شهادت امام علی، امام العارفین، امام المتقین، امام المهاجرین، امام المجاهدین، امام الصدیقین، امام الصالحین، امام المستضعفین، بر همه ره پویان راه آگاهی و آزادی و عدالت و انسانیت تسلیت عرض می نمائیم
ای علی که جمله عقل و دیدهای
تو ترازوی احد خو بودهای / هم نگین بر ختم مرسل بودهای
محرم رازی، با ما راز گوی / آنچه میدانی زحق خود باز گوی
منکر حق نزد ملا کافر است / منکر خود نزد تو کافرتر است
طلسم علم حاضر را شکستی / ربودی دانه و دامش گسستی
خدا داند که مانند به راهیم / به نار او چه بی پروا نشستی
چو خود را در کنار تو کشیدم / به نور تو مقام خویش دیدم
در این دیر، از کلام خطبههایت / جهان عشق و مستی آفریدم
دل ملا گرفتار غمی نیست / نگاهی هست در چشمش، نمی نیست
از آن بگریختم از مذهب او / که در ریگ فقاهت زمزمی نیست
نه با ملا نه با صوفی نشینیم / تو میدانی نهانیم ما نه اینیم
نویس الله بر لوح دل ما / که او را صد کتاب است در دل ما
مسلمانان به خویشان در ستیزند / به جز نقش دوئی بر دل نریزند
جبین را پیش غیر الله به سودیم / که ما شایان شان تو نبودیم
عطا کن، شور میثم، سوز سلمان / عطا کن، صدق و اخلاص مسلمان
به آن قوم از تو خواهیم آن گشادی / فقیهش بی یقین است از کم سوادی
بسی نادیدنی را دیدهای تو / ندیدیم بندهای کو محرم تو
رویم راهی که او را منزلی نیست / از آن تخمی که ریزیم حاصلی نیست
خوش آن راهی که معمارش تو باشی / نگیرم گر مرا بخشی خدائی
ای علی که جمله عقل و دیدهای
تا تو تیغ لا و الا داشتی / ما سو اله را نشان نگذاشتی
گوهر دریای قرآن سفتهای / شرح رمز صبغه اله گفتهای
ای حکیم غیب، اما م عارفی / شمهای واگو، از آنچه دیدهای
جانم از سوز کلامت در گداز / دست تو میبوسم از راه نیاز
تو امام خوش کلام ساده پوش / سخت کوش و نرم خوی گرم جوش
صدق و اخلاص از کلامت آشکار / دین و قرآن از وجودت استوار
از ضمیر کائنات آگه توئی / تیغ لا موجود الا الله توئی
لا و الا احتساب کائنات / لا و الا فتح باب کائنات
تا نه رمز لا الهاید بدست / بند غیر الله را نتوان شکست
این دو حرف لا اله گفتار نیست / لا اله جز تیغ بی زنهار نیست
تو بلی در پرده لا گفتهای / گفته تو خوشتر از ناگفتهای
شیعهای کز سوز تویکدم تپید / از گل خود خویش را باز آفرید
در مکان و لامکان غوغای تو / نه سپهر آواره در پهنای تو
سوختی لات و منات کهنه را / تازه کردی کائنات کهنه را
بنده حق وارث پیغمبری / در شب اندیشه نور و رهبری
ای امین احمد تهذیب دین / آن ید بیضا بر آر از آستین
گرچه داری لا اله اندر نهاد / از بطون تو مسلمانی به زاد
در جهان اسرار دین را فاش کن / نکته شرع مبین را فاش کن
صوفی و ملا سخنها ساختند / مومنان این نکتهها نشناختند
عقل و نقل افتاده در بند هوس / منبرشان منبر فقه است و بس
زین کلیمان نیست امید گشود / آستینها بی ید بیضا چه سود؟
ای علی که جمله عقل و دیدهای
ما کلیسا دوست ما مسجد فروش / تو زدست مصطفی پیمانه نوش
ریز ریز از ضرب تو لات و منات / در جهات آزاد از بند جهات
هر قبای کهنه چاک از دست تو / قیصر و کسری هلاک از دست تو
آن نظام کهنه را بر هم زدی / نعره لا پیش نمرودان زدی
هر که اندر دست او شمشیر توست / لا سلاطین، لا منات، لا اله ست
فکر تو در تند باد لا رود / مرکب تو سوی الا اله رود
تو فروغ صبح ما پایان روز / در ضمیر ما چراغی بر فروز
تیره خاکیم سرا پا نور کن / از ضمیر پاک خود پر نور کن
کوهسار از ضربت تو ریز ریز / در گریبانت هزاران رستخیز
عصر ما از رمز جان آگاه نیست / دین ما جز حب غیر الله نیست
ای علی، که جمله، عقل و دیدهای
فقه این رمز کم فهمیده است / فکر او بر آب و گل پیچیده است
دیده از قندیل دل روشن نکرد / پس ندید الا کبود و سرخ و زرد
ما همه با سوز تو صاحب دلیم / ورنه نقش باطل آب و گلیم
جنت ملا خور و خواب و سرود / جنت تو در تماشای وجود
جنت ملا می و حور و غلام / جنت تو عاشقی سیر مدام
زآنکه آیات خدا لا انتهاست / ای امام المتقین، پایان کجاست؟
کار صوفی دیدن و فرسودن است / کار تو هم دیدن افزودن است
آن بسنجد در ترازوی هنر / این بسنجد در ترازوی نظر
ای زافکار تو مومن را حیات / نهج تو باشد برای ما ثبات
شرح قرآن عظیم آئین توست / حرف حق را فاش گفتن دین تست
تو کلیمی با ید بیضا بگوی / با غزال از وسعت صحرا بگوی
فطرت تو مستنیر از مصطفی است / بازگو آخر مقام ما کجاست؟
دین ما از کافری رسواتر است / زانکه ملا مومن کافر گر است
بی نصیب از حکمت دین نبی / آسمانش تیره از بی کوکبی
کم نگاه و کور ذوق و هرزه گوی / فقه او مسجد فروش ملک جوی
مکتب ملا و فقه و دین او / کور مادرزاد زحق و رنگ و بو
دین ملا فی سبیل الله فساد / دین تو فکر و تلاش است و جهاد
ای علی که جمله عقل و دیدهای
تو عقابی طایف افلاک شو / بال و پر بگشا و پاک از خاک شو
مصطفی اندر حرا خلوت گزید / مدتی جز خویشتن کس را ندید
گرچه داری جان روشن چون کلیم / هست افکار تو مولود رحیم
وحی یزدان پی به پی آید تو را / لذت ایمان بیفزاید ترا
صاحب نهج البلاغه که علی است / صاحب وحی است از نسل خلیل
والسلام