اگر «کودتای 28 مرداد 32» اتفاق نمی‌افتاد

مصدق خوب می‌دانست که مبانی جامعه مدنی، جنبش‌های چهارگانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری و سیاسی هستند، و تا زمانیکه جامعه مدنی از ارگان‌های دستوری بالائی‏ها به طرف جنبش‌های چهارگانه پائینی‏های جامعه، جاری و ساری نشود، جامعه مدنی پایدار حاصل نمی‌شود. اما از آنجائیکه این جنبش‌های چهارگانه جامعه ایران در دهه 20 نتوانستند به صورت دموکراتیک، دموکراسی را در شکل فراگیر آن در جامعه ایران تجربه کنند، همین ضعف ساختاری جامعه مدنی و جنبش‌های چهارگانه در جامعه ایران دهه 20 باعث گردید تا مصدق در دوران دولت خود، جهت پر کردن این خلاءها به جای اینکه مانند گذشته از پائین توسط جنبش‌ها به خصوص جنبش کارگری حرکت نماید، از طریق نهادینه کردن قانونی این نهادها وارد کارزار و عمل بشود.

 

صد افسوس و هزار افسوس که در آن دوران تندپیچ تاریخ ایران به علت عدم همکاری جریان‌های پیشرو سیاسی، به خصوص شاخه مارکسیست آن تحت رهبری حزب توده، این حرکت نهادینه کردن نهادهای جامعه مدنی توسط دکتر محمد مصدق نتوانست به جنبش‌های چهارگانه پائینی جامعه ایران سرازیر شود. چراکه در شرایطی که دکتر محمد مصدق مشغول نهادینه کردن نهادهای جامعه مدنی در شهر و روستاهای ایران بود، جنبش‌های اجتماعی ایران از جنبش کارگری تا جنبش‌های دموکراتیک که تحت هژمونی حزب توده بودند، همگی بر علیه مصدق وارد کنشگری سیاسی شده بودند و همین امر باعث گردید تا این جنبش‌های چهارگانه جامعه ایران، نتوانند در چارچوب پروسس نهادینه کردن نهادهای جامعه مدنی، توسط دکتر محمد مصدق به صورت پایدار نهادینه شوند.

در نتیجه، خروجی نهائی این امر آن شد که نه تنها جامعه ایران نتوانست در دوران دکتر محمد مصدق به جامعه مدنی پایدار دست پیدا کند و جامعه مدنی در ایران نتوانست بر مبانی جنبش‌های چهارگانه کارگری و دموکراتیک اعم از دانشجوئی و زنان و کارمندان و دانش‏آموزان و جنبش اجتماعی استوار بشود، بلکه مهم‌تر از همه این‌ها اینکه همین خلاء جامعه مدنی جنبشی پایدار در دوران دکتر محمد مصدق باعث گردید تا ارتجاع مذهبی و تشکیلات سنتی اسلام فقاهتی تحت رهبری ابوالقاسم کاشانی بتوانند از این خلاء در دوران دکتر محمد مصدق استفاده کنند و مانند مشروطیت اول، برای بار دوم رهبری جنبش اجتماعی مردم ایران را غصب نمایند و همین غصب رهبری جنبش اجتماعی توسط چهره‏هائی مانند کاشانی و غیره بود که با پیوند با دربار و امپریالیسم جهانی شرایط جهت کودتای 28 مرداد بر علیه مصدق فراهم کرد.

البته داوری ما در این رابطه بر این امر قرار دارد که کودتای 28 مرداد 32 بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ ایران می‌باشد و عظمت آن حتی از حمله مغول به ایران بیشتر بوده است. چراکه توسط این کودتا (که با هم دستی ارتجاع مذهبی تحت رهبری ابوالقاسم کاشانی و دربار کودتائی پهلوی دوم و امپریالیسم جهانی انگلیس و آمریکا صورت گرفت) جامعه ایران نخستین دولت دموکراتیک و ملی خود را از دست داد و و با از دست دادن دولت دموکراتیک و ملی دکتر محمد مصدق، جامعه ایران از نخستین بستر تاریخی جهت تجربه دموکراسی محروم گردید.

