کالبد شکافی پروژه «قتل عام و یا نسلکشی زندانیان سیاسی در تابستان 67»
«قتل عام زندانیان سیاسی تابستان 67 با فتوای خمینی باطل السحر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم برای همیشه تاریخ میباشد» - سخن روز
آنچه که با یک نگاه کلی میتوانیم در باب قتل عام و یا نسلکشی زندانیان جامعه سیاسی ایران در تابستان 67 مطرح کنیم اینکه:
اولاً آبشخور اولیه تکوین این پروژه «با صدور فتوای خمینی شروع شد» که البته طبق گفته حسینعلی منتظری، برعکس آنچه که تا کنون گفته شده است، «عامل فتوای خمینی (در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67) حمله نظامی مجاهدین خلق (در فرایند پسا قبول آتش بس رژیم مطلقه فقاهتی حاکم با عراق) به شهرهای مرزی کرمانشاه (مثل مهران و غیره) نبوده است، بلکه از چهار سال قبل از صدور فتوای قتل و عام زندانیان سیاسی خمینی (از سال 63) توسط حاج احمد خمینی بسترهای این فتوا به صورت یک پروسه آماده شده بود» و در همین رابطه است که حسینعلی منتظری در فایل صوتی خودش در باب فتوای خمینی در خصوص قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 میگوید: «به نظر من این یک چیزی است که اطلاعات آن را روشن کرده است و از قبل توسط اطلاعات سرمایهگذاری شده بود و شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی میگفت: «مجاهدین از روزنامهخونش و از مجلهخونش و از اعلامیهخونش همه باید اعدام بشوند». اینا یه همچنین فکری میکردند؛ و حالا فرصت را مغتنم شمردند و در این جریانی که منافقین اومدند به ما حمله کردند، این رو جا انداختند پیش امام، حالا هر جوری بالاخره چه جور به امام گفتند. چطوری جا انداختند، بالاخره این جور کشک و ماست کردند و از امام فتوا گرفتند» (نقل قول از فایل صوتی منتشر شده حسینعلی منتظری).
باری، آنچنانکه از نقل قول فوق منتظری بر میآید، «پروژه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 پروژهای بوده است که توسط دستگاه چند لایهای اطلاعات رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، تحت هژمونی احمد خمینی، مدت 4 سال قبل (از سال 63 پس از فروکش کردن جنبش مسلحانه در داخل کشور و سر کوب تمامی جریانهای اپوزیسیون داخل کشور از راست راست تا چپ چپ و بازتولید موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی که در فرایند پسا 30 خرداد 60 این موجودیت رژیم تماماً به چالش کشیده شده بود و محدود شدن جامعه سیاسی داخل کشور به حجم عظیم زندانیان سیاسی آن) دنبال میشده است و البته حمله مجاهدین خلق در تابستان 67 در این رابطه تنها بهانهای برای آن جناح بوده است که پروژهٔ قتل عام زندانیان سیاسی را عملیاتی کنند.»
ثانیاً شکست رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در جنگ هشت ساله با حزب بعث عراق که (از فروردین ماه 67 توسط ارتش بازسازی شده عراق پروسه این شکست نظامی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم شروع شده بود) در تابستان 67 با قبول قطعنامه و خوردن زهر توسط خمینی این شکست به اوج خود رسید، بدون تردید قبول شکست و خوردن زهر برای رژیم مطلقه فقاهتی به معنای شکست استراتژی «جنگ، جنگ تا پیروزی خمینی بود» که همین شکست استراتژی «جنگ، جنگ تا پیروزی خمینی» خود به مثابه به چالش کشیده شدن کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی در تابستان 67 نیز بود. بدین خاطر از آنجائیکه مجاهدین خلق هم با تحلیل از شرایط متزلزل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی، بسترها جهت حمله نظامی خودشان با حمایت ارتش عراق آماده میدیدند، اگرچه حمله نظامی مجاهدین خلق (در تابستان سال 67 برعکس تحلیل آنها) بسترساز وحدت درونی جناحهای قدرت (که بر اثر قبول آتش بس توسط پروژه هاشمی رفسنجانی، این وحدت درونی به چالش کشیده شده بود) در خود رژیم در مقابله کردن با مجاهدین خلق شد و همین بازتولید وحدت درونی جناحهای حکومت در مقابله کردن با حمله نظامی مجاهدین خلق خود بسترساز بازتولید موقت و کوتاهمدت موجودیت به لرزه افتاد ه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم گردید.
