«آچمز؟» یا «آفساید؟» - سرمقاله
بحران سوریه، همراه با شعلهورتر شدن آتش جنگ و درگیری در این کشور، «بهموازات محاصره حلب و تشدید رقابت بین جناحهای سیاسی بینالمللی جهان سرمایهداری و در رأس آنها تضاد امپریالیستی بین امپریالیسم آمریکا و روسیه و آماده شدن قدرتهای منطقهای جهت حمله همه جانبه به داعش در عراق و آزادسازی موصل»، علاوه بر اینکه باعث گردیده است تا آرایش نوینی در تضادهای بینالمللی و منطقهای در این رابطه به وجود بیاید، در عرصه داخلی (کشور ایران) این امر بی تأثیر در شعلهورتر شدن آتش تضادهای درونی حاکمیت در چارچوب صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت (که انتخابات دولت دوازدهم در 29 اردیبهشت 96 بستر ساز آن است) نمیباشد، چراکه، جریان راست پادگانی تحت هژمونی سپاه، (که یکی از شش جریان، جناح چهل تکه راست میباشد، در کنار جریان راست سنتی تحت هژمونی روحانیت و راست بازاری تحت هژمونی مؤتلفه و راست بوروکراسی تحت هژمونی علی لاریجانی و اکبر ولایتی و راست پوپولیسم تحت هژمونی احمدی نژاد و راست داعشی یا افراطی تحت هژمونی مصباح یزدی) که در انتخابات دوقلوی مجلس دهم و خبرگان پنجم در اسفندماه 94 ضربه استراتژیک سیاسی خورده بود و البته قبل از آن، در رابطه با پروژه برجام، تمامی موجودیتش در عرصه قدرت سه مؤلفهای حاکمیت متزلزل گشته بود و شکست دولت کودتائی دهم (یا جریان پوپولیسم ستیزهگر و غارتگر) که دست ساز و دستپرورده و دستپخت مستقیم راست پادگانی از خرداد 84 تا خرداد 88 و از خرداد 88 تا الی یومنا هذا میباشد، این همه باعث گردیده است، تا راست پادگانی تحت هژمونی سپاه، در این شرایط خودویژه تلاش نماید تا بتواند تمامی شکستها و عقبماندگیهای گذشته خود را در عرصه سه مؤلفه قدرتترمیم کند، بخصوص که در این رابطه از یکطرف «در برابر راست اعتدالگرا تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی قرار دارد، و از طرف دیگر در برابر جریان به اصطلاح اصلاحطلب تحت هژمونی سید محمد خاتمی و جریان روحانیون و جنبش سبز تحت هژمونی میرحسین موسوی و مهدی کروبی قرار گرفته است.»
وجه مشترک این سه جریان، در برابر جریان راست پادگانی تحت هژمونی سپاه، همانطوری که حسن روحانی در مبارزه انتخاباتی خرداد 92 خود اعلام کرد، «اعتقاد به بازگشت سرهنگها به پادگان است» که این شعار حسن روحانی، دلالت تمام عیار و شش دانگ «بر مقابله مشترک این سه جریان، با راست پادگانی است که مدت نزدیک به 30 سال است که شاهرگ سه مؤلفه قدرت در رژیم مطلقه فقاهتی در چنگ خود نگاه داشته است» و به همین دلیل حزب پادگانی خامنهای، «در طول نزدیک به 30 سال گذشته، استمرار حیات خود را در گرو پیوند استراتژیک و همه جانبه با راست پادگانی میداند.»
پر پیداست که راست پادگانی تحت هژمونی سپاه در چنین شرایطی تلاش میکند تا از یکطرف در شرایط گلآلود بحرانی منطقه خاورمیانه، اقدام به ماهیگیری در راستای سیاست تمامیتخواه مؤلفههای سه گانه قدرت در داخل حاکمیت مطلقه فقاهتی بکند و از طرف دیگر در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حاکمیت، بکوشد تا با به بنبست و شکست رسانیدن، پروژه برجام آبهای رفته را در مدت 3 سال گذشته به سرچشمه اولیه خود باز گرداند.