اگر کودتای 28 مرداد 32 با هم دستی ارتجاع مذهبی به رهبری کاشانی و دربار و امپریالیسم انگلیس و آمریکا صورت نمی‌گرفت، جامعه ایران در این شرایط علاوه بر اینکه می‌توانست به توسعه اقتصادی پایدار مانند چین و هند دست پیدا کند پتانسیل آن را داشت که به موازات آن به توسعه سیاسی و جامعه مدنی پایدار دست پیدا کند و دستیابی به توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی باعث می‌شد، تا دیگر ما مانند 37 سال گذشته شاهد تجربه مخوف‌ترین رژیم مطلقه فقاهتی نشویم. بنابراین داوری نهائی ما در این رابطه بر این امر قرار دارد که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر جامعه امروز ایران معلول شکست دو پروژه توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی پایدار دکتر محمد مصدق توسط کودتای 28 مرداد 32 در چارچوب پیوند بین ارتجاع مذهبی به رهبری کاشانی و دربار و امپریالیسم جهانی انگلیس و آمریکا بوده است.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد ما امروز صاحب جامعه مدنی پایه‏دار در ایران بودیم.

اگر کودتای 28 مرداد 32 بر علیه دولت دکتر محمد مصدق اتفاق نمی‌افتاد ما امروز صاحب توسعه پایه‏دار اقتصادی و سیاسی در جامعه ایران بودیم.

اگر کودتای 28 مرداد 32 بر علیه دولت دکتر محمد مصدق اتفاق نمی‌افتاد جامعه امروز ایران جامعه‏ای مجرب به 65 سال تجربه دموکراسی می‌بود.

اگر کودتای 28 مرداد 32 بر علیه دکتر محمد مصدق توسط ارتجاع مذهبی به رهبری کاشانی و دربار و امپریالیسم انگلیس و آمریکا اتفاق نمی‌افتاد ما امروز شاهد حاکمیت اسلام دگماتیسم فقاهتی بر باور مردم ایران نمی‌بودیم.

اگر کودتای 28 مرداد 32 بر علیه دولت دکتر محمد مصدق اتفاق نمی‌افتاد جنبش کارگری ایران در جامعه امروز ایران، نه تنها می‌توانست در نوک هرم جامعه مدنی ایران قرار گیرد و نه تنها می‌توانست رهبری جنبش‌های چهارگانه جامعه مدنی ایران را در دست داشته باشد و نه تنها می‌توانست صاحب سندیکا و اتحادیه سراسری مستقل خود باشد، بلکه مهم‌تر از همه اینکه جنبش کارگری ایران می‌توانست مانند دهه 20 کارگران صنعت نفت ایران، رهبری مبارزه رهائی‏بخش کشورهای پیرامونی را در دست گیرد.

اگر کودتای 28 مرداد 32 بر علیه دکتر محمد مصدق انجام نمی‌گرفت، امروز شاهد حاکمیت مخوف‌ترین دیکتاتوری تاریخ بر جامعه ایران نبودیم.

اگر کودتای 28 مرداد 32 بر علیه دولت دکتر محمد مصدق اتفاق نمی‌افتاد جامعه امروز ایران می‌توانست به عنوان پیشقراول کشورهای توسعه یافته سیاسی و اقتصادی در کشورهای پیرامونی باشد.