خمینی برای حفظ درازمدت موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و مقابله با بحران موجودیتی و بحران استراتژی که (در فرایند پسا قبول آتش بس و خوردن زهر) برای این رژیم بوجود آمده بود «آلترناتیوکشی یا نابود کردن جامعه سیاسی اپوزیسیون در داخل کشور در آن شرایط در محور استراتژی کوتاهمدت خود دارد» و در چارچوب همین رویکرد آلترناتیوکشی و یا نابود کردن جامعه سیاسی اپوزیسیون خمینی بود که «او بقاء رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را در آنچنان شرایط بحرانی در گرو قتل و عام مخالفین سیاسی خودش در داخل کشور تحلیل میکرد» که (به صورت آشکار از 30 خرداد 60 خمینی با به تور انداختن سازمان مجاهدین خلق توسط اعلام استراتژی مسلحانهشان این قتل عام مخالفین از پیش طراحی شدهاش آغاز کرده بود و) «در سال 67 به جز زندانیان سیاسی اسیر شده، خمینی دیگر سنگری از آلترناتیو و اپوزیسیون در داخل کشور در برابر حاکمیت خودش، جهت نابود کردن نمیشناخت». یادمان باشد که در تابستان 67 پس از 7 سال کشتار جامعه سیاسی ایران توسط خمینی (از 30 خرداد تا آن زمان) دیگر «هیچ نیروی سیاسی اپوزیسیون و آلترناتیو رژیم در داخل کشور فعالیت سازمان یافته نداشتند» و تمامی جریانهای سیاسی داخل کشور یا به اصطلاح اصلاحطلبان درون حاکمیت بودند و یا اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت در داخل کشور بودند که از طریق قانون خود رژیم مطلقه فقاهتی به دنبال مشارکت در قدرت در رژیم مطلقه فقاهتی با خمینی و حواریونش بودند. به بیان دیگر «در تابستان 67 هیچ جریان سازمانیافته اپوزیسیون حکومتی نه در شکل سیاسی و نه در شکل نظامی در داخل کشور وجود نداشتند» بنابراین، بدین ترتیب بود که «برای خمینی در عرصه آلترناتیوکشی راهی جز قتل عام زندانیان سیاسی در راستای بازسازی بحران موجودیتش و بازسازی استراتژی شکست خوردهاش باقی نمانده بود»؛ زیرا «در تعریف خمینی (در تابستان سال 67) آن کس که به اسارت رژیم درآمده، به کنار از نوع و شکل و اندازه و مستقل از نگاه و روش و جرم، یک مخالف فعال و یک آلترناتیو بالقوه حکومت بود که در آینده این مخالف فعال میتوانست تهدیدی برای موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی دستساز او بشود» و از اینجا بود که دیگر «در تابستان 67 برای خمینی فرق نمیکرد که این زندانیان پیشتر حکم قضائی از خود این رژیم کمتر از اعدام داشتهاند و یا تمام و یا بخشی از دوران محکومیت خود را هم تحمل کردهاند و یا حتی آزاد هم شده باشند و یا حتی زنان آبستن هم باشند و غیره و غیره.»
آنچه در آن شرایط صدور فتوای قتل عام خمینی برای او اهمیت داشت، تنها این بود که «مخالف زندانی سیاسی او (در تابستان 67) خطری است نه تنها برای امروز رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بلکه برای فردای این رژیم هم» و لذا در همین رابطه بود که «خمینی در فتوای قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 مستقل از جرم آنان و مستقل از کیفری که قضای فقاهتی و فقه حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر آنها مقرر کرده بود تضمین موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را در قتل عام زندانیان سیاسی تعریف میکرد» و بدین ترتیب است که حسینعلی منتظری در فایل صوتی منتشره شده خودش از همین زاویه خمینی را به نقد میکشد. او میگوید: «چندین سال این قاضی اون قاضی، تو این شهر تو اون شهر یکی رو محکوم کرده به 5 سال یا 10 سال یا 15 سال، خب حالا بیاییم بدون اینکه زندانی فعالیت تازهای داشته باشد، بگیریم اعدامش کنیم، این معنیاش این میشه که همهمون گه خوردیم. همه دستگاه قضایی ما غلط بوده» (نقل قول از فایل صوتی منتشر شده حسینعلی منتظری).
