در حاشیه پالتاکی دوازدهم: برای ادامه پالتاکی

پالتاکی پُلمیکی یا پالتاکی تریبونی و دیالوگی؟

پالتاکی ترویجی یا پالتاکی تبلیغی و تهییجی؟

از آنجائیکه موضوع اصلی و محوری جلسه دوازدهم پالتاکی، (با اینکه طبق برنامه از پیش تعیین شده مدیر پالتاکی، موضوع محوری جلسه دوازدهم سرمقاله شماره آخر نشر مستضعفین، یعنی "آب‌های آلوده به کوسه دوباره طغیانی شده‌اند" تعیین شده بود، ولی در ضمن بررسی و نقد این سرمقاله در جلسه دوازدهم پالتاکی) موضوع "موجودیت و استمرار پالتاکی" بود (که از طرف یکی از اصحاب ثابت پالتاکی مطرح گردید و در پاسخ به او مدیر پالتاکی اعلام کرد که در دو جلسه دیگر موضوع "ضرورت استمرار کار پالتاکی و آسیب‌شناسی آن" در دستور کار خود پالتاکی قرار می‌گیرد) به همین دلیل گرچه در جلسه دوازده پالتاکی، ضمن نقد آخرین سرمقاله نشر مستضعفین، مسائل محوری مهمی مطرح گردید، که ما کوشیدیم در میزگرد مستضعفین، تحت عنوان پاسخ به سوال‌های رسیده، در این شماره به نقل و تبیین آنها بپردازیم، شاید نامناسب نباشد که داوری کنیم "که مهمترین موضوعی که در جلسه دوازدهم پالتاکی مطرح گردید و بیش از موضوع محوری خود پالتاکی (که نقد سرمقاله آخرین شماره نشر مستضعفین بود) دارای اهمیت می‌باشد، موضوع آسیب‌شناسی پالتاکی و ضرورت استمرار حیات پالتاکی است."

 

البته هر چند طبق گفته مدیر پالتاکی، قرار است که در جلسه چهاردهم پالتاکی، این موضوع به‌صورت مستقل مورد چکش‌کاری اصحاب پالتاکی قرار گیرد، (و قطعاً هر تصمیمی که اصحاب پالتاکی در این رابطه به‌صورت دموکراتیک اتخاذ کنند مورد تائید ما هم می‌باشد) با همه این احوال بر خود واجب دیدیم که قبل از جلسه چهاردهم پالتاکی، پیشاپیش جهت تشحیذ ذهن و بارور شدن جلسه چهاردهم پالتاکی، به آسیب‌شناسی پروسس گذشته پالتاکی و طرح نکته و نظرات خودمان در این رابطه بپردازیم. "شاید خود این برگ سبزی باشد تحفه درویش"، لذا در این رابطه است که در عرصه آسیب‌شناسی پالتاکی، "جهت اینکه آب را از سرچشمه‌ها پاک کنیم" ابتدا به طرح ضرورت تکوین پالتاکی توسط اصحاب پالتاکی و بخصوص مدیر پالتاکی می‌پردازیم، چراکه معتقدیم که مهمترین عاملی که استمرار حیات یک حرکت سیاسی و اجتماعی را بیمه می‌کند، فهم علمی ضرورت تکوین و پیدایش آن حرکت است.

به عبارت دیگر تا زمانیکه "ضرورت تکوین و پیدایش یک حرکت تدوین و تبیین نگردد، نمی‌توان در باب استمرار حیات آن حرکت داوری و قضاوت تاریخی یا تئوریک کرد" و به همین دلیل برعکس آن، اگر بخواهیم در باب حرکت‌های اجتماعی یا سیاسی یا تاریخی که در بستر زمان توانسته‌اند استمرار پیدا کنند، یا نتوانسته‌اند استمرار پیدا کنند، به داوری و قضاوت علمی و تئوریک بپردازیم، "باید قبل از هر چیز جهت علت‌یابی موضوع به سراغ ضرورت پیدایش و ظهور و تکوین آن حرکت برویم."

