اصول مقدماتی سوسیالیسم علمی - 20

 

4 - اصول محوری سوسیالیسم علمی شریعتی: شریعتی در تبین اصول سوسیالیسم علمی مورد نظر خود محور‏هائی مطرح نمود که این محورها برای اولین بار در عرصه علم الاقتصاد مطرح می‌گردید. همین محورهای علمی اقتصادی بود که می‌توانست بحران تئوریک اقتصادی سوسیالیسم علمی را که از ریکاردو تا سن سیمون و از سن سیمون تا فوریه و از فوریه تا پرودن و از پرودن تا مارکس و از مارکس تا شریعتی گرفتار آن بود، نجات دهد. ولی متاسفانه به علت ایرانی و جهان سومی و مذهبی بودن اندیشه شریعتی این تئوری‌های علمی سوسیالیسم علمی شریعتی نتوانست در عرصه بین المللی شاخص و مورد توجه قرار گیرد.

لذا بحران تئوریک سوسیالیسم بالاخره در اواخر قرن بیستم عامل تقسیم جهانی و نظم بین المللی به نفع سرمایه داری و امپریالیسم بین المللی توسط منهزم شدن بلوک سوسیالیسم دولتی گردید و تا این زمان هنوز بحران سوسیالیسم علمی ادامه پیدا کرده است و تا زمانیکه تئوری سوسیالیسم علمی از این بحران نجات پیدا نکند امکان باز سازی سوسیالیسم در عرصه جهانی وجود نخواهد داشت. از نظر ما تنها راه نجات تئوریک بحران سوسیالیسم علمی مبنا قراردادن محورهای علمی سوسیالیسم علمی شریعتی می‌باشد و با آن تئوری سابق سوسیالیسم علمی هرچند دو به اره مانند لنین و روزا لوکزامبورک و گرامشی و... اقدام به برپائی دولت و حزب بکنیم با همان بحران سابق گرفتار خواهیم شد. چراکه از نظر ما بحران اردوگاه سوسیالیسم در پایان قرن بیستم که به متلاشی شدن آن انجامید بحران تئوریک سوسیالیسم علمی است نه بحران سیاسی عصر در همین رابطه در همین جا مناسب دیدیم که مبانی تئوریک سوسیالیسم علمی شریعتی به صورت محوری تبین و مطرح سازیم:

 

اصل اول تاریخی بودن سوسیالیسم علمی: از عاشورای سال 49 که شریعتی حسین وارث آدم را تبیین کرد گرچه در سال 48 شریعتی با تبیین میعاد ابراهیم مبانی تاریخی پیدایش مالکیت و استثمار و پیدایش نظام طبقاتی مطرح کرد ولی در کنفرانس‌های میعاد با ابراهیم شریعتی نتوانست پیدایش سوسیالیسم علمی را بر پایه تاریخ تبیین نماید در کنفرانس حسین وارث آدم بود که شریعتی برای اولین و آخرین بار پدیده سوسیالیسم را به صورت تاریخی تبین نمود و از این مقطع بود که سوسیالیسم شریعتی پایه علمی به خود گرفت. چراکه اگر سوسیالیسم بودن شریعتی که از زمان ترجمه کردن کتاب ابوذر سوسیالیست خدا پرست جودة السحار جنبه رسمی به خود گرفت و مربوط به دوران نوجوانی و تحصیلات دبیرستانی او می‌باشد. تا سال 1348 که شریعتی به مرحله میعاد با ابراهیم می‌رسد سوسیالیسم شریعتی یک سوسیالیسم عدالت طلبانه اما غیر تاریخی می‌باشد که ما این سوسیالیسم را سوسیالیسم اخلاقی شریعتی می‌نامیم. از مرحله میعاد با ابراهیم تا مرحله حسین وارث آدم سوسیالیسم شریعتی رنگ و بوی تاریخی به خود می‌گیرد و شریعتی از سوسیالیسم اخلاقی پانزده ساله قبلی خود فاصله گرفت اما از مرحله حسین وارث سوسیالیسم علمی شریعتی متولد می‌شود و علت اینکه سوسیالیسم حسین وارث آدم شریعتی را سوسیالیسم علمی می‌نامیم به این خاطر است که در حسین وارث آدم شریعتی پیدایش سوسیالیسم را بر پایه تاریخ تبیین می‌نماید و آن را به عنوان محصول نهائی حرکت تاریخی بشر می‌داند. تا قبل از حسین وارث آدم چه در مرحله شریعتی سوسیالیسم اخلاقی و چه در مرحله شریعتی سوسیالیسم تاریخی شریعتی معتقد بود که تحقق سوسیالیسم در هر مقطعی از تاریخ امکان پذیر می‌باشد و به همین خاطر بود که مبارزات عدالت خواهانه ابوذر را با عنوان سوسیالیسم مطرح می‌کرد اما از مقطع حسین وارث آدم شریعتی بود که دیگر شریعتی با سوسیالیسم اخلاقی و سوسیالیسم تاریخی وداع می‌کند و خود را آنچنانکه در وصیت نامه سفر به حج اش به همسرش پوران می‌نویسد، اعتقاد خود را فقط به سوسیالیسم علمی اعلام می‌کند بنابراین اگر بخواهیم دوران حیات فکری شریعتی را از آغاز جوانی که شریعتی حقیقی نه شریعتی شناسنامه‏ائی متولد می‌شود بر پایه سوسیالیسم تبین نمائیم دوران حیات شریعتی به سه مرحله تقسیم می‌شود که عبارتند از:

اول: شریعتی پیرو سوسیالیسم اخلاقی از سال 1330تا 1348
دوم: شریعتی پیرو سوسیالیسم تاریخی از(میعاد با ابراهیم تا حسین وارث آدم) سال 1348 تا 1349
سوم: شریعتی پیرو سوسیالیسم علمی از (حسین وارث آدم) تا این تاریخ لذا به این دلیل بود که شریعتی از بعد از کنفرانس حسین وارث آدم که توسط خود او دو بار تکرار شد و تنها کنفرانسی بود که شریعتی در تمام حیات واقعی خود با زبان خود دو بار تکرار کرد (چرا که شریعتی همیشه از نگاه به عقب کردن و تکرار کردن متنفر بود و معتقد به حرکت بدون تکرار و پیش رونده بود) پیوسته بر این کنفرانس تکیه می‌کرد و می‌گفت غیر از حسین وارث آدم هرچه گفته‌ام اضافی بوده و هرچه خواهم گفت جز تکرار همان حسین وارث آدم نخواهد بود و تنها کتابی که شریعتی در زمان حیات خود با زبان خود بنام مانیفست اندیشه خود مطرح کرد حسین وارث آدم بود و لا غیر راستی چرا اینهمه شریعتی بر کنفرانس حسین وارث آدم تکیه می‌کرد آیا به خاطر قلم سحر آمیز آن می‌باشد؟ یا به خاطر اقیانوس مفاهیم سازی تاریخی درون این کنفرانس بوده است؟ و یا به خاطر... نه به خاطر هیچکدام از این‌ها نبود چراکه شریعتی باید خیلی آدم کوچکی باشد که بخواهد به خاطر این مفاهیم هنری بر اندیشه علمی خود تکیه بکند از نظر ما آنچه باعث می‌گردد تا شریعتی بیش از همه بنابراین کنفرانس تکیه داشته باشد فقط یک چیز است و آن متولد شدن سوسیالیسم علمی شریعتی در این کنفرانس است چراکه در این کنفرانس است که شریعتی سوسیالیسم را به صورت یک محصول نهائی تاریخ بشر که به صورت جبری تحقق پیدا خواهد کرد، تبیین می‌نماید و تا زمانیکه تولید به صورت اجتماعی در تاریخ اقتصادی بشر تحقق پیدا نکند، امکان اجتماعی کردن تولید توزیع و مصرف که همان تعریف سوسیالیسم علمی از نگاه شریعتی می‌باشد، وجود نخواهد داشت. لذا در همین رابطه می‌باشد که اولین اصل محوری سوسیالیسم علمی شریعتی تاریخی بودن این سوسیالیسم می‌باشد و بی دلیل نمی‌باشد که تمامی سینه چاکان نئولیبرالیست‏های مذهبی طرفدار سرمایه داری امثال عبدالکریم سروش و... جهت نفی سوسیالیسم علمی شریعتی می‌کوشند پایه تئوریک تبیین تاریخی سوسیالیسم علمی شریعتی را به چالش بکشند تا توسط آن سوسیالیسم علمی شریعتی را عقیم و سترون کنند و شعار آلترناتیوی خود را که لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی و اخلاقی و... می‌باشد جانشین آن کنند بنا بنابراین بر پایه اصل تاریخی بودن سوسیالیسم علمی که شریعتی آن را در حسین وارث آدم تبیین کرد سوسیالیسم علمی یک محصول تاریخی می‌باشد نه یک محصول اخلاقی که جز بر پایه بسترهای اجتماعی و تاریخی که همان تولید اجتماعی و توزیع اجتماعی و مصرف اجتماعی می‌باشد امکان تحقق آن در یک بستر غیر تاریخی به صورت اخلاقی نمی‌باشد.