ثالثاً به جز جریان حسینعلی منتظری تمامی جریانهای درون حکومت، از پیرو خط امام تا محافظه کار، از چپ تا راست و از اصلاحطلب تا اصولگرا و از میر حسین موسوی و شیخ مهدی کروبی تا عبدالکریم موسوی اردبیلی و لاجوردی و خامنهای و هاشم رفسنجانی و غیره و غیره «با اجرای پروژه قتل عام زندانیان سیاسی تابستان 67 هم رایی و هم دلی و مشارکت عملی داشتند و هیچ یک از جناحها و جریانهای درون حکومتی دهه 60 رژیم مطلقه فقاهتی (غیر از حسینعلی منتظری و حواریونش) حتی یک نفر از آنها هم تا وقتی پست و مقامی داشتند در طول چهار دهه عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جسارت آن را نداشتهاند که سکوت خود را بشکنند حتی به اشاره هم که شده به آنچه در تابستان 67 رخ داده کلامی بر زبان بیاورند»؛ و باز در همین رابطه است که حسینعلی منتظری در فایل صوتی منتشر شده خودش میگوید: «این مسئله که آقای موسوی اردبیلی (رئیس قوه قضائیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در آن زمان) که من میدونم خودش از همه لیبرالتره، تو نماز جمعه میگه همه زندانیان سیاسی باید اعدام بشند، خودش از همه مخالفتره و بعد تو نماز جمعه نمازگذاران شعار میدهند که زندانی منافق اعدام باید گردد، ما که میدونیم اینها برای جوسازی بوده و اینها دارند جو درست میکنند برای انجام قتل عام زندانیان سیاسی. متاسفانه بدبختی ما این است که دستگاه قضایی ما در رأساش شخصی قرار گرفته که خودش با این چیزها مخالفه اون وقت می یاد توی نماز جمعه، آن جور شعار میده و وقتی هم که میخواد از امام سئوال بکنه (در باب اجرای فتوای قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67) به جای اینکه بروند پیش امام و بگویند آقا این قتل عام زندانیان سیاسی مصلحت نیست و ضرر دارد به امام مینویسد حالا ما توی استانها اعدام کنیم یا توی شهرستانها، این سؤال را از امام میکنه. این بدبختی ما است که در رأس دستگاه قضائی ما همچنین شخصی قرار گرفته است» (نقل قول از فایل صوتی منتشر شده حسینعلی منتظری).
رابعاً با عنایت به اینکه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 بر پایه فتوای خمینی، «از سحرگاه ششم مرداد 67 (06/05/1367) همزمان در زندانهای اوین و گوهردشت کرج در تهران و در شهرستانهای دیگر کشور استارت آن زده شد»، به خاطر اینکه در 22 مرداد 67 با فرار رسیدن ماه محرم 1409 قمری که همان ماه حرام در اسلام فقاهتی و در آداب جاهلیت قبل از اسلام در عربستان میباشد و کشتن و اعدام کردن و جنگ کردن طبق این سنت جاهلیت عربستان و اسلام فقاهتی حرام میباشد، لذا به همین دلیل هیئت مرگ در تهران که شامل حسینعلی نیری حاکم شرع و ابراهیم رئیسی معاون دادستان و مرتضی اشراقی دادستان و مصطفی پور محمدی نماینده وقت وزارت اطلاعات، «جهت ادامه اعدامها در ماه محرم» در روز دوشنبه مورخ 24 مرداد 1367 برای اخذ مجوز ادامه اعدامها از حسینعلی منتظری قائم مقام خمینی در آن زمان با او ملاقات مینمایند که «طبق گزارش حسینعلی نیری (حاکم شرع هیئت مرگ در آن جلسه) تا تاریخ 24 مرداد ماه 1367 تنها اعدامیان در شهر تهران 750 نفر بوده است» که البته در همین جلسه حسینعلی نیری (حاکم شرع هیئت مرگ) منهای این 750 نفر اعدام شده (تا تاریخ 24 مرداد ماه 76) میگوید: «که در شهر تهران حدود 200 نفر دیگر هم در سلولهای انفرادی قرار دارند که در مسیر اعدام شدن هستند، ولی به خاطر ماه محرم آمدهایم تا از شما (حسینعلی منتظری) مجوز بگیریم که البته منتظری مخالفت میکند.»
بدین ترتیب است که «تنها اعدامیان شهر تهران در تابستان 67 (تا 24 مرداد ماه 67) طبق اعتراف خود هیئت مرگ (در فایل صوتی فوق) 950 نفر بودهاند». یادمان باشد که «اعدام جریانهای غیر مجاهدین خلق از شهریور ماه 67 در تهران و سراسر کشور از سر گرفتند» بنابراین «صد در صد آمار اعلام شده هیئت مرگ در جلسه 24 /05/1367 مربوط به مجاهدین خلق میباشد، نه جریانهای دیگر» و در همین رابطه است که در فایل صوتی فوق «موضوع اعدامها چه از جانب حسینعلی منتظری و چه از جانب هیئت مرگ در باب مجاهدین خلق است نه جریانهای دیگر سیاسی». اضافه کنیم که در همان جلسه دوشنبه 24 مرداد 67 حسینعلی منتظری در فایل صوتی منتشر شده میگوید: «تو شهرهای دیگه همه کاری کردهاند و تو اهواز خیلی دیگه افتضاح بوده و در اصفهان یک زن آبستن هم اعدام کردند» (نقل قول از فایل صوتی منتشر شده حسینعلی منتظری).