علی ایحال، در چارچوب همین حرکت دومولفهای راست پادگانی تحت هژمونی سپاه است که این جریان در شرایط فعلی به موازات اوجگیری بحران منطقهای خاورمیانه (در عرصه سه جنگ نیابتی داخلی سوریه و عراق و یمن) میکوشد تا دو مؤلفه فوق استراتژی خود را، همزمان در عرصه بحران منطقهای و جنگهای نیابتی حل نماید و از برخورد جداگانه و مکانیکی با دو مؤلفه فوق خودداری کند. چراکه راست پادگانی توسط تجربه گذشته خود در سه انتخابات خرداد 88 و خرداد 92 و اسفند 94 دریافته است که برخورد مستقیم و کلنگی این جریان در صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم مؤلفههای قدرت در درون حاکمیت به ضرر این جریان تمام میشود.
علی هذا، تکیه همه جانبه حزب پادگانی خامنهای بر این جریان همراه با شیوه پادگانی و نظامی و پلیسی این جریان در سرکوب مردم و رقیبان قدرت، آنچنانکه در سرکوب تیرماه 78 و خرداد 88 شاهد آن بودیم و رویکرد تمامیتخواه این جریان، در رابطه با سه مؤلفه قدرت باعث میگردد تا در این شرایط تمامی جریانهای رقیب، از راست اعتدالی تا جنبش سبز بر علیه این جریان متحد گردند و همین اتحاد جریانهای طیف رنگارنگ جناح رقیب در برابر جریان راست پادگانی تحت هژمونی سپاه است که باعث گردیده است تا راست پادگانی تحت هژمونی سپاه، به این واقعیت دست پیدا کند که جهت حل تضادهای خود با جریانهای جناح رقیب، برعکس گذشته از برخورد مستقیم و رویاروئی با این جریانها خودداری نماید.
در نتیجه، در این شرایط راست پادگانی تحت هژمونی سپاه تلاش میکند تا جنگ داخلی قدرتطلبانه در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حاکمیت مطلقه فقاهتی (که در طول نزدیک به 30 سال گذشته، برای خود سهم شیر طلب میکرده است)، از کانال تضادهای نظامی و آنتاگونیستی منطقهای حل نماید. لذا در این رابطه است که، راست پادگانی تلاش میکند تا در عرصه بحران شعلهور شده فعلی، تضادهای منطقه خاورمیانه توسط استراتژی تاکید بر حفظ هلال شیعه تحت هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی به تمامی خواستههای خود لباس واقعیت بپوشاند و حل تضادهای درونی خود با جریانهای جناح رقیب قدرت از این کانال عبور دهد. به عبارت دیگر، در این شرایط راست پادگانی تحت هژمونی سپاه، تلاش میکند تا توسط استراتژی حفظ هلال شیعه در منطقه خاورمیانه تحت هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، از یکطرف خامنهای و حزب پادگانی او و راست سنتی تحت هژمونی روحانیت، به این باور برساند که «استمرار حیات رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، در گرو حفظ هلال شیعه و تثبیت هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی بر این هلال است» و باور حزب پادگانی خامنهای و راست سنتی بر این امر قرار دهد که «در صورت شکست هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی بر هلال شیعه یا شکست و متلاشی شدن هلال شیعه توسط جنگهای داخلی نیابتی، موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی حتی در داخل کشور ایران به زیر سؤال خواهد رفت و استمرار حکومت و حاکمیت دیگر برای این رژیم غیر ممکن میگردد.»
در نتیجه همین استراتژی راست پادگانی تحت هژمونی سپاه، در این شرایط باعث گردیده است تا:
اولاً حزب پادگانی خامنهای، در این زمان «به استراتژی برتری تضاد منطقهای خود (در عرصه جنگهای داخلی و نیابتی سوریه و عراق و یمن) نسبت به تضادهای داخلی درونی قدرت و حکومت باور داشته باشد» و حل بحرانهای داخلی استخوانسوز و خانمانسوز جامعه امروز ایران را که با انباشت بحرانها، (از بحران سیاسی و بحران اقتصادی و بحران اجتماعی گرفته تا بحران محیط زیست و بحران کمبود آب و غیره) روبرو میباشد، به علت اینکه برخورد با این بحرانها نیازمند به برنامه و استراتژی و مبانی همه جانبه تئوری علمی میباشد، (که حاکمیت و حزب پادگانی خامنهای در طول 37 گذشته نشان داده است که فاقد این پتانسیل میباشد) از ابتدای سال 58 الی زماننا هذا، شاهدان هستیم که این رژیم تلاش مینماید تا این عدم لیاقت و توانائی خودش در چارچوب استراتژی 37 ساله «جنگ، جنگ تا پیروزی» حل نماید.