شاید بهتر باشد که اینچنین داوری کنیم که "امکان ندارد یک حرکت هر چند هم که بزرگ باشد، و یا هر چند هم که خرد باشد، بتواند در عرصه زمان استمرار پیدا کند، مگر اینکه آن حرکت پاسخی بوده باشد بر نیاز و ضرورت اجتماعی و سیاسی و تاریخی زمان تکوین خودش". به‌عنوان مثال اگر خواستیم در باب ضرورت استمرار حیات چهارده قرنه اسلام تاریخی به داوری بنشینیم، باید به جای اینکه دنبال معجزه بودن کلام قرآن باشیم، معجزه حرکت پیامبر اسلام را در قرن هفتم میلادی (که از نظر عبدالرحمن بن خلدون تونسی فیلسوف و جامعه‌شناسی و متکلم و مورخ قرن هشتم هجری، معجزه بزرگ پیامبر اسلام الفت و پیوند دادن بین جوامع و قبائل وحشی عربستان در عصر خودش بوده است) کشف کنیم. چرا که پیامبر اسلام نیامد، تا مثلاً با معجزه شق القمر و شقه کردن کره ماه و قرار دادن آن در اطراف گردن خود، و یا رفتن به کرات آسمانی توسط اسب براق در شب معراج، مشکل بشر را حل نماید، بلکه بالعکس هنر ماندگاری اسلام و قرآن آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی می‌گوید در این بود که "پیامبر اسلام با دو شعار توحید و عدالت در چارچوب نبوت خود، می‌خواست بزرگترین گم شده بشریت را به آنها ارزانی نماید" و در همین رابطه است که برای تبیین علت پایداری و استمرار حرکت پیامبر اسلام در عرصه زمان و تاریخ چهارده قرن گذشته باید به جای اینکه مانند اسلام دگماتیسم یا اسلام روایتی و اسلام فقاهتی و شفاعتی و ولایتی به دنبال معجزه‌های غیر واقعی برویم، ببینیم حرکت پیامبر اسلام در قرن هفتم "در پاسخ به کدامین سؤال و نیاز جامعه بشری بوده است" و امروز اسلام او آیا می‌تواند به سوالی یا نیازی از بشریت امروز پاسخگو باشد؟

قطعاً اگر نتواند این اسلام پاسخگوی نیاز امروز بشر باشد، به درد موزه‌ها و حوزه‌های فقهی و فقاهتی می‌خورد. چراکه "حیات اجتماعی و تاریخی اسلام در گرو آن است که این اسلام بتواند پاسخی به سؤال و نیاز امروز بشر بدهد". البته هر چند مثال ما در رابطه با یک حرکت سترگ و فربه مانند استمرار حیات اسلام تاریخی می‌باشد که هرگز قابل مقایسه با حرکتی مثل پالتاکی نیست، ولی هدف ما از ذکر این مثال برای این بود، تا در برابر مخاطب خود به این قضاوت و داوری بپردازیم، که رمز فنا و بقاء حرکت‌های اجتماعی و تاریخی در چارچوب ضرورت تکوین آنها قابل تبیین می‌باشد و در این داوری دیگر فاصله‌ای بین حرکت‌های بزرگ و کوچک وجود ندارد.

علی هذا، با این نگاه و با این رویکرد است که "می‌توانیم در باب پالتاکی به داوری بپردازیم". به عبارت دیگر، با این سیاق است که در تبیین ضرورت ظهور و تکوین پالتاکی می‌توان گفت، هدف از پالتاکی، "تکیه بر مکانیزم زنده دیالوگی یا بیانی، در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین می‌باشد". چراکه یکی از خودویژگی‌های اکثریت جامعه امروز ایران، "شفاهی بودن روش فهم و شناخت آنها است" لذا همین خودویژگی شفاهی بودن روش فهم و شناخت اکثریت جامعه امروز ایران، باعث گردیده است، تا اکثریت جامعه امروز ایران با اینکه به‌صورت فراگیر با فضای مجازی و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در تماس می‌باشند، نسبت به رسانه‌های ماهواره‌ای اعم از صدائی و سیمائی بیشتر وابستگی داشته باشند و آن منابع، بیشتر آبشخور تأمین کننده آگاهی برای آنها باشد، تا منابع کتبی و تکستی، (حتی در عرصه فضای مجازی).