باری، آنچه از این مطالب برای ما قبل فهم و قابل داوری میباشد، اینکه تا این زمان که 33 سال از فاجعه قتل عام و نسلکشی زندانیان سیاسی سال 67 میگذرد، «هنوز بخش بزرگی از اطلاعات مربوط به این جنایت هولناک تاریخ ایران و تاریخ بشر، همچنان برای ما پوشیده مانده است. چراکه نه شمار دقیق اعدامیان (قتل عام زندانیان سیاسی سال 67) دادگاههای خمینی برای ما روشن است و نه مشخصات هویتی فردی اعدامیان (این جنایت هولناک) و نه حتی مکان خاک سپاری جمعی و فردی آنها» و دهها پرسش دیگر همچنان برای ما بیجواب ماندهاند. پرواضح است که پاسخ تمامی این سوالهای بی جواب ما، برای تمامی افراد و جریانها و جناحهای درونی حکومت (از راست راست تا چپ چپ از اصولگرا تا اصلاحطلب از پیروان خطا امام خمینی تا راست حزب پادگانی خامنهای) مشخص است؛ اما بدون تردید همه اینها به صورت نانوشته بین خودشان به این توافق دست پیدا کردهاند که «باطل السحر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم برای همیشه تاریخ، پروژه قتل عام زندانیان سیاسی تابستان 67 میباشد، پس باید برای حفظ هویت سیاسی خودمان و حفظ رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در کتمان هر چه بیشتر این جنایت و فاجعه تلاش همه جانبه بکنیم.»
باری، این همه باعث گردیده که «مستندترین سندی که میتوانیم در راستای بازشناسی جنایت هولناک قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 در چارچوب فتوای خمینی مورد کالبد شکافی قرار بدهیم و با کالبد شکافی آن میتوان به جوهر اخلاق و فقه و سیاست و تئوری استبدادساز ولایت فقیه خمینی دست پیدا کرد» تا این زمان همان فایل صوتی منتشر شده حسینعلی منتظری در خصوص جلسه هیئت مرگ با او در روز دوشنبه 24 مرداد ماه سال 76 یعنی 18 روز بعد از شروع اعدامهای سراسری زندانیان سیاسی (در کادر فتوای قتل عام زندانیان سیاسی خمینی میباشد)، علت انتخاب این سند توسط ما جهت کالبد شکافی آن است که:
الف - سند به صورت «گویشی» میباشد و غیر قابل انکار توسط دست اندرکاران و جریانهای درون حکومتی و حامیان رژیم مطلقه فقاهتی میباشد.
ب - حسینعلی منتظری (در این فایل صوتی) در زمانی (در تاریخ 24/05/1367) به داوری در باب قتل عام زندانیان سیاسی پرداخته است که «خودش به عنوان قائم مقام خمینی (دومین شخصیت حکومتی در کشور ایران پس از خمینی) بوده است نه به عنوان یک اپوزیسیون خارج از رژیم». یادآوری میکنیم که در سال 67 منتظری در ادامه همین چالش با خمینی بر سر فتوای قتل عام زندانیان سیاسی (که ادامه آن به اعدام سید مهدی هاشمی برادر داماد منتظری هم کشیده شد) بود که بالاخره «عطای جانشینی خمینی را به لقائش بخشید و با قدرت وداع کرد» و در نامه نهائی خودش خطاب به خمینی نوشت: «من در این رابطه کار تو را با شاه مقایسه نکردم، من گفتم که تو روی شاه را سفید کردی.»
ج - در این فایل صوتی، دیالوگ متن آن مربوط به دیالوگ بین حسینعلی منتظری از یکطرف و هیئت مرگ در تهران از طرف دیگر بوده است؛ و آن هم درست در روز 24 مرداد 1367 که اوج اعدامهای زندانیان سیاسی در سراسر کشور (در چارچوب فتوای قتل عام زندانیان سیاسی خمینی) بوده است، بنابراین، امکان کتمان و فرمالیته مسائل نبوده است.
د - جوهر دفاع و نقد دو طرف چه از جانب حسینعلی منتظری (به عنوان قائم مقام رهبری) و چه از جانب هیئت مرگ، «در کادر اسلام فقاهتی و فقه حوزههای هزار ساله میباشد» که در این رابطه میتواند برای مردم و جامعه بزرگ ایران بسیار آگاهیبخش باشد.
