سوسیالیسم و فلسفه تاریخ

سوسیالیسم علمی، سوسیالیسم تاریخی، سوسیالیسم تخیلی، سوسیالیسم اخلاقی

ماشین و سوسیالیسم علمی‌: آنچه تا اینجا در رابطه با سوسیالیسم علمی دریافتیم عبارت است از اینکه سوسیالیسم علمی برخوردار از یک شرایط عینی و ذهنی می‌باشد شرایط ذهنی سوسیالیسم علمی عبارت است از آگاهی پیشگام و پرولتاریای صنعتی و مردم به سوسیالیسم است اما شرایط عینی و مادی تحقق سوسیالیسم علمی عبارت است از جمعی شدن تولید می‌باشد که تحقق آن در یک جامعه توسط ماشین تعیین می‌گردد. که در اینجا به طرح و بررسی این موضوع می‌پردازیم و مقدمتا جهت آنجام این مقصود لازم می‌بینیم که یک تعریفی هرچند اجمالی از ماشین ارائه نمائیم تا بدانیم که این معجزه حیات بشریت که این چنین سود آفرین و ارزش آفرین برای بشریت متمدن شده است چیست. برای درک و فهم تعریف ماشین باید قبلا ذهن خود را از هر گونه تعریفی که از ماشین داریم خالی کنیم. چراکه آنچه با طرح این عنوان در ذهن ما فورا تداعی می‌کند عبارت است از موتور و دود و خودرو و‌... که این زمینه ذهنی از ماشین باعث یک بیزاری از ماشین شده است. در صورتی که این معجزه بزرگ تاریخ بشریت علاوه بر اینکه دارای فونکسیون بزرگ در حرکت یک جامعه می‌باشد، بزرگترین عامل حرکت تاریخ بشری نیز است. در این رابطه است که در یک تعریف اجمالی از ماشین می‌توانیم بگوئیم که ماشین عبارت است از سیستمی که عامل تقسیم کار در تولید را فراهم می‌سازد. به عبارت دیگر تا قبل از پیدایش ماشین در بستر مناسبات ماقبل سرمایه‌داری به علت اینکه تولید جنبه فردی داشته است، اصل تقسیم کار در عرصه تولید وجود نداشته است و یک فرد به صورت انفرادی جدای از دیگران می‌کوشید که کاری را که انتخاب کرده است به صورت مکانیکی و فردی از اول تا آخر خود به آنجام برساند. بنابراین نیاز به تقسیم کار جهت امکان ضروری افزایش تولید بود که باعث گردید تا ماشین توسط انسان خلق گردد و از زمانی که موضوع ماشین در عرصه اقتصاد هویت پیدا کرد انسان مجبور و مصمم شد که برای افزایش تولید خود اقدام به تقسیم کار بکند که حاصل این آن شد که تولید و توزیع از صورت فردی خارج گردد از این مرحله تاریخ بشر بود که ماشین تکوین پیدا کرد البته خود ماشین از آغاز پیدایش تا کنون دارای پروسه تکاملی از صورت دستی تا صورت اتوماسیونی پیش رفته است ولی بهر حال فونکسیون تمامی فرایندهای تکاملی آن مشترک بوده و آن اجرای تقسیم کار جهت افزایش تولید انسانی همراه با اجتماعی شدن تولید بوده است. تا اینجا آنچه از ماشین در یافتیم فقط تعریف ماشین بود ولی فونکسیون ماشین از تعریف ماشین در طول تاریخ بشریت بیشتر و مهمتر بوده است چراکه همین فونکسیون ماشین بوده که زمینه تحقق سوسیالیسم علمی را برای بشریت فراهم کرده است.

فونکسیون تاریخی ماشین:

1- تولید اضافی‌: آنچه تا کنون در رابطه با ماشین مطرح کردیم نقش اولیه و فونکسیون اولیه ماشین بود که بر پایه ایجاد تقسیم کار بود در عرصه تولید زمینه افزایش تولید را فراهم میسازد . چراکه تا قبل از پیدایش ماشین و شکل‌گیری تقسیم کار انسان توسط تولید فردی حتی با ابزار تولید تکامل یافته نمی توانست به تولید کافی دست پیدا کند. آنچه توانست با یک حرکت آسانسوری نه حرکت پله‌ائی به صورت اگراندیسمان شده تولید را افزایش دهد ماشین بود.

2- تولید اجتماعی‌: تولید اجتماعی در اینجا در برابر تولید فردی قرار دارد. که آنچنانکه فوقاً مطرح شد زمینه‌ساز ضروری شرایط عینی (‌سوسیالیسم علمی که همان تولید جمعی) می‌باشد. چراکه ماشین توسط تقسیم کار می‌تواند عرصه مشارکت انسانی در عرصه تولید را فراهم کند که این موضوع خود عامل اصلی تولید اجتماعی می‌باشد.

