آرمان مستضعفین چهل ساله شد – قسمت اول
سرّ ماندگاری آرمان مستضعفین در چهل سال گذشته!
چهلمین سال تکوین حرکت آرمان مستضعفین، همراه با هفتمین سال تکوین حرکت نشر مستضعفین گرامی میداریم.
با فرا رسیدن خرداد 95 به همراه «هفت ساله شدن نشر مستضعفین»، آرمان مستضعفین چهل ساله میشود. در خرداد 55، در شرایطی هسته اولیه آرمان مستضعفین به صورت درونی تکوین پیدا کرد که جامعه ایران به لحاظ طبقاتی و ساختاری و اجتماعی و سیاسی، در یک تند پیچ بحرانی به سر میبرد و جنبش سیاسی یا جنبش پیشاهنگ ایران پس از شکست استراتژی چریکگرایانه وارداتی دهه 40 و 50 و شکست استراتژی تحزبگرایانه پیشاهنگ لنینیستی، گرفتار بن بست تئوریک هم در عرصه «استراتژی» و هم در رابطه با «مبانی تئوری ایدئولوژیک» اعم از سیاسی و اجتماعی و فلسفی و اقتصادی، به عنوان راهنمای عمل، شده بودند.
به همین دلیل، موسسین این حرکت از همان آغاز، در راستای «شکست این بنبست تئوریک، استراتژی و ایدئولوژیک، جنبش سیاسی یا جنبش پیشاهنگ ایران، که خودبخود پاسخگوئی به حل بحران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، جامعه ایران بحران زده هم بود»، کوشیدند تا با تکیه بر «اندیشه معلم کبیرمان شریعتی و مبانی فلسفی حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری و تدوین اسلام تطبیقی، در چارچوب اقدام علمی سازمانگرایانه حزبی، طرحی نو درافکنند» و در مسیر «برقراری عدالت اجتماعی بر پایه توزیع عادلانه قدرت در سه شکل سیاسی و اقتصادی و معرفتی آن در جامعه ایران، ریلگذاری جدیدی کنند.»
لذا هر چند در طول 40 سال گذشته عمر آرمان مستضعفین، (از سال 55 الی زماننا هذا) این حرکت، از آزمونهای دشواری عبور کرده است، ولی بسیار مفتخریم که در طول 40 سال گذشته حرکت خود، هر چند، «بیش از یک سال نتوانسته ایم، مبارزه علنی داشته باشیم» و 39 سال از چهل سال عمر این حرکت نظری و عملی، صورت غیر علنی داشته است، «پیوسته در راستای برقراری عدالت اجتماعی، توسط سه مؤلفه مبارزه ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استحماری، به صورت هماهنگ شده نظری و عملی، همراه با تکیه بر جنبشهای اجتماعی مردم ایران تلاش کنیم» و البته سرّ ماندگاری ما، در این پراکسیس درازمدت نظری و عملی، در گرو عواملی بوده است که این عوامل عبارتند از:
1 - این حرکت نظری و عملی، در طول 40 سال گذشته، در مسیر «برقراری عدالت اجتماعی در جامعه استبدادزده و استثمارزده و استحمارزده ایران پیوسته تلاش کرده است، تا در چارچوب توزیع عادلانه، سه مؤلفهای قدرت، یعنی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی، توسط مبارزه ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استحماری در مسیر برقراری عدالت اجتماعی در جامعه ایران حرکت کند.» و در همین رابطه، هرگز در طول 40 سال گذشته، «با مطلق کردن یکی از این مؤلفههای سه گانه مبارزه ضد استبدادی یا ضد استثماری یا ضد استحماری، نه تنها بسترساز فراموشی دو مؤلفه دیگر مبارزه نشده است، بلکه مهمتر از آن، در این مدت گرفتار راستروی و چپرویهای کودکانه هم نگردیده است.» چراکه پیوسته در هر شرایطی تلاش کرده است تا دو وجه دیگر، مبارزه سه مؤلفهای ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استحماری در چارچوب، برخورد مشخص، معلول تحلیل مشخص، از شرایط مشخص، جامعه ایران در قالب آن، مؤلفه مبارزه عمده شده مقطعی، تعریف و تبیین نماید.