ه - در تحلیل نهائی خود این دیالوگ در آن شرایطی تندپیچ تاریخ کشور ایران، نشان دهنده آن است که در اسلام فقاهتی و در رِژیم مطلقه فقاهتی حاکم و در کادر نظریه استبدادساز ولایت فقیه خمینی و بر پایه نظریه تشخیص مصلحت نظام خمینی «نه تنها انسان سیاسی برای خمینی یک سبع میشود و نه تنها حقوق شهروندی برای خمینی بیمعنی بوده است، نه تنها در رویکرد خمینی انسان در خدمت فقه قرار دارد نه فقه در خدمت انسان، نه تنها در منظومه معرفتی خمینی زندانی سیاسی فاقد هر گونه حقوق انسانی و اجتماعی و قضائی میباشد، نه تنها در رژیم مطلقه فقاهتی دستساز خمینی برای حفظ موجودیت این رژیم هر جنایتی مباح است (چراکه از نظر خمینی اوج الواجبات حفظ رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد)، نه تنها مبنای اخلاق در دیسکورس خمینی قدرت میباشد نه انسان، نه تنها در مانیفست اندیشههای خمینی حق و حقوق انسان موضوعی بیمعنی میباشد و تنها تکلیف و تقلید و رعیت معنی دارد، نه تنها خمینی برای دفاع متهم از خودش (در دادگاههای یک دقیقهای آن هم با چشم بسته متهم و حکم از پیش مشخص شده توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم مطلقه فقاهتی) هیچگونه حق و حقوقی قائل نیست، از همه مهمتر اینکه (این دیالوگ و این سند گویشی بین هیئت مرگ و حسینعلی منتظری نشان میدهد) در دادگاههای خمینی و در دیسکورس اسلام فقاهتی و دیسکورس خمینی حق و حقوق چون توسط خود متولیان فقه فقاهت و متولیان قدرت تعریف میشود، حقوق بشر و حقوق انسان یک شوخی بیشتر نیست.»
و - هدف ما از کالبد شکافی پروژه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 در کادر فتوای خمینی نه در راستای نبش قبر یک حادثهای (است که در گذشته انجام گرفته است و در گذشته هم تمام شده است) میباشد، بلکه برعکس به خاطر آن است که ما یکی از وظایف پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهیبخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) جلوگیری از تکرار تاریخ میدانیم. بدون تردید در این رابطه مهمترین سوالی که در برابر پیشگامان قرار دارد، اینکه «چگونه میتوانیم از تکرار انجام جنایت هولناک تابستان 67 در تاریخ آینده کشور ایران جلوگیری نمائیم؟»
باری، پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهیبخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید عنایت داشته باشند که «جنایت قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 هنوز تاریخ نشده است». چراکه تنها 33 سال از آن جنایت هولناک میگذرد و این در شرایطی است که «رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هنوز حاکم است و هنوز وارثان همان خمینی در چارچوب نظریه استبداد ولایت فقیه به دنبال تثبیت قدرت و مشروعیت و موجودیت خودشان از طریق آسمان هستند، نه از مسیر زمین توسط مردم نگونبخت ایران و هنوز فقه فقاهت حوزههای فقهی به عنوان یک رویکرد و ایدئولوژی بر قدرت حکومت میکند و تکلیف و تقلید و حق حقوق انسانی در جامعه ایران در چارچوب همین اسلام دگماتیست فقاهتی، اسلام زیارتی، اسلام روایتی، اسلام حکومتی و اسلام ولایتی تعریف میشوند و هنوز تبعیضهای موجود در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران اعم از تبعیض جنسیتی، تبعیض طبقاتی، تبعیض اجتماعی، تبعیض سیاسی، تبعیض ملی و مذهبی و قومی در چارچوب همین فقه فقاهت دگماتیست حوزههای فقهی تفسیر و تبیین و توجیه و نهادینه میشود و هنوز در جامعه ایران این فقه و اسلام دگماتیست فقاهتی و روایتی و ولایتی و حکومتی است که انسان را تعریف میکنند و تکلیف را به جای حق تعریف میکنند و تقلید را به جای خود اراده خودآگاه و انتخابگر انسان تعریف مینمایند». از اینجا است که باید داوری کنیم و نتیجهگیری کنیم که در «جامعه امروز ایران، جنایت قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 هنوز به عنوان یک حادثه است، نه به عنوان یک تاریخ، به بیان دیگر هنوز جنایت نسلکشی زندانیان سیاسی سال 67 تاریخ نشده است، چراکه بیش از 33 سال از آن نمیگذرد». پس باید باور داشته باشیم که باز هم هر زمانی که «رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در شرایطی قرار بگیرد که (مانند تابستان 67) موجودیت همراه با مشروعیتش مورد چالش قرار بگیرد در راستای بازتولید موجودیت و مشروعیت از دست رفتهاش اقدام به انجام جنایتهائی (هم سنگ با جنایت قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67) بکنند». آنچنانکه، چه در «آبانماه 98 و چه در دیماه 96 و چه در تابستان سال 88 شاهد بودیم که همین رژیم مطلقه فقاهتی و همین حزب پادگانی خامنهای (در چارچوب همان پروژه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67) در اشکالی دیگر وقتی که موجودیت همراه با مشروعیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توسط مردم ایران به چالش کشیده شود، همه جریانهای درون حکومت (از راست راست تا چپ چپ از اصلاحطلب تا اصولگرا از حزب پادگانی خامنهای تا راست پادگانی تحت هژمونی سپاه) وارث همان خمینی سال 67 میشوند؛ که برای بازتولید موجودیت و مشروعیت آسمانی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هر جنایتی را مباح میشمارند» و در سرکوب کنشگران سیاسی و اجتماعی جامعه ایران توسط دستگاههای چند لایهای سرکوبگر خود هیچ خط قرمزی برای خود قائل نیستند» بنابراین در این جا است که باز سؤال فوق را تکرار میکنیم و آن اینکه «پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهیبخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) چگونه میتوانند، از تکرار تاریخ در جامعه امروز ایران جلو گیری نمایند؟»
در پاسخ به این سؤال، در یک جمله کوتاه باید بگوئیم «تنها با تحلیل مستمر از آن جنایت و بدل کردن آن تحلیل به عنوان یک سوژه آگاهیبخش و وارد کردن آن در وجدان خودآگاهیساز مردم ایران، میتوانند به انجام آن دست پیدا کنند». بدین خاطر تنها بدین صورت است که پیشگامان میتوانند از تکرار جنایت تابستان 67 در ایران امروز و فردا جلوگیری نمایند.