3- پیدایش پرولتاریای صنعتی بعنوان بازوی توانای تحقق سوسیالیسم علمی‌: البته در این رابطه با توجه به آنچه فوقاً مطرح شد نیازمند به تفصیل فراوانی نیست چراکه آنچنانکه فوقاً مطرح گردید یکی از محوری ترین فونکسیون ماشین تولید اجتماعی یا پیدایش تان‌سیته تولیدی بر پایه تقسیم کار توسط ماشین است که طبیعی است که این تان‌سیته و تراکم نیروی انسانی تولیدی باعث شکل گیری پرولتاریا ی صنعتی می‌گردد البته مقصود از پرولتاریای صنعتی در اینجا اشاره بهمان نیروی تولید کننده‌ائی است که بعلت دارا نبودن ابزار کار تنها چیزی که برای فروش جهت تامین حداقل معیشت بخور و نمیر زندگی روزمره خود دارد، فقط و فقط نیروی کار است (که تا قبل از اجتماعی شدن تولید توسط سوسیالیسم علمی این پرولتاریای آسمان جُل بجز نیروی کار خود چیزی برای عرضه کردن ندارد) لذا مجبور است تا آنرا به صاحب ماشین بفروشد تا توسط پول آن بتواند قوت لایموت زندگی خود را تامین نماید. این نیروی آسمان جُل بهترین وسیله برای بورژوازی جهت بحرکت در آوردن کارخانه‌های تولید جمعی است. لذا در این رابطه است که دیالکتیک بین ماشین و پرولتاریای صنعتی روز به روز مادّیت گسترده خارجی پیدا می‌کند چراکه از یکطرف همان ماشینی که عامل و وسیله تولید جمعی و پیدایش پرولتاریای صنعتی شده بود، از طرف دیگر بعلت رشد روز افزون ماشین و رشد روز افزون اتوماسیون رفته رفته در عرصه تولید از پرولتاریای صنعتی بی نیاز گردد و زمینه بیکاری و اخراج مستمر طبقه پرولتاریا را فراهم می‌کند. بدین ترتیب است که در این نبرد سرنوشت ساز دیالکتیکی بین پرولتاریای صنعتی و ماشین بالاخره ماشین موفق می‌گردد چراکه با رشد اتوماسیون در پروسه تکامل رفته رفته اگرچه زمینه بیکاری پرولتاریای صنعتی را فراهم می‌کند ولی به موازات آن با رشد تولید که پیوسته توسط بورژوازی غارت می‌گردد. جامعه سرمایه‌داری را آماده تحول نهائی می‌کند چراکه طبقه بورژوازی و برخوردار بموازات رشد تولید توسط اتوماسیون تا زمانیکه بازار مصرف برای این تولید او آماده باشد، در یک جاده هموار راحت پیش می‌رود. اما مشکل طبقه بورژوای تولیدی در نظام سرمایه‌داری صنعتی از زمانی آغاز می‌شود که بازار مصرفی به علت وفور تولید کالا اشباع می‌گردد. در نتیجه بورژوازی که پیوسته در جستجوی سود بیشتر می‌باشد دیگر توسط افزایش تولید و افزایش رقابت در بازار دامپینگ اقتصادی توان کسب سود بیشتر بوسیله کالا را ندارد. اینجا است که بورژوازی تولیدی برای جایگزینی سود از دست رفته اش و افزایش توان رقابت‌اش در بازار بر پایه کاهش قیمت تمام شده کالا می‌کوشد تا از آیتم‌های دیگر تولید استفاده کند که آنها عبارت است از مواد اولیه ارزان و نیروی کار ارزان جهت تولید کالای ارزان برای افزایش توان رقابت در سیاست دامپینگ اقتصادی بازار سرمایه‌داری که از آنجائیکه رقابت در عرصه مواد اولیه توسط بورژوازی امکان دست یابی بورژوازی تولیدی به آن دچار مشکل می‌کند. در نتیجه تنها آیتمی که برای بورژوازی جهت سودآوری بیشتر و تهیه کالای ارزان باقی می‌ماند نیروی کار ارزان است که همان طبقه پرولتاریای صنعتی می‌باشد که اخرین سنگری است که بورژوازی توسط آن سعی می‌کند تا دست به سودآوری بیشتر بزند که برای این کار راهی جز کاهش مستمر کارمزد پرولتر برای بورژوازی باقی نمی ماند و همین سیاست کاهش کارمزد پرولتاریای صنعتی است که باعث می‌گردد تا بورژوازی جهت کاهش قیمت تمام شده کالا در عرصه رقابت دامپینگ بازار سرمایه‌داری گور سرمایه‌داری را توسط پرولتاریای صنعتی بکند که حاصل آن انقلاب پرولتاریای صنعتی و نفی سرمایه‌داری و استقرار سوسیالیسم علمی توسط پرولتاریای صنعتی بازوی توانای زحمت کشان می‌باشد.

