سخن روز:
آیا ابرحرکت ضد استبدادی 1401 با موضوع «ضد آپارتایدی» در سال 1402 قابل بازتولید است؟
قبل از هر چیز عنایت داشتهباشیم که اگر بخواهیم با «رویکرد دیالکتیکی» به سؤال فوق پاسخ بدهیم باید داوری کنیم که لازمه بازتولید ابرحرکت ملی ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی (که در رأس آنها آپارتاید جنسیتی قرار دارد) در سال 1402 (یا بعد از آن) دو امر میباشد:
الف - فراهم شدن شرایط عینی یا مادی موضوع.
ب - فراهم شدن شرایط ذهنی کنشگران.
در خصوص شرایط عینی پدیده ضد آپارتایدی (موضوع ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی 1401) باید توجه داشتهباشیم که در سال 1401 بهعلت نهادینه شدن دولت سیزدهم پادگانی ابراهیم رئیسی (در چارچوب پروژه یکپارچه شدن قدرت حزب پادگانی خامنهای) فضای امنیتی، پادگانی، خفقان و سرکوب و همچنین فضای آپارتایدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (بهخصوص در سه شاخه آپارتاید جنسیتی، آپارتاید قومیتی و آپارتاید مذهبی که در طول 44 سال گذشته تکیهگاه اساسی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بوده است) بر علیه گروههای مختلف جامعه ایران (از جمله جامعه بزرگ زنان ایران) شدت پیدا کرد» در نتیجه همین امر باعث گردید که در سال 1401 برای اولین بار (در طول 43 سال عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) «فشار متراکم شده آپارتایدی» رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (و در رأس آنها آپارتاید جنسیتی) به مافوق تحمل تودههای جامعه بزرگ ایران برسد تا آنجایی که اینگونه فشارهای آپارتایدی (رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در سال 1401) حتی بر «فشارهای معیشتی» تحمیل شده بر تودههای جامعه بزرگ ایران (اعم از گرانی، تورم، بیکاری، رکود و کاهش قدرت خرید و سقوط آسانسوری پول ملی کشور و غیره) فزونی پیدا کند.
لذا در چنین وضعیتی بود که «آن انبار عظیم متراکم شده فشارهای عظیم آپارتایدی (اعم از آپارتاید جنسیتی، آپارتاید قومیتی و آپارتاید مذهبی و غیره) توسط جرقه قتل حکومتی مهسا امینی در تندپیچ عظیم حرکت اجتماعی جامعه بزرگ ایران بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم منفجر گردد» بنابراین از اینجاست که در پاسخ به سؤال فوق (اینکه آیا ابرحرکت ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی در سال 1402 قابل بازتولید است)، سؤال دیگری مطرح میگردد و آن اینکه «آیا در این زمان (یعنی در سال 1402) تراکم فشار سیستم آپارتایدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (مانند سال 1401) به حدی رسیده است که علاوه بر علیه بر فشارهای معیشتی (رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر تودههای جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) نیاز به جرقهای جهت انفجار عظیم داشتهباشد؟»
پاسخ به این سؤال مهم نیازمند به آن است که دریابیم که در چارچوب «تحلیل مشخص از واقعیت ابرحرکت ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 مردم ایران آن ابرحرکت عظیم دیروز چه دستاوردی برای امروز جامعه ایران بههمراه دارد؟» البته معنای دیگر این حرف آن است که اگر معتقد باشیم که «ابرحرکت ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 شکست خوردهاست و هیچگونه دستاوردی هم برای جامعه امروز ایران بههمراه ندارد در آن صورت پاسخ به سؤال فوق هم منفی خواهد بود» چراکه در آن صورت «حتی اگر باز هم در سال 1402 مانند سال 1401 ابرحرکت ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 بازتولید بشود باز هم شکست میخورد» زیرا در مقایسه با سال 1401 هیچ تحولی در دو طرف جبهه (بالائیهای قدرت و پایینیهای قدرت) صورت نگرفتهاست. همچنین اگر معتقد باشیم که ابرحرکت ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی سال 1401 کاملاً به اهداف از پیش تعیین شده تاکتیکی و استراتژیکی خودش دست یافتهاست و به «پیروزی کامل رسیده است» در آن صورت هم (برعکس موضع بالا) پاسخ به سؤال فوق (اینکه آیا ابرحرکت ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی در سال 1402 بازتولید میشود؟) این میشود که دیگر نیازی به اعتلا و بازتولید ابرحرکت اعتراضی 1401 در سال 1402 نمیباشد، چرا که «لازمه اعتلا و بازتولید یک حرکت اجتماعی چه بهصورت جنبشی و چه بهصورت خیزشی آن است که حداقل کنشگران اهدافی تاکتیکی داشتهباشند، لذا اگر ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 در سال گذشته توانسته است به اهداف خود دست پیدا کند دیگر اهدافی چه تاکتیکی و چه استراتژیکی برای کنشگران در سال 1402 باقی نماندهاست.»