به همین دلیل در 40 سال گذشته، گرچه به علت، دو فرایند «تاسیس و تثبیت موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی» و به خصوص «خشونت زایدالوصف این رژیم، در فرایند تاسیس آن در دهه 60 تحت هژمونی خود خمینی باعث گردید تا مبارزه ضد استبدادی در جامعه ایران عمده بشود، اما از آنجائیکه، حرکت آرمان مستضعفین در آن شرایط بین عمده شدن مبارزه ضد استبدادی، به صورت مقطعی در جامعه ایران، با مطلق کردن مبارزه ضد استبدادی مرزبندی میکرد، این امر باعث گردید تا در آن دهه مخوف و وحشتناک و در آن تند پیچ تاریخ ایران، علاوه بر اینکه، حرکت آرمان مستضعفین، به دامن رویکرد لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی و معرفتی، مدالیته زمان نیافتاد، توانست با استراتژی چریکگرائی و ارتش خلقی در دهه 60، که به عنوان ایمان و فرهنگ حاکم بر جنبش سیاسی ایران، و در راس آنها سازمان مجاهدین خلق از بعد 30 خرداد 60 شده بود، مرزبندی سیاسی و استراتژی و تاکتیک محوری بکند. در این رابطه بحران (نیمه دوم سال 59 تا 60) درون تشکیلاتی آرمان مستضعفین و مذاکرات بعدی پلنوم در همین زمان و انشعاب بعدی بدنه این حرکت، همه گواه تاریخی این امر میباشند.
«البته مرزبندی حرکت آرمان مستضعفین در سالهای 58 و 59 با حرکت آنارشیستی گروه فرقان که معلول مطلق کردن، مبارزه ضد استحماری در آن شرایط بود و مرزبندی آرمان مستضعفین در آن زمان، با گروههای چپ مارکسیستی، که با مطلق کردن مبارزه ضد استثماری، طبقه کارگر ایران را به ورطه سکتاریستی مبارزه طبقاتی کشانیده بودند، همه دال بر این حقیقت میکند.» به همین دلیل در 40 سال گذشته، آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) «در مسیر برقراری عدالت اجتماعی در جامعه ایران، که هم شعار تاکتیکی و هم شعار استراتژی این جریان بوده است»، پیوسته توانسته است، هم به لحاظ، «نظری و تئوریک و هم به لحاظ سیاسی و عینی، در جامعه فقهزده و استبدادزده و استحمارزده و استثمارزده ایران، در مبارزه سه مؤلفهای با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، چه در مرحله تاسیس دهه 60 و چه در مرحله تثبیت موجودیت بعدی آن الی زماننا هذا، با جریانهای راست لیبرالیستی (در اشکال مختلف و رنگارنگ مذهبی و لائیک و غیر مذهبی آن) و جریانهای رفرمیستی (طرفدار اصلاح از درون نظام و از بالا) و جریانهای آنارشیستی چپگرایانه (چریکی و سیاسی) و جریانهای ارتجاعی سیاسی مذهبی و جریانهای ضد انقلاب سلطنتطلب (نظری و عملی) و غیره، مرزبندی تئوریک و عملی بکند.
البته در طول 40 سال گذشته، «رژیم مطلقه فقاهتی، با ترفندهای ارتجاعی خویش، اعم از بگیر و ببند، و شکنجه و اعترافگیری، تحریف، تبلیغ، تهدید، تحمیر، تبعید، مباهته فقهی و غیره، جهت منحرف کردن حرکت ما، از مسیر عدالت خواهانه خود تلاش وافر کرده است، ولی پیوند نظری و عملی حرکت آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) در 40 سال گذشته مانع از به ثمر رسیدن این تلاشهای ارتجاعی رژیم مطلقه فقاهتی شده است. پر پیداست که «کلیدواژه استراتژی سه مؤلفهای دیدن مبارزه، در طول 40 سال گذشته آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) معلول تاسی این جریان، از اندیشههای معلم کبیرمان شریعتی و حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری میباشد.»