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر  /  دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

حاصل آنچه تا اینجا گفته شد اینکه ‌:

1-     پیوند بین سوسیالیسم علمی و فلسفه تاریخ یک پیوند ارگانیک و گسست ناپذیر می‌باشد.

2-     تفاوت بین سوسیالیسم علمی و سوسیالیسم تاریخی با سوسیالیسم تخیلی و اخلاقی این است که سوسیالیستهای علمی و تاریخی دارای فلسفه تاریخ می‌باشند اما سوسیالیست‌های اخلاقی و تخیلی فلسفه تاریخ ندارند.

3-     علت اینکه لیبرالیست‌های مذهبی جامعه ما قبل از اینکه به جنگ سوسیالیسم علمی و سوسیالیسم تاریخی جهت دفاع از لیبرالیسم اقتصادی و سرمایه‌داری بروند به جنگ فلسفه تاریخ و نفی فلسفه تاریخ می‌پردازند درک همین حقیقت است که آنها به نیکی واقف‌اند که با نفی فلسفه تاریخ خود به خود بنای علمی سوسیالیسم تاریخ و سوسیالیسم علمی فرو خواهد ریخت.

4-     مقصود از فلسفه تاریخ تبین قوانین عام و کلی حاکم بر حرکت جامعه بشری از آغاز تکوین تا کنون می‌باشد.

5-     تفاوت فلسفه تاریخ شریعتی با فلسفه تاریخ بنیانگذاران سوسیالیست‌های علمی نیمه دوم قرن نوزدهم اروپا در این حقیقت نهفته که فلسفه تاریخ شریعتی بر پایه شکل مالکیت تبین یافته است اما فلسفه تاریخ بنیانگذاران سوسیالیست‌های علمی اروپا بر پایه شکل تولید استوار می‌باشد.

6-     شریعتی از سه طریق سعی بر تبین فلسفه تاریخ اسلامی داشته است که اینها عبارتند از:

الف‌- از طریق حج و حرکت ابراهیم خلیل در کنفرانس‌های میعاد با ابراهیم

ب‌- از طریق قرآن و داستان فرزندان آدم که در سوره مائده مطرح شده است در درس‌های اسلام شناسی ارشاد از درس یک تا درس هشتم.

ج‌- از طریق قیام امام حسین و انتظار شیعه‌- در کنفرانس‌های شهادت و کنفرانس انتظار مذهب اعتراض.

7-     قوانین عام و کلی فلسفه علمی تاریخ که با متد دیالکتیکی استخراج شده است اگرچه در عرصه عام و کلی آن صحیح می‌باشد ولی در عرصه تطبیق یا انطباق با جوامع مشرق زمین قابل انطباق و تطبیق نمی‌باشد.

8-     مبانی تئوریک فلسفه تاریخ شریعتی بر سه پایه‌:

الف- متدولوژی دیالکتیکی

ب- شکل مالکیت

ج‌- ماشین قرار دارد.

9-     مبانی تئوریک سوسیالیسم علمی شریعتی برسه اصل‌:

الف‌- تکوین تولید جمعی

ب‌- رشد وافر تولید توسط ماشین

ج‌- تقسیم ارزش اضافی بین جامعه و پرولتاریای صنعتی استوار می‌باشد

10-تفاوت سوسیالیسم علمی شریعتی با سوسیالیست علمی مجاهدین و پیمان و نخشب و‌... هم در عرصه تبین فلسفه تاریخ می‌باشد و هم در عرصه تبین سوسیالیست علمی چراکه فلسفه تاریخ مجاهدین پیمان و نخشب و‌... بر پایه برخورد انطباقی با فلسفه تاریخ بنیانگذاران سوسیالیست‌های علمی نیمه دوم قرن نوزدهم اروپا شکل یافته است در صورتی که اساساً فلسفه تاریخ شریعتی یک فلسفه تاریخی توحیدی و قرآنی و شیعی می‌باشد که شریعتی به صورت تطبیقی بر پایه شکل مالکیت و دیالکتیک و ماشین توانسته است از حج ابراهیم و قرآن و شیعه استخراج نماید.

ادامه دارد