برای فهم این مهم در اینجا نیازمند به طرح مثالی میباشیم. مثلاً اگر بر این باور باشیم که به فرض محال هدف کنشگران میدانی ابرحرکت ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 « کشف حجاب» بوده است از آنجایی که این هدف کنشگران تحقق پیدا کرده و دیگر در جامعه امروز ایران و در فرایند پسا ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توان و پتانسیل تحمیل حجاب اجباری بر زنان ایران ندارد و کسانی که در سال 1401 بهدنبال کشف حجاب بودهاند به خواسته خود رسیدهاند، در نتیجه دیگر آنها هدفی برای انجام حرکت اعتراضی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی در سال 1402 ندارند. آنچه تا اینجا در پاسخ به سؤال فوق (اینکه آیا ابرحرکت ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی در سال 1402 قابل بازتولید است؟) توانستهایم حاصل نمایید اینکه دو گروه فوق چه آنهایی که معتقدند که ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی سال 1401 « کاملاً شکست خوردهاست» و حاصلی برای جامعه ایران نداشتهاست و چه آنها که برعکس بر این باورند که ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 «کاملاً پیروز شدهاست» و به اهداف خود دست پیدا کردهاند، در تحلیل نهایی به یک نتیجه رسیدهاند و آن اینکه در پاسخ به سؤال فوق «در سال 1402 امکان اعتلا و بازتولید ابرحرکت ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی» وجود ندارد.»
همچنین هر دو گروه به این نتیجه رسیدهاند که ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی سال 1401 دیگر به «رکود کامل» رسیده است، ولی در برابر دو پاسخ فوق، پاسخ جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در چارچوب تحلیل 5 جلدی ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی سال 1401 که در 7 شماره نشر مستضعفین ایران ارگان عقیدتی و جنبشی و سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از شماره 159 با مقاله «تیتر اول - ماراتن نفسگیر جنبش زنان ایران» تا شماره 165 با مقاله «سخن روز - یا پس لرزههای ابرحرکت اعتراض ملی 1401» انتشار پیدا کرده است) به سؤال فوق (اینکه آیا ابرحرکت ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی در سال 1402 قابل بازتولید است؟) این است که هر چند «حرکت خیابان» ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 از دیماه 1401 «سرکوب شده و به رکود گرفتار شدهاست» ولی معنای این سرکوب و رکود «حرکت خیابان» هرگز آن نیست که آن ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی که برای مدت سه ماه توانست در عرصه «حرکت خیابان» دوام پیدا کند و توانست در این رابطه طولانیترین ابرحرکت اعتراضی در طول سه دهه گذشته (از سال 1371 تا سال 1401) باشد در عرصه حرکتهای دیگر مثل حرکت نافرمانی مدنی هم به رکود رسیده و هیچگونه دستاوردی برای جامعه امروز ایران ندارد، زیرا:
اولاً کنشگران آن ابرحرکت اعتراضی اگر چه توانستند در طول سه ماه کنشگری میدانی پرهزینه خود به «هدفهای تاکتیکی» خود دست پیدا کنند هنوز آن کنشگران نتوانستهاند به اهداف مهم «استراتژیکی» خود دست پیدا کنند، بنابراین بیتردید آن کنشگران در سال 1402 بهدنبال بازتولید آن ابرحرکت در راستای دستیابی به «اهداف استراتژیک» خود میباشند.
ثانیاً اهداف تاکتیکی که کنشگران ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی 1401 در طول بیش از سه ماه مبارزه پر هزینه «خیابان» خود توانستهاند به آن دست پیدا کنند عبارتند از:
الف – رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و دستگاههای چند لایهای سرکوبگر و امنیتی حزب پادگانی خامنهای را پس از سه دهه مبارز بیامان تودههای مردم ایران (از فروردین 1371 تا 26 شهریور 1401) برای اولین بار توسط کنشگران ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی وادار به «موضع دفاعی» و عقبنشینی شدهاست.
ثالثاً اگرچه در تحلیل نهایی «کنشگران میدانی ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 نتوانستند توازن قوا در عرصه میدانی به سود خود تغییر بدهند و نتوانستند با تغییر توازن قوا در عرصه میدانی به سود خود وارد "فاز انقلابی" در مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بشوند و بدل به حرکت جنبشی یا خیزشی انقلابی بشوند علی ایحال توانستند (بهقول مسعود احمدزاده) "دو مطلق" در باور مردم ایران به چالش بکشند» (1- مطلق «نتوانستن توده» در مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، 2 - مطلق قدرت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم).