اگر کودتای 28 مرداد 32 بر علیه دولت دکتر مصدق با هم دستی ارتجاع مذهبی به رهبری ابو القاسم کاشانی و دربار پهلوی و امپریالیسم آمریکا و انگلیس اتفاق نمی‌افتاد، جامعه امروز ایران گرفتار دوران گذار از سنت به مدرنیته نمی‏بود.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، جامعه امروز ایران گرفتار بحران‌های فراگیر، اقتصادی و ساختاری و اجتماعی و طبقاتی و حتی محیط زیست نمی‌بود.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر خبری از 15 خرداد 42 و تز ولایت فقیه خمینی و انقلاب فقاهتی 57 و رژیم مطلقه فقاهتی 37 گذشته جامعه ایران نمی‌بود.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر خبری از چریک‏گرائی دهه 40 که الی زماننا هذا در حال هزینه گرفتن از جامعه ایران می‌باشد، نمی‌بود.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر نیازمند به رفرم ارضی و اصلاحات فرمایشی سال 42 تزریق شده از جانب کندی و پروژه‏های ناتمام امپریالیست جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا که بسترساز تکوین سرمایه‏داری وابسته امروز ایران شده است، نمی‌بودیم.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر پروژه حاکمیت روحانیت فقاهتی بر سرنوشت مردم ایران در 37 سال گذشته اتفاق نمی‌افتاد.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، سرمایه‏داری کمپرادور یا وابسته که مدت بیش از 50 سال است بر اقتصاد ایران حکومت می‌کند، توسط امپریالیسم جهانی نمی‌توانست تکوین پیدا کند.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر جنگ خانمانسوز رژیم مطلقه فقاهتی با حزب بعث عراق و صدام حسین، که در چارچوب شعار صدور انقلاب خمینی تکوین پیدا کرد و بیش از هزار میلیارد دلار همراه با میلیون‏ها کشته و زخمی برای مردم نگون‏بخت ایران ضرر و زیان به بار آورد، اتفاق نمی‌افتاد.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، جنگ‌های نیابتی فعلی در منطقه خاورمیانه، اعم از سوریه و عراق و یمن و لبنان و غیره که در چارچوب استراتژی هژمونی طلبانه رژیم مطلقه فقاهتی در منطقه و تضاد با تسنن دولتی تحت هژمونی رژیم ارتجاعی عربستان سعودی تکوین پیدا کرده است، شکل نمی‌گرفتند.

اگر کودتای 28 مرداد اتفاق نمی‌افتاد، دیگر پروژه بی حاصل و خانمانسوز هسته‏ای رژیم مطلقه فقاهتی، که در چارچوب تثبیت حاکمیتش در برابر تجاوزات امپریالیستی و کسب جایگاه استراتژیک در منطقه خاورمیانه با صرف صدها میلیارد دلار از سرمایه‏های نفتی مردم نگون‏بخت ایران انجام گرفت، اتفاق نمی‌افتاد.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر نسل‏کشی زندانیان سیاسی تابستان سال 67 با فتوای خمینی اتفاق نمی‌افتاد.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر بحران طبقاتی جامعه ایران که معلول حاکمیت طبقه متوسط جدید بر طبقه کارگر ایران می‌باشد، اتفاق نمی‌افتاد.

اگر کودتای 28 مرداد 32 اتفاق نمی‌افتاد، دیگر کودتای فرهنگی بهار 59 که بسترساز قلع و قمع سخت‏افزاری و نرم‏افزاری جنبش دانشجوئی ایران شد، اتفاق نمی‌افتاد.

بنابراین جای تعجب نیست که چرا بعد از کودتای 28 مرداد پس از ورود نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران جهت میوه چینی از درخت کودتا، او به اولین کسی که در این رابطه دست مریزاد گفت، ابوالقاسم کاشانی بود، همچنین جای تعجب نیست نخستین کسی که به شاه فراری بازگشته به دربار تبریک گفت، بروجردی بود، باز جای تعجب نیست که چرا محمد تقی فلسفی بعد از کودتا در رد مصدق اعلام می‌کرد، که مورچه‌ها هم شاه دارند، چرا ما نداشته باشیم.

به همین ترتیب جای تعجب نیست که چرا در سال 59 در جریان نقد جبهه ملی به لایحه قصاص، خمینی از مصدق با عبارت «مردک کافر» یاد می‌کند و فتوای تکفیر خاک مصدق را هم می‌دهد، باز بر این می افزائیم که جای تعجب نیست که چرا رژیم مطلقه فقاهتی در طول عمر 37 سال حاکمیت دسپاتیزم خود، حتی رفتن بر سر خاک مصدق، بنیانگذار ایران مدرن و دموکراتیک را جرم می‌داند، از کوچک‌ترین مراسم برای مصدق وحشت می‌کند و حاضر نیست حتی نام یک کوچه هم در کشوری که صاحب اصلی آن مصدق است، به نام مصدق بگذارند، «چراکه نام مصدق یادآور پدر ایران دموکراتیک و مدرن می‌باشد، همچنین نام مصدق نقد حکومت‏های استبدادی و توتالیتر است و نام مصدق نفی کنند فقه حکومتی است

والسلام