واقعیت» های جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران استوار باشد.

و باز باور داشته‌ایم که در محدوده «ذهنیات» مبارزه به ناگزیر «صورت ذهنی» پیدا می‌کند، «زیرا در چنین محدوده ذهنی، تنها یک گذر وجود دارد، و آن عبور از وحدت به اختلاف است». برای گذار از اختلاف‌ها به وحدت جز این راهی نیست، مگر اینکه «بر پایه واقعیت حرکت کنیم، نه ذهنیات مجرد.»

13 - مطالبات مشترک تاکتیکی کنش‌گران جنبش معلمان و جنبش کارگری در این شرایط عبارتند از:

الف – مبارزه بر علیه کاهش دستمزدها و بر علیه ترمیم نکردن دستمزدها مطابق با تورم.

ب – مبارزه با استخدام‌های موقت و قراردادهای پیمانی.

ج – مبارزه با رشد ناامنی شغلی.

14 - فراموش نکنیم که «مبارزه برابری‌طلبانه یا سوسیالیستی بدون پیوند با همه پیکارهای دموکراتیک برای دستیابی به آزادی و برابری عموم افراد انسانی، نمی‌تواند به هدف خود دست بیابد». تاکنون «هر دگرگونی رو به جلو در جهان از طریق پیوند مبارزات برابری‌طلب یا سوسیالیستی با مبارزات دموکراتیک علیه انواع تبعیض‌ها و نابرابری‌ها پیش رفته‌است» معنای دیگر این حرف آن است که بدون پیوند جنبش‌های کارگری و معلمان جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران به مبارزه برابری‌طلبانه یا سوسیالیستی و آزادی‌خواهانه و دموکراتیک نمی‌تواند در جامعه بزرگ ایران روندی رو به جلو داشته‌باشد و نمی‌تواند به هدف خود برسند» بنابراین، در همین رابطه است که شعار امروز کارگران و معلمان این است:

همراه شو عزیز

کاین درد مشترک

هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود

دشوار زندگی

هرگز برای ما

بی‌رزم مشترک، آسان نمی‌شود.

به هر حال برای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «حتی جنبش زیست‌محیطی در جامعه امروز ایران، مانند جنبش معلمان یک جنبش دموکراتیک است. چراکه بدون دموکراسی تکوین یافته از پایین یا دموکراسی اقتصادی – اجتماعی نمی‌توانند به خواسته‌های جنبش زیست‌محیطی جواب بدهند.»

15 - سیر مبارزه جنبش معلمان مانند سیر مبارزه جنبش کارگران، «از مطالبه‌گری شروع می‌شود» و در پروسه جنبش مطالبه‌گری معلمان و کارگران است که «جنبش آنها رادیکالیزه می‌گردد» و مرحله صنفی به مرحله صنفی - سیاسی و سیاسی - صنفی و بالاخره سیاسی می‌رسد. «بدون در نظر گرفتن پروسه مبارزه مطالبه‌گری معلمان و کارگران هرگز نمی‌توان به‌صورت جهشی مانند پروسه مبارزه خیزشی کنش‌گران به یک‌باره وارد مبارزه سیاسی بشوند». لذا این تصور سازمان‌های خارج‌نشین در خصوص کارگران و معلمان ایران خلط است که «به یک‌باره می‌توان بدون مبارزه مطالبه‌گری آنها وارد مبارزه سیاسی بشوند.»

البته در مبارزات خیزشی آن چنانکه در خیزش‌های ملی دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98 و 1401 شاهد بودیم برعکس جنبش‌های مطالبه‌گر معلمان و کارگران کنش‌گران مبارزه خیزشی، «به یک‌باره بدون طی کردن مراحل مطالبه‌گری وارد مبارزه سیاسی می‌شوند» در نتیجه «امکان سازمان‌گری و آگاهی‌یابی و جهت‌یابی به شعارها و تدوین نقشه راه اعم از استراتژی و تاکتیک و راهبری و رهبری درون زای دینامیک پیدا نمی‌کنند و بدون گفتمان‌سازی ره ده ساله را یک شبه طی می‌کنند» و به همین ترتیب است که «تمامی حرکت‌های خیزشی حتی خیزشی - ملی مثل 96 و 98 و 1401 به‌صورت دفعی و بدون سازمان‌یابی و رهبری و راهبری درون‌زا دینامیک و تاکتیک و استراتژی و نقشه راه و گفتمان و تئوری‌پردازی حرکت، به‌صورت دفعی آنتاگونیزه شدند و همین ویژگی‌های حرکت آنها باعث سرکوب شدن آنها توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌شود.»

برعکس حرکت‌های خیزشی، در حرکت‌های جنبشی مثل مبارزه معلمان و کارگران از آنجایی که مبارزه آنها از «مطالبه‌گری» شروع می‌شود و در فرایندهای گوناگون حرکت آنها «رادیکالیزه» می‌شوند، در نتیجه همین امر باعث می‌گردد که آنها شرایط برای سازمان‌یابی و آگاهی‌یابی و رهبری جمعی دینامیک تکوین یافته از پایین پیدا کنند». به‌عنوان مثال در خصوص سازمان‌یابی مبارزه جنبش معلمان، پروسه حرکت آنها به سه فرایند قابل تقسیم می‌باشد:

الف – فرایند اول دهه هشتاد تا پاییز 93.

ب - فرایند دوم از پاییز 93 تا اردیبهشت 97.

ج - فرایند سوم آنها از 97 الی الان می‌باشد.

«به موازات رادیکالیزه شدن حرکت جنبش معلمان که از اردیبهشت 97 الی الان می‌باشد، شعار مبارزه صنفی – سیاسی و سیاسی – صنفی آن‌ها در فرایند سوم بدل به آزادی و برابری شد.»

16 - از دیگر خودویژگی‌های فرایند سوم حرکت معلمان، «من‌های سیاسی شدن جوهر حرکت آنها، شکل مبارزه آنها هم به‌صورت دو مؤلفه‌ای خیابانی و اعتصابی در آمد که عین همین فرایند برای جنبش کارگری ایران هم شکل گرفت که پیوند دو شکل مبارزه خیابان و اعتصاب در فرایند سوم مبارزه معلمان و کارگران باعث رادیکالیزه شدن و اجتماعی شدن و پیوند افقی بین آنها می‌شود». آنچه در این رابطه حائز اهمیت می‌باشد اینکه «جنبش کارگران و جنبش معلمان هرگز مبارزه خودشان را تنها محدود به مطالبه‌گری برای مطالبات صنفی و آموزشی صرف نکرده بلکه آنها توانسته‌اند مبارزه مطالبه‌گری خودشان را همزمان در سه عرصه صنفی و مدنی و سیاسی گسترش بدهند.»

17 - یکی دیگر از ویژگی‌های جنبش کارگران و جنبش معلمان این است که «آنها توانسته‌اند در جریان پیچیده شدن پراتیک خود، آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و رهبری درون‌زای خودشان را به‌صورت دینامیک توسعه بدهند». مثلاً یکی از عوامل موفقیت شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، توانستند در دهه 90 «توان و پتانسیل خود را در بسیج معلمان رسمی و غیر رسمی و بازنشستگان و دانش‌آموزان گسترش بدهند». علی‌هذا، در همین رابطه بود که «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در فرایند پسا پاییز 93 توانست مبارزه صنفی – سیاسی خودش را به‌صورت جنبشی سراسری درآورد» و بدین ترتیب بود که از سال 1398 به‌بعد جنبش معلمان بر پایه سه شاخص:

الف – جنبشی،

ب - قدرت بسیج کننده،

ج – اولویت‌بندی اهداف و مطالبات و استمرار مبارزه درون جوش و جذب دانش‌آموزان و بازنشستگان و معلمان رسمی و غیر رسمی و با عقبه تاریخی و پایگاه اجتماعی که داشت، توانست بدل به یک جنبش تمام بشود.