رابعاً کنشگران میدانی ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 نشان دادند که «کنشگرانی خودجوش و خودسازمانده و خود بنیاد تکوین یافته از پایین میباشند» و همچنین در بخشی از آنها مثل جنبش دانشجویی نشان دادند که این کنشگران خودجوش و خودسازمانده و خودبنیاد «دارای رهبری جمعی درونزای تکوین یافته از پایین نیز میباشند.»
خامسا ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 نشان داد که آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی میگوید: «حرکتی جامعهمحور میباشند نه طبقهمحور و نه حزبمحور و نه نخبهگرا.»
سادسا کنشگران میدانی ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتاید 1401 نشان دادند که «بر خلاف کنشگران حزبی و کنشگران چریکگرا و کنشگران ارتش خلقی و کنشگران طبقهگرا در مبارزه سیاسی - اجتماعی خود بهدنبال "کسب قدرت از بالا" نیستند» بلکه برعکس آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی میگوید آنها پیش از آنکه بهدنبال «انقلاب سیاسی برای کسب قدرت سیاسی» باشند بهدنبال «انقلاب اجتماعی برای تغییر توازن قوا از پایین جامعه به نفع جامعه» میباشند تا توسط آن بتوانند به «دموکراسی مستقیم یا دموکراسی مشارکتی» دست پیدا کنند.
سابعاً در عرصه میدانی اگر چه کنشگران ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 با مبارزه «خیابانی صرف» (و در خلأ مبارزه اعتصابی فراگیر کارگری و کارمندی) نتوانستند «توازن قوا را به سود خود تغییر بدهند» ولی بدونتردید توانستند توسط به چالش کشیدن «هژمونی سیاسی و هژمونی نظامی و هژمونی ایدئولوژیک» رژیم مطلق فقاهتی حاکم اتوریته و اقتدار و موجودیت و مشروعیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را به چالش بکشند.
ثامناً کنشگران ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 اگر چه از دیماه 1401 پس از مبارزه سه ماهه خیابانی تن به عقبنشینی در برابر دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم دادند و با عقبنشینی از مبارزه «خیابانی» با دستگاههای سرکوب حزب پادگانی خامنهای مبارزه «خیابان» را به رکود کشیدند ولی هرگز در این رابطه نباید فراموش کنیم که آنها از همان زمان «با عقبنشینی از مبارزه مستقیم خیابان وارد "سنگر مبارزه نافرمانی مدنی" با رژیم مطلقه فقاهتی شدند» که همین استحاله «مبارزه از شکل پر هزینه» (خیابان) بهشکل «با هزینه بالنسبه کمتر جنبش نافرمانی مدنی» امروز (در سال 1402) شرایط برای گستردگی عرصه مبارزه کنشگران در جنبش نافرمانی مدنی فراهم ساختهاست، بهطوریکه این امر باعث احساس خطر حزب پادگانی خامنهای نسبت به «عدم مشارکت (مانند اسفند ماه 1398 و خرداد 1400) بخش عظیمی از جامعه ایران در انتخابات اسفند 1402 (مجلس دوازدهم و شورای خبرگان رهبری) شدهاست» چرا که «عدم مشارکت اکثریت عظیم مردم ایران در چارچوب جنبش نافرمانی مدنی باعث به چالش کشیدن هرچه بیشتر مشروعیت و موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میشود.»
یادمان باشد که «جنبش نافرمانی مدنی در این شرایط توسط "جامعه زنان ایران" در راستای دستیابی به «حق انتخاب در آزادی پوشش برای جامعه زنان ایران" رهبری میشود» و همین جنبش عظیم نافرمانی مدنی است که در این شرایط دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (برعکس مبارزه خیابان سال 1401) وادار به عقبنشینی علنی کرده است که موضوع «لایحه حجاب و عفاف» رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و سرگردانی قوای سه گانه رژیم در استحاله آن به قانون و اجرای آن نشان دهنده این امر میباشد.
باری بدینترتیب است که پاسخ جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به سؤال فوق (آیا ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی 1401 با موضع ضد آپارتایدی در سال 1402 قابل بازتولید است؟) پاسخ سومی میباشد که نه شباهت به پاسخ گروه اول دارد و نه شباهت به پاسخ گروه دوم. مبانی نظری پاسخ سوم جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به این سؤال عبارتند از:
الف – اگرچه از نظر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 در سال 1402 تنها در عرصه مبارزه «خیابان» به رکود کشیده شدهاست ولی در عرصه مبارزه نافرمانی مدنی توفندهتر از سال 1401 این مبارزه در سال 1402 با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم ادامه دارد که در صورتی که این «مبارزه نافرمانی مدنی» بتواند در اسفندماه 1402 در انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان رهبری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بهصورت «جنبش عدم مشارکت» در انتخابات اکثریت عظیم جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران درآید خود این امر باعث به چالش کشیدن مشروعیت و موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم از درون میگردد.