ز - باید توجه داشته باشیم که فتوای خمینی در تابستان 67 «تنها یک فتوای نسلکشی زندانیان سیاسی نبود، بلکه همزمان با آن تعریف خمینی از زندانیان سیاسی هم بود و همچنین نمایش سبع بود، انسان سیاسی در رویکرد خمینی هم بود و باز نمایش آن بود که در رویکرد خمینی فقه مجموعهای از عقایدی میباشد که معطوف به قدرت و حکومت است» (برعکس ایدئولوژی در دیسکورس معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی که ایدئولوژی در رویکرد آنها مجموعهای از عقایدی است که معطوف به کنش اجتماعی است). باری قبل از کالبد شکافی جنایت نسلکشی و قتل عام زندانیان سیاسی در چارچوب فایل صوتی منتظری باید عنایت داشته باشیم که در دو جای این فایل صوتی پیوستگی وجود ندارد و نشان دهنده دستکاری در آن میباشد. بدین خاطر آنچه که ما از کالبد شکافی این فایل صوتی میتوانیم کشف و فهم و تحلیل و فرموله بکنیم اینکه:
1 - داوری منتظری (در این فایل صوتی) در باب توصیف جنایت قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 اینچنین خطاب به هیئت مرگ مطرح میشود: «به نظر من بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده است و در تاریخ ما را محکوم میکنند به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزو جنایتکاران توی تاریخ مینویسند» (نقل قول از منتظری در فایل صوتی منتشر شده ایشان).
2 - پروژه جنایت قتل عام و نسلکشی زندانیان سیاسی در سال 67 توسط فتوای خمینی «یک پروژه عکسالعملی خمینی و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در تابستان 67 نسبت به حمله نظامی مجاهدین خلق به کرمانشاه نبوده است، بلکه برعکس یک برنامه مهندسی شده بوده است که از سال 63 توسط نیروهای اطلاعاتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تحت رهبری احمد خمینی دنبال میشده است و در تابستان 67 با حمله نظامی مجاهدین خلق به کرمانشاه شرایط برای عملیاتی شدن این برنامه مهندسی شده از پیش فراهم میشود». به بیان دیگر «جنایت هولناک قتل عام و نسلکشی زندانیان سیاسی در تابستان 67 عقبه سیاسی از گذشته داشته است، نه عقبه فقهی در چارچوب حمله نظامی مجاهدین خلق به کرمانشاه» در این رابطه است که منتظری خطاب به هیئت مرگ در فایل صوتی فوق میگوید: «به نظر من این موضوع چیزی است که اطلاعات از قبل سرمایهگذاری کرده و شخص احمد آقا خمینی هم از سه چهار سال قبل هی میگفت مجاهدین از روزنامهخونش و از مجلهخونش و از اعلامیهخونش همه باید اعدام شوند. اینا یه همچنین فکری میکردند و حالا فرصت را مغتنم شمردند و اجرا کردند»(نقل قول از منتظری در فایل صوتی فوق).
3 - داوری منتظری در این فایل صوتی در باب تشریح دادگاههای خمینی در جریان نسلکشی و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 بدین صورت است که این داد گاههای یک دقیقه برای متهمان سیاسی نه تنها دادگاه حقوقی و انسانی نبوده بلکه حتی دادگاههای در چارچوب فقه دگماتیست حوزههای فقاهتی که خودشان حق به صورت انحصاری تعریف میکنند هم نیستند. آنچنانکه منتظری (در نامهای که به خمینی مینویسد) و بخشی از آن نامه در این فایل صوتی توسط منتظری قرائت میشود، خطاب به خمینی میگوید: «سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی میباشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان اخیر حضرتعالی به قم آمده بود و میگفت: (در این دادگاههای اعدام) دادستان از یکی از زندانیان برای تشخیص اینکه سر موضع است یا نه پرسید: «تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟» گفت: آری، پرسید «حاضری مصاحبه کنی؟» گفت آری، پرسید: «حاضری برای جنگ با عراق به جبهه بروی؟» گفت آری، پرسید: «حاضری روی مین بروی؟» گفت مگر همه مردم حاضرند روی مین بروند؟ وانگهی از من تازه مسلمان نباید تا این حد انتظار داشت، گفت: «پس معلوم میشود تو هنوز سر موضعی و با او معامله سر موضع انجام داد و اعدامش کرد» (پایان نقل قول از فایل صوتی منتظری).
