انتخابات ‌«چهل و پنجمین رئیس جمهوری در آمریکا» - قسمت دوم

«پوپولیسم ساختاری» یا «پوپولیسم سیاسی؟»

 

علی ایحال، نکته مهمی که قبل از داوری در باب «پوپولیسم نوظهور در کشور آمریکا در جریان انتخابات چهل و پنجمین رئیس حکومت باید به آن توجه کنیم، چند لایه‌ای بودن سرمایه‌ها در نظام کاپیتالیسم آمریکا است که همین چند لایه‌ای بودن سرمایه‌ها در کشور آمریکا باعث گردیده که رقابت بین این لایه‌های سرمایه در آمریکا علاوه بر اینکه یک رقابت جدی می‌باشد، تعیین کننده تمامی تصمیم‌گیری‌های سیاسی و استراتژی و اقتصادی و اجتماعی کشور و مردم آمریکا باشد»، بطوریکه در طول 200 سالی که از عمر سرمایه‌داری آمریکا می‌گذرد، این رقابت بین لایه‌های سرمایه باعث گردیده است تا در طول این دو قرن، به خصوص از بعد از دو جنگ امپریالیستی بین‌الملل اول و دوم که فاتح اصلی هر دو جنگ امپریالیسم آمریکا بوده است، سرمایه‌های چند لایه‌ای امپریالیسم آمریکا که دیگر امکان انباشت در مرکز اصلی نداشتند و در نیمه دوم قرن نوزدهم به پوسیدگی و گندیدگی رسیده بودند و تنها راه بقاءشان دست‌اندازی به مناطق پیرامونی بود تا توسط دستیابی به بازار فروش کالا و نیروی کار ارزان و مواد اولیه بادآورده، بتوانند نرخ استثمار و بازده سرمایه‌گذاری را بالا ببرند.

البته از بعد از دو جنگ امپریالیستی بین‌الملل اول و دوم به علت ویرانی‌های باقیمانده از این دو جنگ، اولویت اول لایه‌های سرمایه در آمریکا صدور به کشورهای متروپل غربی بود که در چارچوب طرح چهارم ترومن به این مهم دست پیدا کردند، اما به موازات اشباع بازارهای کشورهای متروپل جهت جلوگیری از پوسیدگی و گندیدگی و بحران دوره‌ای این سرمایه‌ها به طرف کشورهای پیرامونی سرریز شدند، اما آنچه مشخصه اصلی لایه‌های سرمایه در آمریکا تعیین می‌کند نقش انحصاری این سرمایه هم در داخل و هم در خارج آمریکا می‌باشد.

علیهذا، با همه این احوال همین چند لایه‌ای بودن سرمایه‌های داخلی در کشور آمریکا باعث گردیده است تا رقابت بین سرمایه‌های صنعتی و سرمایه‌های مالی و بانکی و سرمایه‌های نفتی و سرمایه نظامی، در طول 200 سال گذشته، پیوسته نه تنها تعیین کننده سرنوشت اقتصادی و سیاسی مردم آمریکا باشد، بلکه در عرصه بین‌المللی اعم از کشورهای متروپل و کشورها و مناطق پیرامونی هم تأثیرگذار بوده است. بطوریکه سیستم دو حزبی کشور آمریکا که رقابت بین لایه‌های سرمایه در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت در این کشور مدیریت می‌کنند، در 200 سال گذشته موجب شده است که به جز یازده رئیس جمهور در میان چهل و پنج رئیس جمهور کشور آمریکا، باقی همه توسط این دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه انتخاب شوند؛ و از 45 رئیس جمهور تاریخ آمریکا، 19 نفر توسط جمهوری‌خواهان و پانزده نفر توسط حزب دموکرات‌ها انتخاب بشوند؛ و در طول عمر 200 سال لیبرال – دموکراسی وحشی سرمایه‌داری آمریکا، تنها این دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه باقی بمانند؛ و بقیه احزاب کاملاً حذف بشوند.