ب – اگرچه در سال 1401 بهعلت یکپارچه شدن قدرت در حزب پادگانی خامنهای و نهادینه شدن دولت دست نشانده سیزدهم (ابراهیم رئیسی) توسط حزب پادگانی خامنهای فشارهای آپارتایدی رژیم (و در رأس آنها فشارهای آپارتاید جنسیتی حزب پادگانی خامنهای بر جامعه زنان ایران) چندین برابر بشود و باز همین امر باعث گردید که بهلحاظ مادی و عینی فشارهای حاصل سیستم آپارتایدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر مردم ایران (بهخصوص جامعه زنان ایران) حتی بیشتر از فشارهای معیشتی (اعم از گرانی، بیکاری، تورم و کاهش قدرت خرید و کاهش آسانسوری ارزش پول ملی کشور و غیره) بشود در نتیجه حاصل آن گردید که در سال 1401 آن انبار عظیم فشارهای حاصل سیستم آپارتاید ی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توسط جرقهای (قتل حکومتی مهسا امینی) بدل به انفجار عظیمی بشود که ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 نوک کوه یخ آن شرایط عینی یا انبار عظیم فشارهای حاصل سیستم آپارتایدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بود که البته آن انفجار همچنان در شکل جنبش نافرمانی مدنی در سال 1402 جاری میباشد، اما در سال 1402 بهعلت فشارهای اقتصادی حاصل سیاستهای غارتگرانه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر مردم نگونبخت ایران انبار عظیم فشارهای گرانی و بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم و غیره به قدری وسعت پیدا کرده است که حتی در این شرایط انبار عظیم فشارهای حاصل سیستم آپارتاید سه گانه جنسیتی و قومیتی و مذهبی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هم تحتتأثیر خود قرار داده است. برای فهم این مهم در اینجا مجبوریم به ذکر آمار و گزارشهای خود نهادهای رژیم مطلقه فقاهتی بپردازیم:
1 - مرکز آمار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم روز شنبه مورخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ با انتشار گزارشی اعلامکرد که «متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار شهری در سال 1401 نسبت به سال 1400 معادل 3/48 درصد افزایش یافتهاست» مطابق این گزارش مرکز آمار رژیم «متوسط هزینه کل خالص یک خانوار روستایی در سال 1401 نسبت به سال 1400 حدود 9/51 درصد افزایش یافتهاست» بنا براین مطابق این گزارش مرکز آمار رژیم «هزینه خانوارهای شهری ایران طی دو سال 2 برابر و در دو دهه 38 برابر شدهاست.»
2 - مطابق گزارش ایلنا (خبرگزاری دولتی کار ایران) در روز شنبه مورخ 4 شهریور 1402: «خطفقر در تهران ماهانه به 30 میلیون تومان رسیده است» و در وضعیت کنونی «خانوادههایی با دو شاغل نیز همچنان زیر خطفقر هستند.»
3 - طبق گزارش سایت رویداد: «در 20 سال گذشته چیزی در حدود 1500 میلیارد دلار منابع ارزی داشتهایم و آنها را هدر دادهایم، 1500 میلیارد دلار منابع خیلی سنگینی است که اگر فقط یک چهارم آن را در زیرساختها هزینه میکردیم از نظر زیرساختی در رده کشورهایی مانند ژاپن قرار میگرفتیم.»
4 - سایت اعتماد آنلاین در گزارشی با عنوان «کالاهای اساسی در سال دوم دولت رئیسی چند درصد گران شدند؟» نوشت: «در یک اینفوگرافی از 12 قلم کالاهای اساسی نشانمیدهد در سال دوم عمر دولت رئیسی مرغ 203 درصد، گوشت 318 درصد، روغن مایع 328 درصد، ماکارونی 283 درصد، شکر 253 درصد، ماست 307 درصد و تخم مرغ 161 درصد گران شدهاست.»
5 - خبرگزاری ایسنا در 29 مرداد 1402 از قول حاجی دلیگانی عضو مجلس یازدهم نوشت: «هر روز 6 هزار میلیارد تومان در کشور خلق پول میشود که 70 درصد این خلق پول به جیب 8 دهم درصد مردم جامعه میرود و تنها 30 درصد آن به 2/99 درصد مردم میرسد» لذا نتیجه این خلق پول «کاهش قدرت خرید مردم و افزایش شکاف طبقاتی بین مردم است، پس روز بهروز فقرا فقیرتر و طبقات متوسط هم فقیر میشوند.»
6 - سعید لیلاز در 23 خرداد 1402 در روزنامه هم میهن مینویسد: «در 23 ماه دوران دولت رئیسی بهاندازه دوره ناصرالدین شاه قاجار تا دولت حسن روحانی نقدینگی ایجاد شده و بدتر اینکه دوسوم نقدینگی بهدلیل ناترازی و فساد صورتگرفته در این شبکه ایجاد شدهاست.»
