زن فقاهتی - زن مدرنیزه - زن تاریخی

از بعد از جریان معرفی کابینه دوم احمدی نژاد به مجلس و حضور و معرفی سه کاندیدای زن برای پست‌های وزارت آموزش و پرورش، بهداشت و رفاه در میان آن‌ها و مخالفت مراجع دولتی قم تحت رهبری ناصر مکارم شیرازی با این موضوع و حمایت خامنه‌ای از مراجع دولتی قم در جلسه افطار هیئت دولت در خصوص این قضیه و بالاخره مخالفت مجلس با دو تا از خانم‌ها رای نیاوردند. باز گرداندن نامه معرفی دوم پست‌های خالی کابینه احمدی نژاد توسط مجلس که در آن نامه دوباره احمدی نژاد بر کاندیداتوری زن‌ها پافشاری کرده بود همه باعث گردید تا بحث زن و موضوع زن و جایگاه زن در جامعه در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و تاریخی و فقاهتی مطرح گردد. البته آنچنانکه احمدی نژاد در سخنرانی معرفی کاندیداها در مجلس مطرح کرد، معرفی زن کابینه‌ای از طرف او جنبه کنشی نداشته بلکه واکنشی بوده است در برابر خواسته زن اجتماعی و زن سیاسی و زن تاریخی و به همین خاطر هم بود که توانست در برابر تمامی مخالفت‌های اسلام فقاهتی برای خانم وحید دستجردی در پست وزارت بهداشت از مجلس رای ناپلئونی بگیرد و برای اولین بار زن فقاهتی وارد کابینه فقاهتی در رژیم فقاهتی سی ساله گذشته بکند، کاری که حتی خاتمی در دوره 8 ساله حکومت به اصطلاح اصلاحات خود نتوانست زن کابینه‌ای که قبلا وعده آن را داده بود، بالاتر از سرپرستی سازمان محیط و زیست آن همه به صورت نمایشی ببرد. البته این موضوع علاوه بر اینکه یک پیروزی تبلیغاتی برای احمدی نژاد بود، یک حرکت جهت خلع شعار طرفداران رفرمیسم یا اصلاحات از بالا هم بود، صد البته که احمدی نژاد این کالا در بازار شام اسلام فقاهتی به بهای بایکوت شدن از طرف مراجع دولتی قم توانست صاحب شود، ولی با همه این احوال طرح زن کابینه‌ای به عنوان شعار آلترناتیوی در برابر زن سیاسی و زن اجتماعی و زن مدرنیسم بهترین سلاحی بود در دست احمدی نژاد که توسط آن هم می‌توانست با آن یک ادعای حمایت از زن اجتماعی در برابر زن خانه دار بکند (آنچنانکه دیدیم احمدی نژاد در بحث تئوریزه کردن موضوع برتری زن اجتماعی بر زن خانه دار او با تاسی از سردمداران تئوریسین فقاهتی خود مانند گذشته قصه را از اصحاب امام زمان در زمان ظهورش شروع کرد با این بیان که آنچنانکه او مدعی شد در روایات آمده است که تعدادی از 313 نفر اصحاب امام زمان در زمان ظهورش زن می‌باشند و بعد در همین جا بود که احمدی نژاد برای تبیین تئوریک خود در حمایت از زن کابینه‌ای و زن اجتماعی به جاده خاکی زد و ضمن حمله به زن خانه دار گفت: زن همراه امام زمان زن اجتماعی است نه زن خانه دار. البته قابل توجه است که زن خانه‌داری که احمدی نژاد در بحث تئوریک خود به آن حمله می‌کند همان پارادایم کیس یا الگوئی است که اسلام فقاهتی از آغاز حیات تاریخی خود جهت جایگزین کردن با زن اجتماعی به آن تکیه می‌کرده است و در مجلس اول دیدیم که در این رابطه طرحی تحت رهبری مهندس بازرگان جهت خانه نشین کردن زن اجتماعی و سیاسی ایرانی و جلوگیری از اشتغال آن‌ها در ادارات دولتی و نهادهای اقتصادی اجتماعی به مجلس بردند، که به علت مساعد نبودن شرایط سیاسی کشور با دخالت هاشمی رفسنجانی از دور خارج شد) و هم می‌خواست با این سلاح و شعار آلترناتیوی به جنگ جناح رقیب که همان رفرمیسم‌های طرفدار اصلاحات از بالا بودند برود و ضمنا با این شعار می‌توانست در عرصه جهانی چهره مکدر سیاسی خود را هم، آب و رنگ مصنوعی بدهد.