رقابت نزدیک به 200 سال این دو حزب در چارچوب همان رقابت لایه‌های سرمایه در آمریکا محدود و محصور بشود. بطوریکه در طول 200 سال گذشته حزب جمهوری‌خواهان به صورت مشخص نمایندگی سرمایه‌های نظامی و نفتی یدک کشیده است و حزب دموکرات نمایندگی سرمایه بانکی و مالی و صنعتی. البته هرگز در عرصه نظام سرمایه‌داری و تفکیک نمایندگی سیاسی، نباید بین این نهادهای نمایندگی کننده دیوار چین بکشیم، چراکه سرمایه‌داری و صاحبان سرمایه اعم از کارتل‌ها و تراست‌ها، بیش از آنکه به منفعت حزبی خود بیاندیشند، به منافع اقتصادی و افزایش بازده سرمایه‌های خود فکر می‌کنند و به خاطر یک دستمال حاضر می‌شوند تا کاخ و قیصر را به آتش بکشند و یخچال را به اسکیموها قالب کنند.

لذا در این رابطه ممکن است در شرایطی در جنگ سیاسی در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، این اردوکشی و آرایش هیرارشی لایه‌های سرمایه تغییر بکند، چراکه لایه‌ای از این هیرارشی در برهه‌ای از زمان ممکن است، منافع کوتاه‌مدت خود را در راستای افزایش نرخ بازده سرمایه‌های خود، در حمایت از حزب رقیب بدانند. علی ایحال، آنچه در این رابطه مهم است اینکه چند لایه‌ای بودن سرمایه‌ها در کشور آمریکا و رقابت استراتژیک بین صاحبان یا کارتل‌ها و تراست‌ها، این سرمایه‌ها در آمریکا در طول 200 سال گذشته باعث گردیده است تا نه تنها سرنوشت سیاسی و اقتصادی مردم آمریکا در چارچوب رقابت بین دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه توسط این رقابت بین لایه‌های سرمایه صورت بگیرد، بلکه حتی سرنوشت سیاسی و اقتصادی کشورهای متروپل و پیرامونی نیز در طول 200 سال گذشته تحت تأثیر این رقابت بین سرمایه چند لایه‌ای امپریالیسم باشد؛ و قطعاً تا زمانیکه اقتصاد امپریالیسم آمریکا از برج عاج مسلط بر اقتصاد جهان سرمایه‌داری سقوط نکند، این تأثیرگذاری لایه‌های هیرارشی سرمایه‌های آمریکا بر سیاست و اقتصاد مردم آمریکا و کشورهای متروپل و کشورهای پیرامونی ادامه پیدا خواهد کرد.

بنابراین برعکس کشورهای دیگر متروپل سرمایه‌داری جهانی، موضوع انتخابات در کشور امپریالیسم آمریکا یک حادثه‌ای است که «پیشگامان مستضعفین ایران» در جامعه ایران نمی‌توانند از برابر آن بی تفاوت عبور کنند، همین امر باعث گردیده است،  تا «نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی پیشگامان مستضعفین ایران» در شرایط امروز جامعه ایران، موضوع چهل و پنجمین انتخابات رئیس جمهوری آمریکا را مورد تحلیل و توجه قرار دهد.

بنابراین برعکس سال‌های 58 تا 60 «آرمان مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی پیشگامان مستضعفین ایران», هدف ما از تحلیل در باب انتخابات جدید رئیس جمهوری آمریکا، ‌«تنها ارائه تحلیل سیاسی جهت آموزش سیاسی نیروهای پیشگام مستضعفین ایران نیست» چراکه یکی از ضعف‌های «آرمان مستضعفین، ارگان عقیدتی سیاسی پیشگامان مستضعفین» در سال‌های 58 تا 60 این بود که تلاش می‌کرد تا توسط ‌«ارائه تحلیل‌های سیاسی در باب موضوعات روز، در عرصه داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی، جهت آموزش سیاسی هواداران خود بسترسازی کند» البته این کار هر چند که باعث می‌شد تا ذهنیت سیاسی هواداران تشحیذ بشود، ولی نباید فراموش کنیم که خود این موضوع باعث می‌گردید تا همین تحلیل‌های سیاسی روتین داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی برای هواداران «پیشگام مستضعفین ایران»، «به صورت یک سلسله دانستنی‌های دپو شده درآید که بسترساز و عامل اشباع و اغناء ذهنی هواداران می‌شد»؛ که خود این انبار شدن دانستنی‌ها، به جای عمل‌ساز و پراکسیس‌ساز بودن، بدل به امامزاده ذهنی می‌شد که تنها فونکسیون آن برای هوادار «آرمان مستضعفین»، متولی‌گری این امامزاده ذهنی خود بود.