7 - سایت بهارنیوز در 31 مرداد 1402 با عنوان «دولت فقر را توزیع کرده است» نوشت: «در دولت سیزدهم توزیع عادلانه ثروت اتفاق نیافتاده است بلکه این فقر بوده که بهصورت عادلانه توزیع شدهاست.»
8 - سایت اعتماد آنلاین در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۲ نوشت: «طبق گزارشهای مرکز آمار ایران بالاترین نرخ تورم دهه گذشته در دولت ابراهیم رئیسی ثبت شدهاست. دولت سیزدهم رکوردار نرخ تورم در میان دولتهای قبل از خود است. حتی در زمان جنگ و بحرانهای گوناگون در کشور نرخ تورم به چنین اعدادی نرسیده بود.»
9 - مرکز پژوهشهای مجلس در رابطه با افزایش نرخ خطفقر اعتراف نمود که «خطفقر به 30 میلیون تومان رسیده است» همچنین به «افزایش 950 درصدی قیمت مسکن در 5 سال گذشته اعتراف کرد» و این در حالی است که رئیسی در انتخابات 1400 با وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال وارد صحنه انتخابات شده است و رئیسی در اسفند 1400 دستور رفع فقر مطلق طی دو هفته صادر کرد.
10 - محمد باقری بنایی عضو کمسیون اقتصادی مجلس یازدهم در روز سه شنبه بیستم تیرماه 1402 گفت: «باتوجه به نرخ تورم و وضعیت معیشتی مردم امروز میزان خطفقر در تهران 30 میلیون تومان میباشد». او اعتراف نمود که بحران اقتصادی و معیشتی آنچنان عمیق و گسترده است که نهتنها با آزادسازی پولهای بلوکهشده بلکه با 100 میلیارد دلار ذخیره ارزی مورد ادعای بانک مرکزی که در داخل کشور موجود است نیز نمیتوان برای کشور کار مهمی انجام داد زیرا هزینههای دولت بسیار سرسامآور بالا رفتهاست، لذا هرچه سریعتر و بهعنوان یک مسئله اضطراری باید بهدنبال یک راهکار برای حل مشکلات اقتصادی باشیم، در غیر این صورت شاهد تورم وحشتناک بهویژه برای قشر متوسط خواهیم بود که اکنون با توجه به بالا بودن اجاره و بهای مسکن و تورم عملاً بهسمت حاشیهنشینی در تهران و شهرهای همجوار سوق پیدا کردهاند و ممکن است در آینده نه چندان دور شاهد مسائل اجتماعی و سیاسی متعددی باشیم.»
11 - مرکز پژوهشهای مجلس یازدهم در تیرماه سال جاری اعلام نمود که: «ریال بهعنوان پول رسمی کشور در سال 1308 با یک گرم طلای خالص سنجیده میشد، 92 سال گذشت تا ارزش ریال ۶ میلیون برابر همان یک گرم طلا کاهش پیدا کرده است» و در برابر دلار هم «50 هزار برابر» کاهش پیدا کرده است.
12 - اصلاحات نیوز در 31 تیرماه 1402 از قول مهدی پازوکی کارشناس اقتصادی نوشت: «در خصوص کاهش شدید ارزش پول ملی کشور و شناخته شدن آن بهعنوان ضعیفترین پول دنیا باید بگوییم که وقتی درآمدهای سرانه ما بهشدت کاهش پیدا میکند و توان تولیدی یک جامعه کاهش مییابد، قدرت خرید مردم بهشدت کاهش مییابد.»
13 - سایت خبر آنلاین در 28 تیرماه 1402 از قول نشریه فوربز نوشت: «ایران در خلیج فارس بین عراق و افغانستان واقع شده و صادرکننده عمده نفت و گاز طبیعی در جهان است با این حال تحریمهای اقتصادی در کنار ناآرامیهای سیاسی و تورم بالا بر پول ایران فشار آوردهاست و ریال ایران را ضعیفترین واحد پولی جهان کرده است بهطوریکه با یک دلار میتوان ۴۲۲,۷۳۳ ریال ایران خریداری کرد.»
14 – خبرگزاری مهر در 16 خرداد 1402 نوشت: «گردش مالی قاچاق در ایران به یکهزار هزار میلیارد تومان یا 15 تا 21 میلیارد دلار رسیده است که با ادامه رویه فعلی میتوان گفت بهزودی بازار کشور تحت سیطره قاچاقچیان قرار خواهد گرفت.»
15 - مهدی نصیری مسئول اسبق روزنامه کیهان در فروردین 1402 خطاب به سپاه یا بهقول محمود احمدینژاد «برادران قاچاقچی» گفت: «شماها که خسارت نمیبینید، زندگیهایتان خسارت نمیبیند، فرزند دلیر رئیس شورای عالی امنیت ملیتان که توی این قصهها نقش اول را دارد صادرکننده نخست نفت ایران هست و 40 درصد نفت ایران را صادر میکند و روزی یک میلیون دلار سود میبرد. پسر آقای شمعخانی برای شما چه مشکلی دارد؟ این سیاست خارجی سرشار از نعمت برای شما و آقا زادههایتان بوده است.»