 

اصل دوم تفکیک کار فردی و کار اجتماعی در سوسیالیسم علمی شریعتی: اگرچه در یک نگاه کلی ریکاردو عامل فساد نظام سرمایه داری را نفی قانون ارزش کار کارگر توسط سرمایه داری می‌داند و سن سیمون پدر سوسیالیسم عامل فساد نظام سرمایه داری را مالکیت خصوصی اعلام می‌کند که باعث می‌گردد تا در نظام سرمایه داری ابزار تولید در خدمت و در مالکیت سرمایه دار در آید و فوریه عامل فساد نظام سرمایه داری پول می‌داند که باعث می‌گردد پول از صورت یک کالای واسطه در نظام سرمایه داری به صورت یک رابطه اجتماعی ویرانگر درآید و تا زمانی که از نظر فوریه این عامل ویرانگر توسط نظام سوسیالیستی از صورت یک رابطه اجتماعی به یک کالای واسطه مبدل نگردد امکان به زانو در آوردن نظام سرمایه داری وجود نخواهد داشت و اگر چه کارل مارکس عامل فساد نظام سرمایه داری را غارت ارزش اضافی توسط سرمایه دار می‌داند که از دیدگاه او مختص کارگر یا پرولتاریای مولد آن می‌باشد که به وسیله سرمایه داری غارت و استثمار و دزدیده می‌شود و تا زمانیکه ما ارزش اضافی سرمایه داری که مال کارگر می‌باشد به صاحب اصلی آن که کارگر است بر نگردانیم امکان ویرانی نظام سرمایه داری وجود نخواهد داشت. شریعتی عامل فساد نظام سرمایه داری را سلطه سرمایه بر ماشین می‌داند چراکه از نظر شریعتی تا زمانیکه ما پدیده ماشین که معرف کار جمعی و تاریخی بشر در نظام سرمایه داری و سوسیالیستی می‌باشد نشناسیم نه امکان شناخت سرمایه داری برای ما به وجود می‌آید و نه امکان تحقق سوسیالیسم علمی وجود خواهد داشت.

 

ماشین و سرمایه داری از نظر شریعتی: از نظر شریعتی ماشین که پیدایش آن مولود انقلاب صنعتی غرب می‌باشد یک ابزار تولید در ادامه روند تکاملی تاریخی ابزار تولید گذشته بشر نمی‌باشد. بلکه یک نیروی محرکه‏ائی است که جای بازوی تولید که از آغاز تاریخ بشر تا مرز پیدایش ماشین انسان بود می‌گیرد. شریعتی معتقد است اگر ماشین را به صورت یک تحول کیفی تاریخی در عرصه تکامل ابزار تولید تبیین نمائیم، هرگز نمی‌توانیم به تبیین علمی از سوسیالیسم علمی دست پیدا کنیم تنها در زمانی می‌توانیم بحران تئوریک سوسیالیسم علمی را بر طرف کنیم که ماشین را از صورت ابزار تولید خارج کنیم و آن را به صورت نیروی محرکه یا بازوی تولید بدانیم و بر پایه این تبیین از ماشین است که شریعتی در ادامه این اندیشه علمی خود در باب ماشین معتقد می‌شود که پس از اینکه در یافتیم که ماشین ابزار تولید نیست بلکه نیروی محرکه و بازوی تولید می‌باشد دومین موضوعی که در این رابطه باید به آن اعتقاد پیدا کنیم اینکه عامل تکوین ماشین نیروی کارگر تولید کننده آن و یا نیروی فکری مخترع آن نمی‌باشد یعنی از نظر شریعتی این غلط است که ما نخسین شالوده ماشین که ماشین بخار بود را مختص جیمز وات انگلیسی بدانیم. زیرا این کار تاریخی و جمعی بشر است که به امثال جیمز وات می‌رسد و او را مخترع ماشین و... می‌کند به عبارت دیگر آنچنان که نیوتن می‌گفت اگر امثال جیمز وات بر شانه غول‌های تاریخی ماقبل خود قرار نداشتند هرگز امکان اختراع برای آن‌ها وجود نمی‌داشت پس مبنای تئوریک اولیه سوسیالیسم علمی شریعتی عبارت است از این که:

اولا: ماشین یک ابزار تولید و ابزار کار نیست بلکه نیروی مولد و بازوی کار می‌باشد.
ثانیا: ماشین مولود کار فردی کارگر یا مخترع نمی‌باشد بلکه مولود کار تاریخی و اجتماعی انسان می‌باشد و بر این پایه است که شریعتی ارزش اضافی نظام سرمایه داری که توسط سرمایه دار غارت می‌شود مانند کارل مارکس و ریکاردو و سن سیمون و فوریه و پرودن بر پایه قانون ارزش کار مختص کارگر تنها نمی‌داند. بلکه از آنجائیکه از نظر شریعتی در تولید این ارزش اضافی جامعه هم مانند کارگر شرکت دارد و با عنایت به اینکه مالک ماشین به عنوان عامل تولید و نیروی محرکه و بازوی کار ، جامعه است. لذا شریعتی معتقد است که ارزش اضافی جامعه سرمایه داری در مناسبات سوسیالیسم علمی باید بین کارگر و کل جامعه به نسبت در صد دخالت بین دو عامل کار گر و ماشین تقسیم گردد و هرگز نباید آنچنانکه مارکس می‌گفت تمام این ارزش اضافی را به کارگر بدهیم و جامعه را فقیر کنیم تا طبقه کارگر در این جامعه فقیر به صورت یک طبقه جدید آنچنانکه میلوان جیلاس می‌گوید، سر درآورد.

 

اصل سوم سوسیالیسم علمی شریعتی الغای مالکیت خصوصی بر عوامل تولید نه مالکیت شخصی افراد بر ثروت‌های فردی خود:

مجموعه آثار شریعتی - جلد 10 - صفحه 110: "الناس شرکاء فی الثلاث الماء و الکلاء و النار پیداست که منابع تولید در عصر پیامبر که عصر دامداری و کشاورزی غیر صنعتی بوده است همین سه تا است و بر این اساس طبیعی است که در نظام‌های تولید صنعتی و سرمایه داری منابع تولید ی دیگر ی نیز مشمول این قاعده می‌شوند که شریعتی در همین جا با طرح این سوال فربه فتوای نفی مالکیت خصوصی بر عوامل تولید در نظام سوسیالیسم علمی صادر می‌کند او می‌گوید: "آیا این‌ها نفی مطلق مالکیت خصوصی بر منابع تولید یا سرمایه نیست؟" بنابراین شریعتی مانند سن سیمون و پرودن و مارکس معتقد به الغای مالکیت خصوصی در نظام سرمایه داری می‌باشد ولی تا زمانی که به تعریف شریعتی از مالکیت خصوصی توجه نکنیم، نمی‌توانیم به مضمون این اصل رکین نظام سوسیالیسم علمی مورد نظر شریعتی پی ببریم آنچه در این رابطه می‌توانیم مطرح کنیم اینکه:

 