لذا در همین رابطه است که باید گفت که موضوع معرفی کابینه دوم احمدی نژاد و جار و جنجال و گرد و خاک‌هائی که به صورت نمایشی و کاذب توسط نظام فقاهتی در عرصه جامعه به راه انداختند، به قول معلم کبیرمان شریعتی تداعی کننده داستان خروس بهمن آباد و جار و جنجال مشهدی حسن می‌باشد که پس از اینکه مشهدی حسن خروس دزد، وارد خانه عموی شریعتی می‌شود می‌بیند که صاحب خروس‌ها با عموی شریعتی خلوت کرده است و در حال دیالوگ و گفتگو با هم هستند، لذا دریافت که قصه دیالوگ آن‌ها داستان فروش خروس‌ها توسط مشهدی حسن می‌باشد، اینجا بود که تا مشهدی حسن وارد خانه شد و آن دو را با هم دید، برای فراهم کردن بستر فرار از معرکه راهی نداشت جز اینکه تضاد خارجی به صورت کاذب علم کند؛ لذا در همین راستا بود که با جار و جنجال و داد و بیداد، فریاد کشید که چه نشسته‌اید تمام روستا غرق در جنگ و خون و مرده و مرده کشی می‌باشد و در روستا حیدر کیک با قاسم کیک به جنگ با هم پرداخته‌اند و تمام روستا را به آتش کشیده‌اند و با طرح این شعار کاذب شرایط برای فرار خود فراهم می‌کند و از معرکه در می‌رود و لذا وقتی صاحب خروس‌ها و عموی دکتر با زیر شلواری سر زده جهت نجات کشته شدگان بیرون می‌آیند، می‌بینند که در روستا هیچ خبری نیست و جز چند تا پیرمردی که در کنار دیوار، حمام آفتاب گرفته‌اند و در حال چرت زدن هستند، هیچ چیز قابل تماشا و توجه نمی‌باشد و روستا در امن و امان به سر می‌برد. اینجا است که آن‌ها پی به جار و جنجال کاذب مشهدی حسن می‌برند و در می‌یابند که داستان، داستان جنگ و خونریزی نیست. داستان، داستان سرقت خروس‌ها و فراهم کردن زمینه برای فرار مشهدی حسن از معرکه بوده است.

داستان کابینه دوم احمدی نژاد و سناریوئی که جناح خروس دزد 22 خرداد نظام فقاهتی حاکم با تمام امکانات تبلیغی و اداری جهت طرح در جامعه و جهان پیاده کرد، سناریوی همان مشهدی حسن خروس دزد تداعی می‌کرد چرا که جناح خروس دزد 22 خرداد در این شرایط بحرانی بعد از انتخابات نیازمند به یک هیاهوی کاذب دارد تا با طرح کاذب تضادهای بیرونی توجه توده‌ها و جهان را از توجه به تضادهای درونی منحرف سازند تا موضوع سرقت در انتخابات را پایان یافته اعلام کند تا بدینوسیله توده‌ها و جناح رقیب آن را کار انجام شده بپندارند و دیگر سوال اصلی 22 خرداد چه اتفاق افتاد؟ جای خود را در جامعه و جهان به سوال کاذب کار کابینه احمدی نژاد به کجا رسید؟ بدهد و همین تغییر سوال توده‌ها است که تعیین کننده همه چیز برای حاکمیت غاصب در طول تاریخ می‌باشد. چرا که به قول معلم کبیرمان شریعتی تمامی داستان‌های ساختگی حاکمیت غاصب برای آن بوده است تا سوال اصلی توده را عوض کنند و با تغییر سوال از یک طرف توده‌ها را دپولاریزاسیون یا سیاست زدائی نمایند و از طرف دیگر در غیبت سیاسی توده‌ها، آنها به نوای خود برسند. حال خواه این غیبت سیاسی توده‌ها باعث به نماز نشستن آن‌ها گردد و یا باعث به حج و عبادت توده‌ها بشود.

از نظر معلم کبیرمان شریعتی با آن‌ها که در همان زمان به شراب نشسته‌اند یا دور کاخ سبز معاویه می‌چرخند هیچ فرقی نمی‌کند چراکه با این عمل سوال توده‌ها که تا این زمان عبارت بود از اینکه عمرالخطاب (که تا کنون دو امپراطوری بزرگ روم و ایران برای مدینه سوغات آورده است) این پیراهن بلندش از کجا آورده است تا بالاخره او را مجبور می‌کنند که به مسجد بیاید و در پاسخ عبدالله ابن مسعود بگوید این قطعه اضافی پارچه پیراهنم سهمیه پارچه فرزندم عبدالله بوده است که به خاطر بلندی قد من و کم بودن پارچه به من بخشیده است. امروز در دوره مامون و هارون الرشید بدل شده است به اینکه که فرق ماهیت و وجود چیست؟ یا اینکه آیا قرآن حادث است یا قدیم بوده و قسی الی هذا؛ لذا در همین راستا بود که نظام فقاهتی حاکم برای تغییر سوال توده‌ها تحت خیمه شب بازی که با کابینه احمدی نژاد به راه انداخت از مدت‌ها قبل تلاش کردند تا با سرمایه گذاری تبلیغاتی و علنی کردن آن در مجلس و برای اولین بار مستقیم به صحنه تلویزیون آوردن آن نگاه مردم و جهان را از موضوع سوال سرقت 22 خرداد به طرف شعار کاذب کابینه احمدی نژاد و موضوع اسفندیار رحیم مشائی و... منحرف سازند.