16 - جبرئیلی رئیس مرکز نظارت راهبردی اجرای سیاستهای نظام در 18 خرداد 1402 در گفتگو با شبکه افلاک رژیم گفت: «یک شرکتهایی هستند که صاحبان ارز هستند، یک شرکت هست که فقط سود خالص در یک سال 108 هزار میلیارد تومان بوده است 108 هزار میلیارد تومان یعنی یارانه 45 هزار تومانی دو سال کل ملت ایران.»
17 - سایت اقتصاد نیوز در نهم فروردین 1402 نوشت: «طی 5 سال گذشته حجم اقتصاد ایران از 500 میلیارد دلار به 200 میلیارد دلار رسیده است.»
18 - روزنامه جهان صنعت روز یکشنبه 15 مرداد 1402 در گزارشی تحتعنوان «خرید نان نصفه برای ارتزاق» نوشت: «قرار بود هیچچیز در سال جدید گران نشود حالا نان قوت غالب فرودستان در تعدادی از استانها گران شدهاست و مدتها است که خرید نان نصفه رواج پیدا کرده است، حالا سؤال این است که آیا با گرانی آرد و نان باید منتظر موج جدیدی از گرانیها باشیم؟ آرد که گران شود کالاهایی از جمله شیرینیجات ماکارونی و غیره گران میشود. گرانی نان تأثیر روانی و علت و معلولی در بازار دارد.»
19 - سایت انتخاب روز شنبه 14 مرداد 1402 نوشت: «غذای ساده هم برای مردم لاکچری شده و مردم هر روز به غذای ارزانقیمتتر رو میآورند.»
20 - خبرگزاری سپاه پاسداران روز سوم مردادماه 1402 نوشت: «از صبح امروز و بهصورت ناگهانی قیمت نان در خراسان رضوی افزایش یافت. جدول منتشر شده از نرخ نامه جدید نان در استان خراسان رضوی حاکی از افزایش حدود 40 درصدی قیمت انواع نان است. بهعنوان مثال نان بربری سنتی یارانهای که تا روز گذشته با قیمت ۸۵۰ تومان فروخته میشد اکنون ۱,۲۰۰ تومان بهدست خانوارها میرسد.»
باری نگاهی هرچند سطحی به آمارهای فوق خود نشان دهنده این واقعیت میباشد که «در سال 1402 شرایط اقتصادی و اوضاع معیشتی و فشارهای حاصل از گرانی و تورم و بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم و فساد سیستمی و ساختاری حاکم همه و همه باعث گردیده که در مقایسه با شرایط عینی در سال 1401 شرایط عینی در سال 1402 بر پایه فشارهای اقتصادی و معیشتی استوار میباشد» البته معنای این حرف آن نیست که بین شرایط عینی حاصل از فشارهای سیستم آپارتایدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر مردم ایران با شرایط عینی حاصل از فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم ایران خندق پر ناشدنی وجود دارد و همچنین معنای این حرف آن نیست که هرگز دو جبهه ضد آپارتایدی و ضد فقر و گرسنگی و تضادهای طبقاتی در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایرن نمیتوانند در پیوند با یکدیگر قرار بگیرند، بلکه برعکس آنچنانکه در تحلیلهای نشر مستضعفین ایران (ارگان عقیدتی و جنبشی و سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) مطرح کردهایم تا زمانی که جبهه دموکراسی خواه یا ضد آپارتایدی و جبهه ضد فقر و گرسنگی و تضاد طبقاتی در جامعه بزرگ ایران در پیوند با یکدیگر قرار نگیرند هرگز حرکتهای تحول خواهانه اعتراضی – سیاسی در جامعه بزرگ ایران نمیتوانند «توازن قوا در عرصه میدانی به سود خود تغییر بدهند» و وارد وضعیت انقلابی بشوند؛ بهبیاندیگر «عامل اصلی رکود و سرکوب تمامی حرکتهای اعتراضی جامعه بزرگ ایران در سه دهه گذشته (از سال 1371 الی الان) اعم از خیزشی و جنبشی همین "تک مؤلفهای" بودن حرکت آنها میباشد که متأسفانه این ضعف هم در جنبش سبز سال 88 و هم در خیزشهای ملی دیماه 96 و آبانماه 98 و هم در ابرحرکت ملی ترکیبی خیزشی – جنبشی 1401 وجود داشته است.»