به همین دلیل، «نشر مستضعفین» در هشت سال گذشته، در عرصه فرایند باز تولید «آرمان مستضعفین، به عنوان ارگان عقیدتی و سیاسی پیشگامان مستضعفین ایران» که رسالت اصلی و محوری «نشر مستضعفین» می‌باشد، از همان آغاز برونی کردن حرکت خود در خرداد 88 الی یومنا هذا، تلاش کرده است تا از آن اشتباه رویکرد «آرمان مستضعفین» در سال‌های 58 تا 60 به تحلیل‌های سیاسی جهت آموزش سیاسی هواداران خود بازنگری جدی بکند؛ یعنی «نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی، سیاسی نیروهای پیشگام مستضعفین ایران»، دیگر نه در عرصه داخلی و نه در عرصه منطقه‌ای و نه در عرصه بین‌المللی، به تحلیل سیاسی با رویکرد تحلیل برای تحلیل جهت آموزش سیاسی هواداران «پیشگام مستضعفین ایران»، نگاه نمی‌کند. بلکه به تحلیل سیاسی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه منطقه‌ای و چه در عرصه بین‌المللی تنها جهت خودآگاه‌سازی سیاسی و طبقاتی و اجتماعی، جنبش‌های چهارگانه سیاسی و اجتماعی و دموکراتیک و سوسیالیستی جامعه ایران می‌نگرد.

علیهذا، به همین دلیل است که در فرایند بازنگری و بازسازی و بازتولید «نشر مستضعفین»، نسبت به «آرمان مستضعفین»، خودآگاهی جنبش‌های چهارگانه در عرصه استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه یا تحزب‌گرایانه جنبشی، جایگزین آگاه‌سازی و آموزش سیاسی هواداران، فرایند «آرمان مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی و سیاسی پیشگامان مستضعفین ایران» شده است. هر چند که این تغییر رویکرد در فرایند بازسازی و بازنگری و بازتولید «نشر مستضعفین»، نسبت به «آرمان مستضعفین»، مورد نقد بعضی از هواداران گذشته «آرمان مستضعفین» در هشت سالی که از عمر حرکت «نشر مستضعفین» می‌گذرد، شده است.

به هر حال نباید فراموش کنیم که «تحلیل سیاسی برای تحلیل سیاسی، می‌تواند در تشکیلات آفت‌ساز بشود، آنچنانکه در تشکیلات آرمان مستضعفین، از نیمه دوم سال 59 شد». باری، این همه باعث گردیده است تا «نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی پیشگامان مستضعفین ایران، در 8 سال گذشته در راستای استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه و تحزب‌گرایانه جنبشی خود، تنها به صورت کنکریت و خاص و مشخص (نه عام و کلی) به تحلیل سیاسی در باب موضوعات داخلی و منطقه‌ای و خارجی بپردازد.» پر پیداست که تحلیل سیاسی در باب انتخابات چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا، در این نوشتار، با توجه به بازتاب‌ها و فونکسیون این انتخابات در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای و داخلی آمریکا، ‌«نمی‌تواند تحلیل برای تحلیل باشد». لذا لازم است که در این شرایط موضوع انتخابات از طرف پیشگام مستضعفین ایران مورد توجه جدی قرار بگیرد و بازتاب‌های آن در عرصه داخلی و بین‌المللی و منطقه‌ای و بخصوص در رابطه با پروژه برجام و تحریم‌های کشور ایران مورد مداقه جدی واقع شود.

ماحصل اینکه در خصوص تغییر و تحولات سیاسی و استراتژی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا، باید توجه داشته باشیم که از آنجائیکه از بعد از دو جنگ امپریالیستی بین‌الملل اول و دوم و بخصوص از بعد از فروپاشی کشور اتحاد جماهیر شوروی، جایگاه امپریالیسم آمریکا به علت دخالت‌های امپریالیستی در عرصه‌های نظامی و سیاسی و اقتصادی، چه در محدوده منطقه‌ای آن، به خصوص در منطقه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه و چه در محدوده بین‌المللی یک جایگاه تعیین کننده داشته است؛ و به همین دلیل بوده است که از بعد از دو جنگ امپریالیستی بین‌الملل اول و دوم، هر گونه جنگی که در جهان اتفاق افتاده است و هر گونه کودتای نظامی و سیاسی که در کشورهای متروپل و کشورهای پیرامونی صورت گرفته است و هر گونه بحران اقتصادی که در اقتصاد جهانی تکوین و فراگیر شده است؛ و حتی هر گونه تلورانسی که در قیمت ارزها و مواد اولیه و شاخص‌های بازار بورس کشورها صورت گرفته است، در همه اینها در طول یک قرن گذشته، به نحوی از انحاء امپریالیسم آمریکا به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخالت داشته است.