زن کابینه‌ای وجه المعامله استحاله زن سیاسی: حال با توجه به مقدمه فوق بزرگ‌ترین قربانی این سناریوهای تاریخی که دوباره در جامعه ما در حال تکرار شدن است، زن می‌باشد که این بار به صورت جدیدی در حال قربانی شدن است و آن نه مانند گذشته تحت لوای زن خانه دار که باعث تحریک سیاسی زن اجتماعی می‌شد، بلکه تحت لوای شعار زن کابینه‌ای زن فقاهتی، می‌خواهند زن اجتماعی را تسلیم زن فقاهتی نمایند در این رابطه بود که شرایط تاریخی - اجتماعی حاضر مناسب آن دیدیم که به طرح موضوع تاریخی زن فقاهتی و زن مدرنیسم و زن مستقل که همان زن تاریخی می‌باشد بپردازیم.

قبل از اینکه وارد این بحث بشویم جا دارد در اینجا مراد خودمان از این سه ترم زن فقاهتی و زن مدرنیزه و زن تاریخی روشن کنیم که مقصود ما از ترم زن فقاهتی یعنی زنی که در عرصه پروسه تاریخی فقه به طور مشخص از قرن چهارم و پنجم تاکنون تعریف شده است و از بعد از انقلاب فقاهتی 22 بهمن 57 تلاش کرده‌اند تا این فقه هزار ساله را به صورت قانون بر جامعه و زن ما تحمیل کنند طبیعی است که اینچنین زنی یا آنچنانکه شیخ حسن نجفی صاحب «جواهر الکلام» بزرگ‌ترین دایره المعارف فقه شیعه می‌گوید «برای رهائی از بند فقاهت سلاحی جز متوسل شدن به ارتداد از دین ندارد» یا آنچنانکه اقبال لاهوری می‌گوید «برای پیوند با ایمانش راهی جز ارتداد از فقاهت برایش باقی نخواهد ماند» البته همین زن فقاهتی است که گاهی به صورت شیطان دنیا در آثار غزالی و مولوی تجلی می‌کند و گاه به صورت چهار پائی غیر انسان در آثار ملاصدار و ملاهادی سبزواری تبیین می‌گردد، زمانی به صورت یک شهروند درجه دو که نه حق انتخاب کردن دارد و نه حق انتخاب شدن آنچنانکه در قانون مشروطیت اعلام گردید به نمایش گذاشته شد و یک زمانی جهت ممانعت از اجتماعی شدن زن فقاهتی عامل گردید تا خمینی نهضت خود از سال 42 (با اعلام مخالفت با حق انتخاب شدن و انتخاب کردن زن در عرصه شوراهای ایالتی و ولایتی) شروع کند. به هر حال زن فقاهتی، تاریخی پر فراز و نشیب داشته است همیشه زنی مکلف بوده است که هیچگونه حقوق طبیعی و ذاتی که معلول انسانیت انسان می‌باشد، او دارا نبوده است، گاهی این تکلیف از طرف فقیه به طور مستقیم بر او تحمیل می‌شده است مثل نداشتند حق طلاق، نداشتند حق حضانت بر فرزند و دارا بودن ارزش نصف مرد در دیه و شهادت و ارث و... گاهی این تکلیف از طرف مرد و گاهی از طرف خانواده و زمانی از جانب حکومت‌ها اعمال می‌شده است، گاهی به صورت عروسک حرمسراها در می‌آمده و زمانی به صورت حیوانی جهت تولید بچه و اطفاء آتش شهوت مرد مطرح شده است. با همه این لایه‌های مختلف زندگی و حیات زن فقاهتی آنچه در همه اشکال آن به صورت وجه مشترک آن‌ها مطرح می‌باشد اینکه در سیمای زن فقاهتی آنچه شیرازه شخصیت زن فقاهتی را تشکیل می‌دهد تکلیف فقهی بوده است نه حق و حقوق طبیعی انسانی، لذا زن فقاهتی فی حد ذاته به خاطر انسان بودن دارای هیچگونه حق و حقوق طبیعی نمی‌باشد و هر گونه حقی هم که برحسب شرایط سیاسی تاریخی به آن‌ها اهداء می‌شود این حقوق از نوع حقوق درجه دوم می‌باشد، یعنی عطا شده از موضع رافت و رحمت از طرف بالائی‌ها بر زن بوده است و هیچکدام از آن‌ها به خاطر زن بودن زن و انسان بودن زن به عنوان حقوق طبیعی زن، او صاحب نشده است.