اولا: از نظر شریعتی مالکیت خصوصی غیر از مالکیت شخصی است موضوع سوسیالیسم علمی نفی مالکیت خصوصی است نه نفی مالکیت شخصی. معنی و تعریف مالکیت خصوصی مالکیت بر وسایل و عوامل و منابع تولید است در صورتیکه معنی مالکیت شخصی در اختیار داشتن وسایل غیر تولیدی می‌باشد. بنابراین شریعتی با تملک وسایل غیر تولیدی به صورت مشروع توسط افراد مخالفتی ندارد و در نظام سوسیالیسم علمی با این گونه تملک‌ها برخوردی نمی‌شود آنچه تبلیغات شوم سرمایه داری جهانی در مخالفت با سوسیالیسم علمی جهت ایجاد رعب در میان جامعه و قشر متوسط ایجاد می‌کنند در رابطه با همین موضوع است که آن‌ها تعریف سوسیالیسم را به صورت الغای مالکیت شخصی آن‌ها حتی ناموس و زنان آن‌ها اعلام می‌کنند. در صورتی که اصلا موضوع سوسیالیسم علمی مالکیت شخصی افراد نمی‌باشد و فقط و فقط موضو ع سوسیالیسم علمی مالکیت خصوصی بر عوامل تولید است. چراکه این مالکیت بهر شکل و اندازه‏ائی که باشد عامل استثمار در جامعه خواهد بود و تا زمانیکه این عامل شوم توسط سوسیالیسم ریشه کن نشود امکان نفی استثمار در جامعه وجود نخواهد داشت.

ثانیا: در نظام سوسیالیسم علمی حتی وسایل تولید شخصی که عامل استثمار از غیری نمی‌شود جز مالکیت خصوصی بشمار نمی‌آید و همان مالکیت شخصی است یعنی از نظر شریعتی مرز مالکیت خصوصی و شخصی در عرصه مالکیت بر عوامل تولید موضوع استثمار از غیر می‌باشد.

ثالثا: آنچنانکه از نظر شریعتی استثمار در سه لایه فرد از فرد و طبقه از طبقه و ملت از ملت تقسیم می‌گردد در عرصه استثمار فرد از فرد و طبقه از طبقه شریعتی وجود مالکیت خصوصی را عامل شکل گیری این دو نوع استثمار می‌داند.

رابعا: از نظر شریعتی تعریف استثمار فقط آنچنانکه مارکس تعریف می‌کند که تصاحب و غارت ارزش اضافی می‌باشد نیست. شریعتی استثمار را به صورت "نتیجه کار دیگری را به خود اختصاص دادن معنی می‌کند" که در این رابطه در عرصه تبین تئوریک آن به تقسیم استثمار فرد از فرد و طبقه از طبقه و ملت از ملت می‌رسد.

خامسا: از نظر شریعتی استثمار یک پدیده تاریخی می‌باشد که از زمان امحاء جامعه اشتراکی اولیه بشر تاکنون به صورت مختلفی بر حسب شرایط تاریخی وجود داشته و تغییر شکل داده است و در جامعه سرمایه داری استثمار ذاتی سرمایه داری می‌باشد و تا زمانی که سرمایه داری را با نفی مالکیت خصوصی از بین نبریم امکان نفی استثمار وجود نخواهد داشت.

سادسا: شریعتی ذات مالکیت خصوصی را استثمار می‌داند و به خاطر نفی استثمار و ایجاد برابری شریعتی به مخالفت با مالکیت خصوصی می‌پردازد.

 

اصل چهارم سوسیالیسم علمی شریعتی: هر کس به اندازه استعدادش کار بکند و به هر کس به اندازه کارش مزد داده شود.

مجموعه آثار جلد 10 - صفحه 110 "بنابراین آنچه با کار شخصی ساخته نشده باشد منابع و مواد طبیعی که ساخت خداست مالکیت عام دارد یعنی (در نظام سوسیالیستی) مالکیت بر اساس کار تحقق می‌یابد و طبیعی است که تنها انسان‏هائی که کار می‌کنند می‌توانند مالک باشند. بنابراین اساسا مالکیت بر سرمایه و بر استخدام کار معنا ندارد مالکیت در این صورت به معنای حق انسان بر دستاورد خویش است" بنابراین از نظر شریعتی مبنای مالکیت بر پایه تولید توسط کار می‌باشد.

 

ادامه دارد