به همین دلیل حزب پادگانی خامنهای در این شرایط در چارچوب «استراتژی حفظ هلال شیعه راست پادگانی تلاش میکند تا با اولویت بخشیدن تضادهای منطقهای بر تضادهای درونی سیاست خانمانسوز و سرمایهسوز میلیتاریستی بر اقتصاد و سیاست و جامعه ایران حاکم نماید.» همان سیاستی که تنها در دولت نهم و دهم بیش از 700 میلیارد دلار حاصل فروش سرمایههای نفتی مردم نگونبخت ایران هزینه آن گردید که پروژه بیحاصل و عقیم و سترون انرژی هستهای که در راستای استراتژی تثبیت حاکمیت در برابر تضادهای خارجی بینالمللی و امپریالیستی تکوین پیدا کرد و توسط یک نرمش قهرمانانه دود شد و به هوا رفت، تنها گوشهای از این استراتژی میلیتاریستی راست پادگانی تحت هژمونی سپاه و حزب پادگانی خامنهای میباشد.
ثانیاً راست پادگانی تحت هژمونی سپاه در این شرایط توسط «استراتژی تکیه بر حفظ هلال شیعه در منطقه» و حضور همه جانبه در جنگهای داخلی و نیابتی سوریه و عراق و یمن، میکوشد تا مهمترین دستاویز و دستاورد جناح رقیب قدرت که «پروژه برجام» میباشد، سترون و عقیم و به بن بست بکشاند. چراکه راست پادگانی تحت هژمونی سپاه در این شرایط بهدرستی میداند که پروژه برجام برای جناح رقیب «هم فال است وهم تماشا». یعنی از نظر جریان راست پادگانی، جناح رقیب و در رأس آنها جریان راست اعتدالی تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، توسط این پروژه تلاش میکنند تا «استراتژی اصلاحات اقتصادی، در داخل را جایگزین استراتژی نظامی و میلیتاریستی راست پادگانی و حزب پادگانی خامنهای در منطقه بکنند.»
طبیعی است که از نظر راست پادگانی، «تکیه راست اعتدالی و جریانهای به اصطلاح اصلاحطلب تحت هژمونی سید محمد خاتمی و روحانیون بر پروژه برجام در این شرایط هم تاکتیک میباشد هم استراتژی» و توسط این تکیه تاکتیکی و استراتژیکی بر پروژه برجام است که طیف جناح رقیب راست پادگانی و حزب پادگانی خامنهای تلاش میکنند تا توسط آن از یکطرف با عمده کردن بحرانهای خانمانسوز داخلی جامعه ایران و تجویز نسخه برجام جهت حل همه این بحرانهای داخلی مردم ایران، حرکت سرمایههای نفتی مردم نگونبخت ایران را از سوختن در کوره جنگهای بیحاصل نیابتی منطقهای بهطرف داخل بکشانند و توسط همین تغییر در گردش سرمایههای نفتی مردم نگونبخت ایران است که از نظر آنها، جناح راست پادگانی در صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حاکمیت، میتوانند آچمز سازند. چراکه جریان راست اعتدالی بهدرستی میدانند که شیشه عمر راست پادگانی و حزب پادگانی خامنه «در استراتژی جنگ جنگ تا پیروزی»، یا «استراتژی حفظ هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی بر هلال شیعه منطقه نهفته است.»
در نتیجه به این دلیل است که «راست اعتدالی معتقد است که تکیه بر پروژه برجام، (نه بهصورت یک پروژه مستقل و مکانیکی) بلکه بهصورت یک تاکتیک و استراتژی در این شرایط خود ویژه میتواند، آفساید راست پادگانی را بدل به آچمز سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اداری، در دستگاه حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی بکند». به عبارت دیگر، راست اعتدالی تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی با حمایت جریان به اصطلاح اصلاحطلب تحت هژمونی سید محمد خاتمی و روحانیون تلاش میکنند تا در این شرایط توسط «کوبیدن بر طبل برجام» و «تبدیل کردن برجام بهعنوان هم تاکتیک هم استراتژی» گردونه جنگ داخلی قدرت را بخصوص در جریان انتخابات دولت دوازدهم در 29 اردیبهشت 96 به نفع خود تغییر دهند و صفحه آفساید رقیب را توسط این سلاح بدل به حصار آچمز برای رقیب پادگانی خود بکنند.