برای نمونه می‌توانیم از«‌ کودتا بر علیه تنها دولت دموکراتیک و قانونی تاریخ ایران، یعنی دولت دکتر محمد مصدق اشاره کنیم» که توسط امپریالیسم آمریکا با همکاری امپریالیسم انگلیس و دربار پهلوی و ارتجاع مذهبی حوزه فقاهتی ایران به انجام رسید؛ و توسط این کودتا بود که در 63 سالی که از وقوع آن می‌گذرد، ملت نگون‌بخت ایران علاوه بر همه هزینه‌های اقتصادی و سیاسی که بابت این کودتا پرداخت کرده است، توسط این کودتا در طول 63 سال گذشته، گرفتار یک مناسبات وابسته ویرانگر سرمایه‌داری، توسط پروژه رفرم ارضی کندی – شاه شده است؛ و توسط این کودتا بود که در ‌«خلاء آلترناتیو دموکراتیک» ارتجاع مذهبی از سال42 توانست به عنوان آلترناتیو رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی دوم، وارد کارزار سیاست و حکومت بشود که خروجی نهائی آن، رژیم مطلقه فقاهتی شد که مدت 37 سال است که حرث و نسل این ملت نگون‌بخت را به چالش کشیده است و مخوف‌ترین استبداد تاریخ بشر، در لباس و قبای مذهب و سنت و فقه به این ملت نگون‌بخت تحمیل کرده است.

توسط این کودتا بود که ملت محروم ایران از تجربه دموکراسی در مدت 63 گذشته محروم ماند؛ و توسط این کودتا بود که اقتصاد نفتی و رانتی، توانست برای مدت 63 سال بر اقتصاد ملی ایران سلطه پیدا کند و مانند یک سرطان، این اقتصاد نفتی و رانتی توانست در 63 سال گذشته، اقتصاد ملی مردم نگون‌بخت ایران را به فراموش خانه تاریخ بسپارد؛ و توسط این کودتا بود که جامعه مدنی در ایران که برای اولین بار در تاریخ ایران توسط دولت دکتر محمد مصدق از بالا به پائین در حال تکوین و شکل‌گیری بود، نابود کرد؛ و توسط این کودتا بود که اقتصاد ایران به عنوان یک زائده در خدمت تأمین نیروی کار ارزان و تأمین مواد اولیه ارزان و بازار فروش کالاهای اقتصاد امپریالیست آمریکا درآمد؛ و توسط این کودتا بود که دسپاتیزم و دیکتاتوری و استبداد و نظام‌های رنگارنگ توتالیتر دو باره به جامعه ایران برگشت.

توسط این کودتا بود که جنبش‌های تازه تکوین یافته و رو به اعتلای کارگری و دانشجوئی و دموکراتیک جامعه ایران سرکوب گردید؛ و توسط این کودتا بود که جنبش سیاسی ایران از عرصه مبارزه تحزب‌گرایانه و سازمان‌گرایانه دموکراتیک به طرف استراتژی چریک‌گرائی و ارتش خلقی پناه برد، همان فاجعه‌ای که مدت نیم قرن است که بین جنبش سیاسی ایران و جامعه ایران دیوار چین ایجاد کرده است؛ و توسط این کودتا بود که امید رو به اعتلای دموکراسی‌خواهی و عدالت‌طلبانه مردم ایران، به یاس بدل شد و این یاس از دستیابی به آرمان‌های دموکراسی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه مردم ایران باعث گردید تا شرایط جهت ظهور هیولای رژیم مطلقه فقاهتی و اسلام فقاهتی و اسلام ولایتی فراهم بشود؛ و توسط این کودتا بود که بورژوازی ملی در عرصه تاریخ اقتصادی سیاسی ایران بدل به یک اسطوره گردید.

ادامه دارد