18 - در خصوص ترسیم مسیر رهایی اردوگاه کار و زحمت در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، مانند مسیر رهایی جامعه معلمان در جامعه بزرگ ایران از آغاز الی الان، دو رویکرد کاملاً متفاوت وجود داشته است:

الف – رهایی آنها از طریق سازمان‌ها و احزاب که از بالا و بیرون جامعه نیروی کار و جامعه معلمان مدعی راهبری و رهبری کارگران و معلمان بوده‌اند.

ب - مسیر رهایی از طریق رویکرد جنبشی دینامیک خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر جمعی درون‌زا ی جمعی است.

19 - اول ماه مه روز جهانی بزرگداشت مبارزه تاریخی کارگران و زحمت‌کشان جهان برای رهایی از زنجیرهای ستم سرمایه‌داری و بهره‌کشی و استثمار از نیروی کار در هر شکل و صورت آن می‌باشد و اهمیت بزرگداشت روز جهانی کار در تجدید عهد با آرمان‌های والای پایان دادن به بی‌عدالتی، محرومیت و بهره‌کشی از نیروی کار توسط سرمایه است.

12 اردیبهشت روز معلم روز شهادت دکتر خانعلی به‌دست پلیس رژیم کودتایی و مستبد پهلوی، بزرگداشت تاریخ مبارزه جنبش معلمان ایران همراه و موازی با تاریخ معاصر ایران و حرکت تحول‌خواهانه جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران بود. زیرا به موازات تکوین پروسه آموزش نوین در جامعه ایران بود که از بعد از شکست ایران در جنگ‌های با روسیه و به‌خصوص از دوره عباس‌میرزا و میرزا تقی خان امیرکبیر و بازگشایی دارالفنون تاریخ حرکت تحول‌خواهانه ایران و آموزش نوین در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران آغاز شد. استراتژی حرکت معلمان ایران از آغاز تاکنون بر پایه سه مؤلفه استوار بوده است که عبارتند از:

الف – جنبشی

ب – آگاهی‌بخش

ج – صنفی – سیاسی –اجتماعی.

به موازات شکل‌گیری جنبش ملی کردن صنعت نفت تحت رهبری دکتر محمد مصدق در فرایند پسا شهریور 20 و تبعید رضا خان میرپنج و سرنگونی دیکتاتوری 20 ساله رضاخان بود که «جنبش معلمان توانست برای اولین بار به‌صورت دموکراتیک مبارزه خود را نهادینه نماید». در رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران «از اوایل دهه هشتاد بازتولید شد، تا توسط آن معلمان بتوانند مطالبات صنفی خود را در ابعاد سراسری پیگیری و ساماندهی کنند». از آغاز دهه هشتاد تا انتخابات 92 ریاست جمهوری حسن روحانی، «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، برای بیش از یک دهه به‌علت دنباله روی این تشکل بزرگ از حرکت‌های اصلاح‌طلبان حکومتی، حرکت معلمان ایران نتوانست استقلال سیاسی خود را از جناح‌های درون قدرت حفظ نماید» و از پاییز 93، یعنی سه سال قبل از خیزش ملی دی‌ماه 96 و از بعد از مشخص شدن سراب وعده و عیدهای اصلاح‌طلبان حکومتی و در رأس آنها شیخ حسن روحانی «پروسه استقلال شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان از حاکمیت و جناح‌های درونی قدرت شکل گرفت». با شروع پروسه استقلال شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان از پاییز 93، همراه با شکل‌گیری حرکت‌های جدید جنبش معلمان ایران با جوهر درون‌زای تکوین یافته از پایین بود که «حرکت صنفی سیاسی معلمان در چارچوب شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان صورت دو مؤلفه‌ای پیدا کرد.»

مؤلفه‌ای از بالا بر پایه همان شکل سنتی صنفی تکوین یافته از بالا به‌شکل استاتیک.

مؤلفه دیگر حرکت جنبشی درون‌زای دینامیک تکوین یافته از پایین بود که توسط نیروهای رادیکال جدید معلمان، کنش‌گری مستقل آنها از حاکمیت و جناح‌های درونی قدرت در سال‌های 93 و 94 شکل گرفت.