یعنی راست اعتدالی تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی با حمایت جریان به اصطلاح اصلاحطلب تحت هژمونی سید محمد خاتمی و جریان روحانیون تلاش میکنند تا با تکیه تاکتیکی و استراتژیکی بر پروژه برجام علاوه بر آچمز کردن راست پادگانی سپاه و حزب پادگانی خامنهای و راست سنتی و راست بازاری و راست داعشی و راست پوپولیسم در رابطه با جریان جنبش سبز و جریان منتظری (که رفته رفته از بعد از هولوکاست تابستان 88 به این واقعیت رسیدهاند که تا زمانیکه کلیت قانون اساسی و کلیت ولایت مطلقه فقاهتی از برون نظام مورد بازنگری و بازتعریف و بازسازی مجدد قرار نگیرد، امکان اصلاح رژیم مطلقه فقاهتی وجود ندارد) هم مرزبندی کنند و بر این رویکرد گذشته خود پافشاری نمایند «که هنوز هم راه اصلاح رژیم مطلقه فقاهتی از دل و از درون این نظام میگذرد نه از برون آن.» ماحصل اینکه، راست اعتدالی تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی با حمایت سید محمد خاتمی و جریان روحانیون که حیات تاریخی خود را در گرو استراتژی اصلاح رژیم مطلقه فقاهتی از درون میدانند، در این شرایط تلاش میکنند تا توسط شعار «برجام بهعنوان هم تاکتیک و هم استراتژی» جناح رقیب جنبش سبز و جریان منتظری را هم که معتقدند راه اصلاح رژیم از برون آن توسط اصلاح قانون اساسی و تجدید نظر در تز ولایت مطلقه فقاهتی میگذرد، آچمز نمایند.
به این ترتیب «دفاع از پروژه برجام» برای راست اعتدالی و جریان به اصطلاح اصلاحطلب در این شرایط بهصورت شمشیر دولبهای درآمده است که هم با آن میخواهند به جنگ جناح راست پادگانی و سپاه بروند و هم جناح معتقد به امکان اصلاحات از برون را آچمز نمایند، علی ایحال با عنایت به موارد فوق، در این شرایط خود ویژه سیاسی که هم در داخل کشور که رفته رفته به سمت انتخابات دولت دوازدهم در 29 اردیبهشت نزدیک میشویم، شرایط پیچیدهتر میگردد، و هم در عرصه منطقهای (که به موازات محاصره حلب توسط ارتش سوریه و همپیمانان او از روس تا رژیم مطلقه فقاهتی و حزب الله لبنان و آمادگی ارتش عراق جهت حمله به موصل و در جنگ داخلی یمن به موازات حمایت همه جانبه رژیم مطلقه فقاهتی از انصارالله یمن) بحران منطقه وارد فاز حساستری شده است، دو جناح راست پادگانی و جناح راست اعتدالی درون حاکمیت تلاش میکنند تا توسط دو استراتژی مختلف به حل تضادهای بین خود بپردازند که این دو استراتژی عبارتند از:
1 - استراتژی تکیه بر برجام راست اعتدالی.
2 - استراتژی تکیه بر هژمونی بر هلال شیعه در منطقه راست پادگانی.
در نتیجه جدال بین این دو جریان در این شرایط در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت، «بدل به جدال این دو استراتژی شده است» که از یکطرف جریان راست پادگانی با تکیه بر استراتژی حفظ هلال شیعه تلاش میکنند، «تا خود را نسبت به جریان راست اعتدالی در منطقه آفساید سیاسی قرار دهند» و توسط نظامی و میلیتاریستی و پادگانی کردن فضا و اقتصاد و جامعه ایران و گلآلود کردن آب، شرایط جهت ماهیگیری در داخل قدرت در عرصه باز تقسیم قدرت در انتخابات دولت دوازده در 29 اردیبهشت ماه 96 فراهم نمایند.