در نتیجه اکثریت جامعه ایران جهت کسب آگاهی، بیش از آنکه به دنبال منابع تکستی و کتبی باشند، حتی در شبکه‌های اجتماعی، به دنبال منابع صدائی یا صوتی و تصویری هستند. پر پیداست که، این موضوع نه نفی کننده و کم بهاء دادن به فعالیت تکستی و نوشتاری و کتبی عزیزان در عرصه شبکه‌های اجتماعی اعم از نشر و پیشگام و دانشجویان و کارگران و زنان می‌باشد و نه منافاتی با این دارد، که اکثریت جامعه ایران از طریق شبکه‌های اجتماعی با هم دیالوگ آزاد می‌کنند، بلکه تنها تکمیل کننده این موضوع می‌باشد و آنچنانکه قبلاً هم مطرح کردیم، یکی از عوامل اصلی فراگیر شدن حرکت شریعتی در سال‌های 48 تا 51 که اوج اعتلای حرکت آگاهی‌بخش شریعتی بوده است، "برخورداری شریعتی از هنر تبلیغ و ترویج کلامی توسط کنفرانس‌ها و سخنرانی‌هایش بود." آنچنانکه حتی امروز که 45 سال از تعطیلی ارشاد شریعتی می‌گذرد، "قدرت آگاهی‌رسانی نوارهای شریعتی در رابطه با جامعه شفاهی امروز ایران، بیشتر از کتاب‌های او می‌باشد." (هر چند تیراژ کتاب‌های شریعتی حتی پس از 45 سال که از تعطیلی ارشاد و وفاتش می‌گذرد، در داخل کشور، بیش از تمامی کتاب‌های موجود می‌باشد).

علی ایحال در این رابطه است که می‌توانیم این داوری در اینجا بکنیم، "که مهمترین خلاء مکانیزم آگاهی‌رسانی جریان‌های طرفدار شریعتی در 40 سال گذشته و در رأس آنها آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین در مقایسه با حرکت 3 ساله ارشاد شریعتی، همین خلاء هنری و صوتی و تصویری می‌باشد." فراموش نکنیم که شریعتی در همین دوران اندک کمتر از سه ساله حرکت آگاهی‌بخش خود در ارشاد منهای هنر کلامی و قلمی که خودش در حد اساطیر خدایان یونان داشت، می‌کوشید که از تمامی مکانیزم‌های هنری اعم از اسلاید و تئاتر و فیلم در حد پیشرفت زمان خودش، "جهت آگاهی‌رسانی به توده‌های جامعه ایران استفاده نماید."

بر این مطلب بیافزائیم که شریعتی اولین کسی بود که "تئاتر و موسیقی و فیلم وارد مکان‌های مقدسی مثل حسینیه و مسجد که تا آن زمان تنها توسط روحانیت فقاهتی در طول هزار ساله گذشته استفاده برای سینه‌زنی و قمه‌زنی و حداکثر نماز جماعت می‌شد، کرد". به همین دلیل "در طول 40 سال گذشته حرکت جریان‌های هوادار شریعتی و در رأس آنها آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین پیوسته از این خلاء صدائی و تصویری در عرصه آگاهی‌رسانی به جامعه شفاهی ایران در رنج بوده‌اند." طبیعی است که با تولد «سوتک» و «پالتاکی» در این رابطه جریان‌های پیرو این نحله به این امیدواری دست یافتند که این گونه مکانیزم‌ها آغازی باشد تا در پروسس کمالی خود بتواند آن خلاءهای جبران‌ناپذیر صوتی و تصویری پر نماید.

پر پیداست که "هر گونه اخبار کسل کننده و یأس‌آور در این رابطه می‌تواند چراغ نیم روشن این آرزو را در دل جریان‌های پیرو این نحله خاموش نماید." البته سختی کار اصحاب "سوتک" و "پالتاکی" را در این رابطه نباید نادیده بگیریم، چراکه این اصلی تغییرناپذیر است که "ایجاد راهی نو برای حرکتی نو تنها با سرمایه ایثار و گذشت از همه چیز ممکن می‌باشد." آنچنانکه قرآن در این رابطه می‌فرماید:

«لن تنالوا آلبر حتی تنفقوا مماتحبون وماتنفقوا منشی ء فان الله به علیم - به نیکی و بر نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه که در زندگیتان بیشتر دوست دارید، ایثار کنید. البته خداوند به ایثار شما آگاه است" (آل عمران – آیه 92) جا دارد در این رابطه کوشش عزیزان پالتاکی مورد چکش‌کاری مجدد قرار دهیم و در این رابطه داوری خودمان به‌عنوان برگ سبزی تحفه درویش تقدیمان عزیزان بکنیم، باشد که قبول افتد و در نظر آید. چراکه "اگر مدیریت پالتاکی و اصحاب گرانمایه و گرانسنگ ثابت پالتاکی در این مدت 12 جلسه پالتاکی نتوانسته‌اند به این نیاز مهم حرکت به‌صورت صد در صد دست پیدا کنند (به مصداق "مالا یدرکه کله لا تترک کله" و "اگر به صد نرسیده‌ایم نباید همین پنجاه را هم فدای صد بکنیم") نباید فراموش کنیم که خود پالتاکی در این 12 جلسه، "به‌صورت یک فرایند در استراتژی آگاهی‌بخش شریعتی یک حرکت نو بود". هر چند که دارای کم و کاست فراوانی هم می‌باشد.