آنچه از این طرح مصداق دادگاههای خمینی در جریان نسلکشی و قتل عام زندانیان سیاسی برای ما قابل فهم است اینکه «هدف از هیئتهای مرگ در داد گاههای فوق (در سراسر کشور در تابستان 67 در چارچوب فتوای نسلکشی و قتل عام زندانیان سیاسی خمینی) این بوده که فارغ از هر گونه حق و حقوقی برای دفاع زندانیان سیاسی (که قبلاً از همین دادگاههای آنچنانی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم حکم کمتر از اعدام گرفته بودند) آنها را به بنبست انجام تکلیفهای غیر انسانی و غیر حقوقی بکشانند تا حکم اعدام خمینی بران متهمان به اجرا درآورند». در این رابطه است که باید داوری کنیم که آن «دادگاههای تابستان 67 تنها ابزار اجرای فتوای اعدام خمینی بودهاند، نه دادگاه برای قضاوت بین متهم و شاکی.»
4 – داوری منتظری در این فایل صوتی در باره عرصه اجرای فتوای اعدام و نسلکشی و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 بر این امر قرار دارد که «عرصه نسلکشی از دایره زندانیان فراتر رفته و تا عرصه خانوادههای زندانیان سیاسی هم کشیده شده بود»، بنابراین در همین رابطه است که به صورت مصداقی منتظری در فایل صوتی فوق میگوید: «یک کسی برادرش زندان بود در آخر گفتند که خواهرش هم متهمه. رفتند و خواهرش را آوردند، خودش را اعدام کردند، خواهرش دو روز بود که اصلاً آمده بود. 15 سالش بود، به خواهرش گفتند خوب چی میگی؟ گفت خوب من به اینا علاقه داشتم (یکی از اعضای هیئت مرگ) گفت چون برادرش اعدام شده این رو هم اعدام کنین و اعدامش کردند» (نقل قول از منتظری در فایل صوتی فوق).
5 - منتظری در فایل صوتی و در جلسه با هیئت مرگ در روز دو شنبه 24 مرداد 67 برای غیر شرعی و غیر فقهی نشان دادن فتوای خمینی به صورت احساسی به ماه محرم تکیه میکند و از این زاویه جنایت نسلکشی و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 را به چالش میکشد و میگوید: «آخه ماه محرمه، ماه خدا و پیغمبره، از امام حسین اقلاً شرم بکنید، آخه این درست است که ملاقات رو قطع بکنیم و همینطور بیائیم قصابی کنیم تو اونجا در زندان، زندانیان را از سلولهاشون بکشیم بیرون و تق، تق، تق همه را از دم بکشیم؟ هیچ جای دنیا همچنین کاری هست؟» (نقل قول از فایل صوتی منتظری).
6 - در فایل صوتی فوق، منتظری در باب فونکسیون نسلکشی و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 در چارچوب فتوای خمینی میگوید: «تنها همین اعدامها باعث میگردد تا 50 سال دیگر، خمینی به عنوان یک چهره خونریز سفاک و فتاکی در تاریخ بشر مطرح بشود». در این رابطه است که او میگوید: «ده دفعه به احمد آقا گفتم من میخواهم 50 سال دیگه برای آقای خمینی قضاوت نکنند و بگویند، آقا یک چهره خونریز سفاک و فتاکی بود، من نمیخواهم در تاریخ اینجور باشه» (نقل قول از منتظری در فایل صوتی فوق).
7 - در فایل صوتی فوق، منتظری با ذکر بخشی از نوشته خودش که در جلسه با هیئت مرگ مطرح میکند، معتقد است که:
الف - اعدام زندانیان سیاسی در تابستان 67 «قتل عام بوده است.»
ب - این قتل عام زندانیان سیاسی «بدون محاکمه بوده است.»
ج - این قتل عام بر «اسیران یا زندانیان اسیر خمینی که قبلاً دارای حکم بودهاند، صورت گرفته است.»
د - منتظری در این نوشته خودش خطاب به هیئت مرگ میگوید که قتل عام زندانیان سیاسی تابستان 67 قطعاً در آینده به سود جامعه سیاسی و یا جریانهای سیاسی جامعه سیاسی ایران تمام خواهد شد، نه به سود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
ه - منتظری در این نوشته خطاب به هیئت مرگ میگوید «در آینده همه دنیا به خاطر قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 ما را محکوم خواهند کرد.»