برعکس این، جریان راست اعتدالی تلاش مینمایند «تا با تکیه بر پروژه برجام، بهعنوان هم تاکتیک وهم استراتژی، از یکطرف به عادیسازی رابطه با غرب و جهان سرمایهداری بپردازند، و از طرف دیگر نگاه جامعه ایران را متوجه بحرانهای انباشت شده رژیم بکنند» و راه حل تمامی بحرانهای موجود در نسخه برجام بپیچند و سیاست جنگطلبانه و میلیتاریستی راست پادگانی را در راستای منافع این جریان و تثبیت حزب پادگانی خامنهای تفسیر و تبیین نمایند و برعکس دوران دولت پنجم و ششم که خود هاشمی رفسنجانی بنیانگذار پروژه برجام و بنیانگذار اولتراقدرت راست پادگانی بود، این بار راست اعتدالی تحت هژمونی هاشمی رفسنجانی و کهنهکارترین مهره امنیتی رژیم یعنی شیخ حسن روحانی تلاش میکنند تا توسط برجام بهعنوان هم تاکتیک و هم استراتژی، منطقه آفساید راست پادگانی را بدل به منطقه آچمز کنند.
اینکه چگونه راست اعتدالی میتوانند منطقه آفساید راست پادگانی در عرصه تضادهای منطقهای و جنگهای نیابتی داخلی سوریه و عراق و یمن بدل به منطقه آچمز برای راست پادگانی در عرصه تضادهای درونی سیاسی حاکمیت مطلقه فقاهتی بکنند، بستگی به این دارد که:
الف – جریان راست اعتدالی بتوانند حمایت جهان سرمایهداری و در رأس آنها جناحهای حاکم امپریالیسم آمریکا را در رابطه با استراتژی خود توسط جذب سرمایههای خارجی برای برونرفت از رکود خانمانسوز اقتصادی و نجات از بحران بیکاری جذب نمایند.
ب – جریان راست اعتدالی بتوانند توسط وجه المعامله یا وجه المصالحه قرار دادن حصار رهبران جنبش سبز و فاصله گرفتن از جناحی که معتقد به اصلاح رژیم از درون نیستند (جنبش سبز و جریان منتظری) بین حزب پادگانی خامنهای و راست پادگانی سپاه فاصله هر چند بهصورت صوری ایجاد نمایند. که البته با موضعگیری جدید خامنهای بر علیه راست پوپولیسم و مخالفت با حضور احمدینژاد در رقابت انتخابات دولت دوازدهم، راست اعتدالی نخستین دستاورد خود را در این رابطه حاصل کرده است. البته فراموش نکنیم که از بعد از مخالفت خامنهای با حضور راست پوپولیسم و احمدینژاد در انتخابات دولت دوازدهم، راست پادگانی در تلاش است تا دوباره با مطرح کردن محمدباقر قالیباف و حمایت همه جانبه از او به صورت عریان، وارد جنگ انتخاباتی دولت دوازده در 29 اردیبهشت 96 بشود.
ج – جریان راست اعتدالی بتوانند توسط پیوند با سید محمد خاتمی در عرصه مشارکت در قدرت، از آلترناتیوسازی جریان به اصطلاح اصلاحات در انتخابات دولت دوازدهم جلوگیری نمایند.
د – جریان راست اعتدالی بتوانند توسط ایجاد رقابت بین پیمانکاران بینالمللی و داخلی با راست پادگانی (که توسط رانت اطلاعاتی و رانت سیاسی و اقتصادی در 30 سال گذشته توانستهاند، صحنه گردان بیرقیب در تمامی پروژههای اقتصادی رژیم بشوند) قدرت اقتصادی راست پادگانی به موازات قدرت سیاسی و نظامی آن به چالش بکشند.
ه – جریان راست اعتدالی بتوانند تا توسط سیاست تنشزدائی منطقهای خود، تضاد شعلهور بین دو رژیم مطلقه فقاهتی و رژیم مرتجع عربستان سعودی را خاموش کنند و یا کاهش دهند، چرا که موتور استراتژی جنگطلبانه راست پادگانی در گرو شعلهور شدن بیشتر تضاد بین دو رژیم مطلقه فقاهتی و رژیم مرتجع عربستان سعودی است. لذا در همین رابطه بود که این جریان جهت تشدید تضاد بین این دو رژیم، اقدام به اشغال و آتش زدن سفارت عربستان کردند و با تعطیل کردن سفر حج تمتع و علم کردن زیارت میلیونی اربعین قبر امام حسین بهعنوان آلترناتیو سفر حج میکوشند بر این آتش در داخل کشور و در سطح منطقه دامن بزنند.