مهم‌ترین ضعف پالتاکی در این رابطه، "عدم نشر و انتشار صوتی و زنده این دستاوردها، بعد از جلسات پالتاکی یعنی پس از اصلاح آنها، در سایت پیشگام و سایت نشر و سایت کارگران و دانشجویان و زنان می‌باشد". بر این مطلب بیافزائیم که از نظر ما "ارزش پالتاکی به کیفیت پُلمیک جلسات وابسته است، نه به کمیت تعداد افراد شرکت کننده در پالتاکی". چرا که این امر جبری خواهد بود که هر چه تعداد افراد شرکت کننده در پالتاکی بیشتر باشد، از آنجائیکه مدیریت آن برای مدیر پالتاکی سخت‌تر می‌گردد و افراد شرکت کننده نیروی کمی خواهند شد، همین موضوع باعث می‌گردد، تا رفته رفته پالتاکی از رسالت خودش فاصله بگیرد و به مطالب حاشیه‌ای بپردازد. در همین رابطه بد نیست که به این ضعف مهم پالتاکی هم اشاره کنیم و آن "عدم توان راحت تماس افراد در داخل کشور با مدیریت پالتاکی در ضمن نشست‌ها می‌باشد". البته مدیریت پالتاکی باید در رابطه با این ضعف فکر اساسی بکند. بخصوص که قرار است در مقابله با اینترنت حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی، " به‌زودی اینترنت ماهواره‌ای در داخل کشور که غیر قابل کنترل برای جریان راست پادگانی تحت هژمونی سپاه می‌باشد عرضه بشود."

بد نیست در همین جا به این نکته هم اشاره‌ای کنیم که در صورتی که مدیریت پالتاکی و اصحاب پالتاکی بخواهند در چارچوب پالتاکی به مخاطبین بیشتر حضوری جهت انجام دیالوگ مستقیم دست پیدا کنند، می‌توانند در کنار "جلسات پالتاکی کنفرانس‌های پالتاکی آزاد ترتیب بدهند" که صد البته "کنفرانس‌های پالتاکی، با جلسات پُلمیک پالتاکی متفاوت می‌باشند". و هرگز نباید "آفتابه خرج لحیم بشود" چراکه موضوع پالتاکی فعلی که در 12 جلسه قبلی به انجام رسیده است "پُلمیک پالتاکی است نه دیالوگ پالتاکی" بنابراین اگر در آئین نامه عملی پالتاکی، این مرزبندی موضوعی به صراحت روشن نشود، نمی‌توان به رسالت پالتاکی دست پیدا کرد. چرا که بین "پالتاکی پُلمیک" با "پالتاکی دیالوگی و پالتاکی تریبونی" از فرش تا عرش فاصله وجود دارد.

به این ترتیب که "در پالتاکی پُلمیکی موضوع و رسالت کار پالتاکی ترویج است نه تهییج و تبلیغ" برعکس "رسالت پالتاکی دیالوگی و پالتاکی تریبونی تبلیغ و تهییج می‌باشد نه ترویج، که تنها در انحصار پالتاکی پلمیکی می‌باشد." پر پیداست که "اگر بپذیریم که رسالت پالتاکی پُلمیکی ترویج می‌باشد نه تبلیغ و تهییج، طبیعی است که وظیفه اصلی پالتاکی پُلمیکی تولید فکر و برنامه و اندیشه است نه تبلیغ فکر و برنامه و اندیشه." و صد البته اگر پالتاکی پُلمیکی فعلی نتوانسته است در طول 12 جلسه قبلی در این رابطه گام‌های بلندی بردارد، به این دلیل بوده است که "پالتاکی صورت پراگماتیسم و روزمره پیدا کرده است."

بی‌شک اگر پالتاکی می‌توانست از قبل، "با استراتژی مشخص پالتاکی پُلمیکی، نه پالتاکی دیالوگی حرکت نماید، دستاوردهای بهتری از آنچه تا کنون برای ما آورده است، به دست می‌آورد." فراموش نکنیم که "یکی از ضعف‌های گذشته پالتاکی در پروسه 12 جلسه‌ای خود تغییر موضوعات جلسات از صورت کنکریت و سیاسی به‌صورت عام و کلی و مجرد بود". که این امر خود "باعث سکتاریست پالتاکی گردید". هر چه موضوعات پالتاکی زنده‌تر به روزتر و سیاسی‌تر باشد ارزش پالتاکی بیشتر می‌گردد.