بدین ترتیب، شرایط برای برتری موقعیت جایگاه معلمان در تشکل شورای هماهنگی یعنی تشکل‌های صنفی فرهنگیان فراهم گردید، علی ایحال، هر چند جناح اصلاح‌طلبان حکومتی در انتخابات اردیبهشت 96، دولت دوم شیخ حسن روحانی تلاش کردند تا به لطایف حیل دوباره شورای هماهنگی صنفی معلمان را به عرصه انتخابات وارد کنند، اما در این رابطه هم شکست خوردند لذا، از آنجایی که حرکت معلمان دیگر وارد فاز جنبشی درون‌زای تکوین یافته از پایین دینامیک شده بود، بنابراین، استقلال و جوهر جنبشی حرکت آنها در آن فرایند نتوانست توسط اصلاح‌طلبان حکومتی به چالش کشیده شود.

20 - اول ماه مه (11 اردیبهشت) روز جهانی کارگر نماد برافراشته نگاه داشتن پرچم رزمی است که کارگران شیکاگو آمریکا در روز چهارم ماه مه 1886 در میدان هی مارکت، در اعتراض به کشتار روز قبل پلیس و ادامه اعتراض به شرایط دشوار کار به‌خاطر کاهش ساعت کار روزانه هشت ساعت کار برافراشتند، این تجمع اعتراض نیز با یورش سرکوب‌گرانه و تیراندازی پلیس شیکاگو روبه‌رو شد، بنابراین در همین رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 48 سال حیات درونی و برون‌ی خود چه در فاز عمود و سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی و جنبشی نشر مستضعفین ایران پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده است که:

الف – رهایی کارگران ایران باید به‌دست خود آنها صورت بگیرد، لذا کنش‌گران جنبش پیشگامان در شرایطی از جنبش کارگران حمایت می‌کنند که خود جنبش کارگران ایران به‌صورت مستقل از جریان‌های خارجی و خارج‌نشین به‌دنبال رهایی خودشان باشند نه در شرایطی که کارگران در صحنه نباشند و منتظر آن باشند که کنش‌گران جنبش پیشگامان به‌جای آنها به‌دنبال رهایی آنها باشند.

ب – برای دستیابی به دموکراسی و سوسیالیسم نباید به انتشار قطار تاریخ بنشینیم. دموکراسی و سوسیالیسم محصول مبارزه جنبش‌های برابری‌طلب و آزادی‌خواه هستند که به‌صورت دینامیک با رهبری جمعی درون‌زای تکوین یافته از پایین حاصل می‌شوند که در جامعه امروز ایران جنبش کارگری مصداق جنبش برابری‌طلب و جنبش معلمان مصداق جنبش آزادی‌خواه می‌باشند.

ج - کارگران و زحمت‌کشان ایران بدون نیرومند شدن توسط جنبش‌های خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پایین نمی‌توانند به فلاکت عمومی خودشان در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران پایان دهند.

د - وجود تشکل‌های زرد کارگری در رژیم مطلقه فقاهتی حاکم که دست‌ساز خود حکومت می‌باشند، موانعی در مقابل مبارزات و سازمان‌یابی دینامیک و جنبشی کارگران در رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌باشد، زیرا وظیفه اصلی و دلیل وجودی تشکل‌های وابسته به حکومت کنترل کارگران است نه سازماندهی دینامیک و مستقل و اراده کارگران، این تشکل‌های حکومتی گاهی حتی پیش از دستگاه‌های سرکوب دولتی به سازمان‌یابی مستقل کارگران حساسیت نشان می‌دهند و آنها را خطری برای موجودیت خود تلقی می‌کنند.

ه - مبارزه با امپریالیسم و سرمایه‌داری باید مبارزه با مصداق امپریالیسم و سرمایه در جامعه بزرگ ایران باشد، نه مبارزه به‌صورت تئوری‌بافی عام و مجرد و کلی، آن‌چنانکه مارکسیست‌های ایرانی مدت 83 سال (از شهریور 20 الی الان) است که مشغول آن هستند و هیچ گره‌ی از مردم ایران حل نکرده‌اند.

پایان