البته نکته مهم دیگری که در اینجا طرح آن خالی از عریضه نمیباشد اینکه در پاسخ جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به سؤال اول (آیا ابرحرکت ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی در سال 1402 قابل بازتولید است؟)، برای پاسخ به این سؤال «در چارچوب رویکرد دیالکتیکی منهای اینکه باید شرایط عینی جامعه بهعنوان یک پارامتر مهم در نظر بگیریم در کنار آن باید شرایط ذهنی هم بهعنوان یک پارامتر در نظر بگیریم» بهعبارت دیگر بدون در نظر گرفتن «شرایط ذهنی موجود» امکان اعتلای دو حرکت معیشتی و ضد آپارتایدی جامعه بزرگ ایران بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم وجود ندارد. مقصود از «شرایط ذهنی» در اینجا «آگاهییابی و سازمانیابی و رهبرییابی جمعی درونزای تکوین یافته از پایین کنشگران دو جبهه معیشتی و ضد آپارتایدی میباشد» که در این رابطه داوری ما بر این امر قرار دارد که در این شرایط (سال 1402) «کنشگران دو جبهه حالت یکسانی دارند» بهعبارت دیگر «بهلحاظ آگاهییابی و سازمانیابی و رهبرییابی درونزای تکوین یافته از پایین کنشگران آنچنانکه در ابرحرکتهای ضد استبدادی 1401 و آبانماه 98 و دیماه 96 شاهد بودیم کنشگران هر دو جبهه وضعیت ضعیف و نابسامانی دارند» و لهذا به همین دلیل است که «امکان زایش حرکتهای خیزشی اتمیزه بیسر (مانند دیماه 96 و آبانماه 98) از هر دو جبهه وجود دارد.»
باز در همین رابطه است که «بهعلت ضعف شرایط ذهنی امکان پیوند دو جبهه "معیشتی و ضد آپارتایدی" در عرصه میدانی وجود ندارد» و مانند حرکتهای اعتراضی (اعم از خیزشی و جنبشی) سه دهه گذشته (از فروردین 1371 الی الان) «این دو جبهه جدای از همدیگر به حرکت خیزشی و جنبشی ادامه میدهند» چراکه آنچنانکه در شمارههای قبلی نشر مستضعفین ایران هم مطرح کردهایم «لازمه پیوند حرکت این دو جبهه در عرصه میدانی رشد شرایط ذهنی (اعم از آگاهییابی و سازمانیابی و رهبرییابی دینامیک درونزای تکوین یافته از پایین) میباشد». علی ایحال از اینجاست که از نظر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در تحلیل نهایی در این شرایط در پاسخ به سؤال فوق (آیا ابرحرکت ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی در سال 1402 قابل بازتولید میباشد؟) «شرایط برای بازتولید ابرحرکت ضد استبدادی با موضوع معیشتی (ضد گرانی، تورم، بیکاری و کاهش قدرت خرید و غیره) در سال 1402 بیشتر فراهم میباشد تا با موضوع ضد آپارتایدی مانند سال 1401.»
ماحصل آنچه که تا اینجا گفته شد اینکه:
الف –لازمه «بازتولید ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی 1401 با موضوع ضد آپارتایدی و دموکراسیخواهانه و یا با موضوع معیشتی ضد فقر، گرسنگی، گرانی، تورم و بیکاری و غیره در سال 1402 فقط و فقط بستگی به شرایط عینی و ذهنی موجود جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران دارد.»
ب – در خصوص مقایسه بین شرایط عینی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در سال 1402 با سال 1401 باید عنایت داشتهباشیم که در سال 1401 بهعلت نهادینه شدن دولت پادگانی سیزدهم ابراهیم رئیسی در چارچوب پروژه یکپارچه کردن قدرت حزب پادگانی خامنهای و تحمیل فشارهای آپارتایدی (اعم از آپارتاید جنسیتی و قومیتی و مذهبی) شرایط عینی برای اعتلای ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی با موضوع ضد آپارتایدی 1401 آماده بود که البته با جرقه قتل حکومتی مهسا امینی این انبار متراکم فشارهای آپارتایدی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم منفجر گردید که برای مدت بیش از سه ماه این ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی توانست در عرصه میدانی دوام پیدا کند و البته بعد از سه ماه دوام مبارزه «خیابان» این ابرحرکت توانست از صورت خیابانی بهصورت حرکت گسترده «نافرمانی مدنی» تغییر شکل بدهد که این حرکت اعتراضی نافرمانی مدنی علی الدوام هم ادامه دارد و بدونتردید این حرکت نافرمانی مدنی در جریان بالماسکه انتخابات مجلس سیزدهم و شورای خبرگان رهبری در اسفندماه 1402 مانند اسفندماه 1398 و خرداد 1400 بدل به عدم مشارکت گسترده تودههای جامعه بزرگ و رنگینکمان ایران در آن انتخابات میشود که حاصل آن ایجاد عدم مشروعیت نظام و به چالش کشیدن هژمونی سیاسی و هژمونی ایدئولوژیکی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد.