باید بپذیریم که یکی از ضعف‌های عام و کلی هواداران شریعتی مجرداندیشی و کلی‌نگری و کویری‌گرائی و صوفی‌منشی و غیره می‌باشد. همین مرض و بیماری که در سال 59 و سال 60 باعث گردید تا به‌صورت یک بحران فراگیر تمامی تشکیلات آرمان مستضعفین در تهران و شهرستان‌ها دود شود و به آسمان برود. سمپات و هوادار آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین باید بپذیرد که برای او و برای ابوذر مهمتر از هر چیز کاخ سبز معاویه و اختلاف طبقاتی جامعه عثمان و بی‌عدالتی سیاسی و اقتصادی و معرفتی حاکم بر جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند. ابوذر و سمپات آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین نباید در ربذه عثمان به صوفی‌گری و فیلسوفی، خود را مشغول کند.

ماحصل اینکه اصحاب گرانمایه پالتاکی و مدیریت محترم پالتاکی باید توجه داشته باشند که،

اولاً پالتاکی را پالتاکی پُلمیکی تعریف کنند.

ثانیاً معتقد باشند که رسالت پالتاکی پُلمیکی ترویج است نه تبلیغ.

ثالثاً باور کنند که رسالت ترویجی پالتاکی پُلمیکی علاوه بر نقد و چکش‌کاری و آشپزی اندیشه‌های آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین در مؤلفه‌های مختلف تئوریک و تشکیلاتی و استراتژی و تاکتیک و مواضع سیاسی آن، تولید فکر در ادامه اندیشه آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین می‌باشد که جزء وظایف آنها است.

لذا در این رابطه است که اصحاب نشر مستضعفین و آرمان مستضعفین خود را مسئول و موظف می‌دانند تا اندیشه‌های پالتاکی و تمامی مباحث مطرح شده در جلسات پالتاکی را مورد بازشناسی مجدد قرار دهند و دستاوردهای تئوریک و تجربی پالتاکی را در عرصه بازتولید اندیشه‌های نشر مستضعفین و آرمان مستضعفین جزء اندیشه‌های خود قرار دهند. آنچنانکه در 12 جلسه گذشته پالتاکی ما بر این سیاق عمل کردیم و در نوک پیکان کارهای نظری و تئوریک خود بازفهمی و حفاری جلسات پالتاکی قرار دادیم. تحلیل‌های جلسات 12 گانه پالتاکی گواه ما در این رابطه می‌باشد.

بنابراین اصحاب آرمان مستضعفین و نشر مستضعفین هرگز خود را موظف به تماشاگری یکطرفه جلسات پالتاکی نمی‌بینند و در این مدت تلاش کردیم تا همگام با اصحاب پالتاکی ما هم بازی‌گری کنیم تا پروژه پالتاکی بتواند هر چه بیشتر بارورتر بشود.

رابعاً اگر پالتاکی را، پالتاکی پُلمیکی تعریف کردیم و رسالتش را ترویجی دانستیم، دیگر نباید به این بیاندیشیم که چرا پالتاکی محدود به اصحاب پالتاکی شده است، بلکه باید فکر و ذکر ما به جای کمیت‌گرائی به محتوا و دستاوردهای تئوریک و تجربی پالتاکی باشد.

خامسا اینکه گفته شده است که در جلسه چهاردهم پالتاکی باید به مکانیزم‌های بهتر اندیشید، حرفی درست است، "ولی نباید فراموش کرد که هرگز نقد، قابل معامله با نسیه نیست". لذا تا زمانیکه نقدی بهتر که توان انجام بهتر رسالت پالتاکی دارد، آماده نشود، باید جهت تقویت همین پالتاکی گام برداریم.

تجربه "سوتک" به ما یاد داد که با تعطیلی نقد نمی‌توان امیدی به نسیه داشته باشیم. فراموش نکنیم که همیشه در عین رانندگی و شنا کردن است که راننده و شناگر می‌تواند به ضعف‌های خود آگاهی پیدا کنند و حرکت و مبارزه اجتماعی مانند هواپیمائی است که در حین پرواز باید به ترمیم ضعف‌های خود بپردازد و به همین دلیل معلم کبیرمان شریعتی در تبیین وقوف در حج، می‌گفت: "وقوف غیر تعطیلی و سکون است، وقوف یعنی بازشناسی در عرصه حرکت برای بازتولید بهتر بعدی."

موفق باشید