خلاصه اینکه «راست اعتدالی جهت تبدیل منطقه آفساید راست پادگانی در عرصه جنگهای داخلی منطقه باید قبل از هر چیز تلاش کنند تا تضاد بین دو رژیم مطلقه فقاهتی و رژیم مرتجع عربستان سعودی را از گردونه آنتاگونیستی خارج نمایند» تا استراتژی «جنگ جنگ تا پیروزی» راست پادگانی در عرصه منطقه ناکارآمد گردد. زیرا حیات استراتژی راست پادگانی در گرو جنگ و آنتاگونیست نهفته است و تا زمانیکه بستر برای انجام این مقصود فراهم باشد «راست پادگانی حکومت خواهد کرد». البته بر این مطلب بیافزائیم که راست پادگانی در راستای حیات خود بالاخره حتی بعد از افول تضاد بین دو رژیم عربستان و مطلقه فقاهتی اقدام به دشمنسازی جدید خواهد کرد و تا زمانیکه حیات دارد جنگ و تضاد وجود خواهد داشت.
ز – «افشاگری فسادهای چند لایحهای و سیستمی و ساختاری راست پادگانی که در طول 30 سال گذشته حیات خود بر تمامی ارکانهای اقتصادی و سیاسی و اداری و اجتماعی و تیلیغاتی و امنیتی و نظامی و انتظامی و اطلاعاتی جامعه ایران محیط بودهاند، میتواند توپ فسادهای سیستمی و چند لایهای که اکنون به علت حقوقهای نجومی و فساد اعوان و انصار دولت یازدهم در زمین راست اعتدالی میباشد، بهطرف راست پادگانی سمت دهد» هر چند جریان راست پادگانی توسط دستگیری مهرههای فاسد راست اعتدالی، سعی میکنند تا هزینه جریان راست اعتدالی در این رابطه بالا ببرند. به هر حال موضوع فسادهای سیستمی و چند لایهای و ساختاری رژیم مطلقه فقاهتی امروز بزرگترین اهرمی است که کشتی رژیم مطلقه فقاهتی را به گل نشانده است و لذا در این رابطه هر کدام از جریانهای درونی رژیم مطلقه فقاهتی تلاش میکنند تا با فرستادن توپ فساد در زمین دیگری اعلام نمایند «که من مصیبم و خصمم مخطی.»
به هر حال تمام تلاش راست پادگانی در این شرایط بر این امر قرار دارد تا ضمن پاک جلوه دادن خود، فساد چند لایهای و سیستمی و ساختاری و فراگیر کل رژیم مطلقه فقاهتی را مختص به بخش راست اعتدالی اعم از دولت پنجم و ششم هاشمی رفسنجانی تا دولت اصلاحات خاتمی و دولت یازدهم حسن روحانی و اعوان و انصار آنها بکند. و صد البته از آنجائیکه جریان راست اعتدالی تا گلوگاه از دولت پنجم و ششم تا دولت هفتم و هشتم و دولت یازدهم در فسادآلوده هستند، امکان مقابله آنها با تبلیغات راست پادگانی در این رابطه وجود ندارد.
در نتیجه این امر باعث گردیده است، «تا راست پادگانی جهت آچمز کردن راست اعتدالی بر امر فسادهای دولتی در دولتهای پنجم و ششم هاشمی رفسنجانی و دولتهای هفتم و هشتم سید محمد خاتمی و دولت یازدهم حسن روحانی تکیه نماید» و لذا به همین دلیل در این مرحله راست پادگانی جهت به زانو درآوردن راست اعتدالی میکوشد تا توسط یک حرکت دو مؤلفهای از یکطرف در جریان پیشرفت برجام سنگاندازی نماید وا ز طرف دیگر میکوشد تا اعماق فسادهای سیستمی و چند لایهای و ساختاری رژیم مطلقه فقاهتی را محدود به راست اعتدالی و دولتهای یازدهم و هشتم و هفتم و ششم و پنجم بکنند.
به همین دلیل این امر باعث گردیده تا «فساد سیاسی درون حاکمیت بهصورت چتری بر سر فسادهای چند لایهای و سیستمی و ساختاری درون حاکمیت درآید» به عبارت دیگر میتوان اینچنین داوری کرد که «تا زمانیکه فسادهای سیاسی درون حاکمیت مطلقه فقاهتی حل نشود، ارائه هر گونه راه حل جهت مقابله با فسادهای ساختارسوز و اقتصادسوز درون حاکمیت، سورنا از دهان گشادش نواختن میباشد.»
پایان