چراکه آنچنانکه خود شریعتی در تبیین مبارزه سه مؤلفهای خود به صورت، «نفی زر و زور و تزویر» مطرح میکند: «غیر از این، هرچه در طول عمر خود گفتهام اضافی و بیهوده بوده است.» به همین دلیل، تبیین سه مؤلفهای بودن قدرت، (اعم از زر و زور و تزویر یا قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی) همراه با سه مؤلفهای دیدن مبارزه (ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استحماری) و سه مؤلفهای دیدن پایههای اثباتی، مسیر برقراری عدالت اجتماعی (دموکراسی سوسیالیستی و پلورالیست سوسیالیستی و سوسیالیست جنبشی نه دولتی) که بسترساز تکوین استراتژی آرمان مستضعفین و در ادامه آن نشر مستضعفین در 40 سال گذشته بوده است همه معلول اندیشههای شریعتی و اقبال میباشد.
2 - دومین عامل سرّ ماندگاری آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) در 40 سال گذشته جایگزین کردن «استراتژی جنبشگرائی به جای استراتژی چریکگرائی و ارتش خلقی تحزبگرایانه پیشاهنگ لنینیستی و اصلاحات از بالا و رفرم از درون نظام میباشد» که صد البته، اگرچه «استراتژی جنبشی آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) در طول 40 سال گذشته، دچار فراز و نشیبهای تئوریک و چکشکاریهای عملی و تجربی شده است» اما یک واقعیت غیر قابل انکار در این رابطه اینکه، آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) در 40 سال گذشته بدون هیچگونه تردیدی:
اولا برعکس جریانهائی که در طول 37 عمر رژیم مطلقه فقاهتی، اعم از مذهبی و لائیک و غیر مذهبی، معتقد به استحاله رژیم مطلقه فقاهتی از درون و در بالائیهای قدرت، توسط خود جناحهای درونی قدرت بودهاند و مدت 37 سال است که، با این خیال خام آب را در هاون میکوبند، و پیوسته مبارزه تودههای ایران را وجه المصالحه یا وجه المعامله، تقسیم باز تقسیم قدرت، بین جناحهای درون نظام، توسط فشار از پائین، جهت چانهزنی در بالا کردهاند، آرمان مستضعفین و (در ادامه آن نشر مستضعفین) در 37 سال گذشته، «حتی برای یک لحظه، حرکت نظری و عملی، خود را و استراتژی جنبشی خود را، مشغول بازیهای جناحهای درونی قدرت نکرده است.» در طول 37 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، «جنگ جناحهای درونی رژیم مطلقه فقاهتی، تنها در راستای تقسیم قدرت، بین خود این جناحها، ارزیابی نموده است و معتقد بوده و هست که در زمان ریزش قدرت از بالائیها به قاعده جامعه ایران، به علت اینکه این ریزش باعث به لرزه افتادن موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی میشود، در مخالفت با این ریزش قدرت از بالا به پائینیهای جامعه ایران، بین جناحهای رنگارنگ درونی رژیم مطلقه فقاهتی، اختلافی وجود ندارد.»
آنچنانکه در جریان جنبش دانشجوئی تیرماه 78 این حقیقت را به وضوح تجربه کردیم، چراکه در سرکوب جنبش تیرماه 78 دانشجوئی ایران که برای اولین بار در تاریخ هفتاد ساله جنبش دانشجوئی ایران، این جنبش توانست با جنبش اجتماعی ایران پیوند پیدا کند، تمامی جناحهای رنگارنگ درونی رژیم مطلقه فقاهتی هم دست و هم داستان شدند؛ و هر کدام از این جناحهای درونی، در عرصه سرکوب جنبش دانشجوئی ایران میکوشیدند تا گوی سبقت را از دیگری بربایند و تاج افتخار سرکوب را بر شانه خود بنشانند.