ج - اگرچه ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 در عرصه مبارزه «خیابان» بهوسیله دستگاههای چند لایهای سرکوبگر و سازمانیافته و تا بن دندان مسلح رژیم مطلقه فقاهتی حاکم سرکوب گردیده و اگر چه خود این سرکوب کنشگران در عرصه مبارزه خیابان مولود عدم آگاهییابی و عدم سازمانیابی فراگیر و عدم رهبری دینامیک درونزای تکوین یافته از پایین فراگیر کنشگران این ابرحرکت میباشد ولی بدونتردید این ابرحرکت در عرصههای دیگر «غیر خیابان» هر چند بهصورت غیر فراگیر در طول یکسال گذاشته ادامه داشته است و دلیل این امر هم آن بوده است که ابرحرکت 1401 «تنها یک حرکت اعتراضی صرف سیاسی نبوده» که با سرکوب خیابانی نابود بشود، بلکه بیش از آن یک «حرکت اعتراض سراسری فرهنگی – اجتماعی» بوده است که در طول یکسال گذشته توانستهاست همراه با به چالش کشیدن «هویت سیاسی» رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «هویت ایدئولوژیک» رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را هم به چالش بکشد.
لازم به ذکر است که (برعکس رژیم کودتایی و مستبد پهلوی که تنها از دو هویت سیاسی و نظامی برخوردار بوده است و لذا در جریان انقلاب ضد استبدادی 57 همراه با به چالش کشیده شدن هژمونی نظامی رژیم کودتایی پهلوی هژمونی سیاسی آن رژیم هم به چالش کشیده شد و رژیم کودتایی و مستبد پهلوی بهطور کامل فرو ریخت) رژیم مطلقه فقاهتی حاکم از آغاز الی الان (در طول 44 سال گذشته) «بر پایه سه هژمونی» استوار بوده است که عبارتند از:
1 - هژمونی ایدئولوژیک.
2 - هژمونی سیاسی.
3 - هژمونی نظامی، که در طول 44 سال گذشته این سه مولفه هژمونی در نظریه «ولایت مطلقه فقیه خمینی» در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران نهادینهشدهاند که بدونتردید در این دستگاه هیولائی (ولایت مطلقه فقاهتی) استبداد سه مؤلفهای مدنی و سیاسی و مذهبی بر پایه مولفه ایدئولوژیک آن (که بر پایه اسلام دگماتیست ارتجاعی فقاهتی، روایتی، ولایتی و زیارتی استوار میباشد) مشروعیت پیدا میکند، بنابراین از آنجایی که در جریان ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتایدی 1401 وجه ایدئولوژیک فوق با شعار «حق آزادی در انتخاب پوشش برای همه زنان ایران» توسط کنشگران به چالش کشیده شد در نتیجه همین امر باعث گردید که همراه با به چالش کشیدن هژمونی ایدئولوژیک رژیم مشروعیت و در ادامه آن موجودیت رژیم همراه با هژمونی سیاسی و اقتدار نظامی رژیم هم به چالش کشیده شود.
معالوصف در همین رابطه است که ما بر این باوریم که «ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی و ضد آپارتاید ی 1401 بیش از همه حرکت فرهنگی بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بوده است که البته همچنان این حرکت فرهنگی (در سال 1402) در کادر حرکت عظیم نافرمانی مدنی جامعه بزرگ ایران ادامه دارد». معهذا بدین ترتیب است که میتوانیم داوری کنیم که «امروز ابرحرکت نافرمانی مدنی جامعه ایران تحت رهبری جامعه زنان ایران در دو مؤلفه سیاسی و فرهنگی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را به چالش میکشد.»
د - هرچند در طول 44 سال گذشته خاستگاه حرکتهای اجتماعی –اعتراضی ضد آپارتایدی و دموکراسیخواه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «طبقه متوسط شهری» بوده است اما در مقابل خاستگاه حرکتهای اجتماعی معیشتی و برابریطلب «اردوگاه عظیم کار و زحمت» اعماق جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران بوده است.
ه – آن اصل مهمی که در تحلیل نهایی میتواند «دو جبهه عظیم دموکراسیخواه طبقه متوسط شهری را در پیوند افقی با اردوگاه عظیم کار و زحمت در "پیوند افقی" با همدیگر قرار بدهد اینکه در جامعه بزرگ ایران هرگز و هرگز "بدون دموکراسی اقتصادی نمیتوان به دموکراسی سیاسی دستیافت" آنچنانکه بدون دموکراسی سیاسی، دموکراسی اقتصادی نمیتواند در جامعه ایران نهادینه و تثبیت بشود» البته معنای دیگر این حرف آن است که که «دموکراسیخواهی بدون تساوی افراد جامعه در برابر آزادی بیمعنی میباشد و ابزاری است که در لیبرالیسم اقتصادی بهعنوان ایدئولوژی نظام سرمایهداری میباشد.»
پایان