زن مدرنیزه: مقصود از زن مدرنیزه در اینجا زنی است که از قرن هفدهم و هیجدهم در بستر رنسانس و پیدایش بورژوازی تجاری و بورژوازی تولید اروپا و همراه با در هم شکستن نظام قرون وسطائی و فئودالیسم در بستر انقلاب کبیر فرانسه متولد شد. این زن در پروسس شکل گیری خود دو فرآیند مختلف طی کرده است، فرآیند اول فرآیند رهائی بوده است، فرآیند دوم فرآیند آزادی می‌باشد. فرآیند رهائی زن مدرنیزه رهائی «از» بوده است و فرآیند آزادی زن مدرنیزه فرآیند «برای» می‌باشد. در مرحله فرآیند رهائی، زن مدرنیزه رهائی خود را از قید و بندهائی که نظام قرون وسطی و فئودالیسم بر دست و پای و اندیشه او ایجاد کرده بود می‌طلبید، اما در مرحله فرآیند برای که از بعد از انقلاب کبیر فرانسه با استقرار نظام سرمایه‌داری و حاکمیت تمام عیار بورژوازی در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... شکل گرفت به خاطر سیطره نظام سرمایه‌داری این فرآیند سمت و سوئی بورژوائی پیدا کرد که در نتیجه آن باعث گردید تا زمان مدرنیزه به صورت یک کالائی در بازار فراگیر بورژوازی در آید که این کالای بازار بورژوازی در مکتب فرویدیسم به صورت یک پدیده جنسی مطرح گردید و در عرصه بعد از خشونت فراگیر دو جنگ جهانی به صورت کالای فرهنگی و اخلاقی و اقتصادی بورژوازی جهانی در آمد.

زن تاریخی: مقصود از زن تاریخی عبارت از زن به عنوان یک پدیده تاریخی می‌باشد که به موازات سیر تحول و تکامل تاریخ این پدیده تکامل پیدا کرده است و به موازات تکامل پذیری در عرصه تحول تاریخی دارای تاریخ شده و به عنوان یک پدیده تاریخی مطرح شده است. این زن اگرچه در مراحل عقب مانده تاریخ دارای سرنوشتی سیاه بوده است ولی تکامل و رهائی خود را مولود دینامیسم درونی تاریخ و خود در یک بستر سنتزی می‌داند و دستاوردهای تاریخی خود اعطائی از جانب هیچ عقیده و مکتب و مذهبی نمی‌داند. بزرگ‌ترین دستاورد تاریخی برای این زن انسانیت انسانی او می‌باشد که توانسته است به عنوان نخستین موضوع حقوقی خویش آن را فهم کند و در راستای این فهم و شناخت او بوده است که تمامی دستاوردهای بعدی که او به دست آورده است یا به دست خواهد آورد حق طبیعی خود می‌داند نه اعطائی از جانب هیچ کس و در این رابطه است که هیچ کس را هم لایق خلع این حقوق خود نمی‌داند و نمی‌بیند. زن تاریخی اگر برای خود خواهان حقی مساوی مرد در عرصه‌های اقتصادی - سیاسی - قضائی - اجتماعی می‌باشد به خاطر آن است که موضوع انسانیت خود را بالاتر از حقوق می‌داند و تمامی حقوق اجتماعی - تاریخی - قضائی متولد شده از این اصل فوق را اصل می‌داند. یعنی چون معتقد است که انسان است، معتقد است باید حق طلاق یا حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن داشته، چون انسان است باید از آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی شکل زندگی و آزادی شکل پوشش برخوردار باشد، نه چون مسلمان است یا چون مسیحی، یهودی و... می‌باشد و به خاطر این جهان بینی است که او هرگز حاضر به قبول هیچگونه تبعیضی بر خود نمی‌باشد و هر گونه شکل بندی تحمیلی تحت هر نام و عنوانی که بر او تحمیل گردد، در هم می‌شکند مگر شکل بندی که خود بر پایه آگاهی و انتخاب برگزیده باشد. طبیعی است که زن تاریخی برعکس زن فقاهتی که به تکلیف می‌اندیشید به حق بیاندیشد، همچنین زن تاریخی برعکس زن مدرنیزه که در فرآیند آزادی برای بورژوازی به صورت کالا در آمد به خاطر سرمایه انسانیت خویش همیشه خود را صاحب سرمایه غنی انسانیت می‌داند، لذا در عرصه این سرمایه بزرگ درونی هرگز حاضر به کالا شدن نمی‌شود.

 

پایان