علی هذا به همین دلیل بوده است که «در 37 سال گذشته آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) در این رابطه همه تلاشش بر آن قرار داشته است تا تنها در جهت انتقال این تضادها از بالائیهای قدرت به قاعده جامعه ایران تلاش کند، چرا که پیوسته در 37 گذشته بر این باور بوده است که تنها انتقال تضاد از بالائیهای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به قاعده جامعه ایران است که میتواند تودههای جامعه ایران را به ناتوانی حاکمیت در تامین منافع آنها هدایت نماید و فقط با آگاهی تودههای جامعه ایران به این ناتوانی حاکمیت است که این تضادهای درونی حاکمیت میتوانند به فرایند نتوانستن رژیم مطلقه فقاهتی در حکومت کردن بر مردم مظلوم ایران بیانجامد.»
علی ایحال، در همین رابطه است که در 37 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی، برای تعیین و تعریف و تبیین ماهیت همه این جنگهای درونی جناحهای بالائی قدرت، از جناح لیبرالیستهای مذهبی گرفته تا جناح ارتجاع مذهبی در اشکال رنگارنگ آن، اعم از (به اصطلاح) اصلاحطلب و اصولگرا و غیره، وقتی که در ترازوی شاخص و قضاوت دهه اول تاسیس رژیم مطلقه فقاهتی قرار میگیرند، ارتجاعی و راست میباشند. «چراکه در تاریخ دهه اول تاسیس رژیم مطلقه فقاهتی، (از سال 57 لغایت 67) که اوج فاجعه در تاریخ 2500 ساله گذشته مردم ایران بوده است، هیچکدام از این جناحهای درونی جز در راستای تائید جنایت، نه تنها سخنی و کلامی و نقدی و حرکتی نکردهاند، بلکه برعکس همان جناحهائی که امروز ادعای بیشتری دارند، در صحنه جنایت دهه اول تاسیس رژیم مطلقه فقاهتی، قصابی بیشتری کردهاند و به همین دلیل است که، نقد دهه اول تاسیس رژیم مطلقه فقاهتی، خط قرمز همه این جناحهای درونی قدرت میباشد.»
لذا حتی در رابطه با نسلکشی تابستان 67 زندانهای سیاسی رژیم مطلقه فقاهتی، که با فتوای دو خطی ولایت عظمای فقاهت انجام گرفت، با اینکه نزدیک به 30 سال است که از آن فاجعه هولوکاست تاریخ ایران میگذرد، هیچکدام از این جناحهای رنگارنگ درون قدرت، به خود اجازه نمیدهند که بگویند، بالای چشم حاج آقا ابرو بوده است. علی ایحال، «داوری تاریخی آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) در 37 سال گذشته حرکت خود، در این رابطه به صورت مستمر، در چارچوب شاخص تعیین ماهیت این جناحهای درونی قدرت، در ترازوی دهه اول تاسیس رژیم مطلقه فقاهتی بوده است.»
به همین دلیل، آرمان مستضعفین (و در ادامه آن نشر مستضعفین) در 37 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی، ماهیت واقعی همه این جناحهای درونی قدرت ارتجاعی میدانسته است و در 37 گذشته حتی برای یک مرتبه هم حاضر نشده است، تا برای یکی از جناح تره خورد کند، چراکه سگ زرد، برادر شغال میدانسته است و توبه گرگ را فقط در مرگ گرگ تعریف میکرده است؛ و در همین رابطه تنها به اعتلای جنبشهای چهارگانه اجتماعی و دموکراتیک و قومی و سوسیالیستی در جامعه ایران، در راستای تکوین جامعه مدنی جنبشی، میاندیشیده است، و لا غیر.
ادامه دارد