و - منتظری خطاب به هیئت مرگ میگوید که قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 «در آینده باعث گسترش خشونت و مشی مبارزه مسلحانه بر علیه رژیم حاکم میشود.»
ز - در این نوشته منتظری میگوید «مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن و قتل عام کردن غلط است.»
ح - منتظری در خصوص جوهر و واقعیت قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 میگوید «اینها شخص نیستند، اینها یک فکر و ایده و روش و منطق هستند با منطق و اندیشه ولو غلط هم باشند با قتل عام و کشتار نه تنها حل نمیشه بلکه بدتر هم میشه.»
ط - منتظری میگوید «روش شما در قتل عام زندانیان سیاسی بر خلاف روش پیامبر و امام علی میباشد چرا که روش پیامبر با دشمنانش در فتح مکه و جنگ هوازن و روش امام علی در جنگ جمل بر پایه عفو و گذشت بوده نه انتقام و خونریزی و قتل عام، آن هم قتل عام اسیران و زندانیانی که دارای حکم هستند». او در این رابطه به ذکر روش پیامبر در فتح مکه میپردازد و میگوید پیامبر حتی ابوسفیان که در رأس همه دشمنانش قرار داشت عفو کرد و خانه ابوسفیان را برای همه دشمنان دیگرش مامن قرار داد و گفت هر کس آنجا برود مورد بخشش قرار میگیرد و با ذکر آیه 159 سوره آل عمران قرآن (فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک - ای پیامبر به برکت رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند) «منتظری کل پروژه قتل عام و نسلکشی زندانیان سیاسی در تابستان 67 خمینی را خلاف قرآن و خلاف پیامبر و خلاف فقه و خلاف سیاست میداند». حال در این رابطه به طرح عین کلام منتظری در فایل صوتی فوق میپردازیم: «اینگونه قتل عام بدون محاکمه، آن هم نسبت به زندانی و اسیر – اسیر شماست دیگه، قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم میکند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق میکند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است. اینها شخص نیستند، اینها فکر و ایده دارند، یه روش هستند، یه منطق ولو منطق غلط باشد با کشتن منطق حل نمیشه و بدتر هم می شه، روش پیغمبر را با دشمنان خود در فتح مکه و جنگ هوازن را ببینید به چه نحو بوده است، پیامبر با عفو گذشت برخورد کرد و از خدا لقب رحمه للعالمین گرفت روش امیرالمؤمنین با اهل جمل پس از شکست آنان ملاحظه کنید. پیغمبر وقتی که مکه را فتح کرد اون هم ابوسفیانی که در رأس دشمنان بود خونهاش را مامن قرار داد برخورد اینجوری بود» (نقل قول از فایل صوتی منتظری).
8 - منتظری در فایل صوتی فوق خطاب به هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 در چارچوب فتوای خمینی را نه تنها یک عمل غیر قرآنی و غیر اسلامی و غیر اخلاقی و خیر سیاسی میداند بلکه حتی یک عمل غیر فقهی حوزههای فقهی هم میداند لذا در این رابطه میگوید: «مجرد اینکه اگر آنان را آزاد کنیم به منافقین ملحق میشوند موجب صدق عنوان محارب و باغی بر آنان نمیشود، امیرالمؤمنین نسبت به ابن ملجم هم قصاص قبل از جنایت انجام نداد با اینکه خودش فرمود او قاتل من است. گفتند: «یا علی پس قصاص کنیم؟» نقل کردند که گفت: «قصاص قبل از جنایت درست نیست» بنابراین مجرد اعتقاد، فرد را داخل عنوان محارب و باغی نمیکند. این همه در فقه بحث احتیاط در دماء (خون) و اموال خواندیم همه غلط بود؟ در فقه ما مرتد زن آگه باشه اعدام نمیشه و در محارب هم زن آگه باشه نباید اعدام کرد بسیاری از فقها همین را گفتن منتها آقای خمینی میگن نه، سه چهار سال پیش یک روز من به آقای خمینی گفتم: «آقا آگه میشه بگید زنها را اعدام نکنند مگر اینکه قاتل باشند» شما میدونید در اصفهان حتی یک زن آبستن را هم اعدام کردند» (نقل قول از فایل صوتی منتظری).
9 - در فایل صوتی فوق، منتظری قتل عام و نسلکشی زندانیان سیاسی در تابستان 67 با فتوای خمینی را یک ظلم مسلم میداند و با طرح حدیث پیامبر که میفرماید: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»، ظلم کشتار خمینی را با ظلم کشتار پهلوی دوم را مقایسه میکند و میگوید: «اینقدر که ما داریم میکشیم، شاه ده تاش هم نکشت» (نقل قول از فایل صوتی منتظری).
پایان